چون هستی ذات حق معلوم شد و صفات وی و پاکی و تقدیس وی از چونی و چگونگی معلوم شد و تنزیه وی از اضافت با مکان معلوم شد و کلید همه معرفت نفس آدمی آمد، یک باب دیگر از معرفت ماند و آن معرفت پادشاهی راندن وی است در مملکت که چگونه است و بر چه وجه است و کار فرمودن وی ملایکه را و فرمانبرداری ملایکه وی را و راندن کارها بر دست ملایکه و فرستادن فرمان از آسمان به زمین و جنبانیدن آسمانها و ستارگان و در بستن کارهای اهل زمین به آسمانها و کلید ارزاق به آسمان حوالت کردن که این جمله چگونه است.
و این بابی عظیم است در معرفت حق تعالی و این را «معرفت افعال» گویند، چنان که آن پیشتر را «معرفت ذات» گویند و «معرفت صفات» گویند و کلید این نیز هم معرفت نفس است و چون ندانسته باشی که پادشاهی خویش در مملکت خویش چون می رانی، چگونه خواهی دانستن که پادشاهی عالم چون می راند.
اولا خویشتن را بشناس و یک فعل خویش بدان مثلا چون خواهی که بسم الله بر کاغذ برکشی، اول رغبتی و ارادتی در تو پدید آید، پس حرکتی و جنبشی در دل تو پدید آید این دل ظاهر که از گوشت است و در جانب چپ است و جسمی لطیف از او حرکت کند و به دماغ شود! و این جسم لطیف را طبیبان روح گویند که حمال قوتها حس و حرکت است و این روحی دیگر است که بهایم را بود و مرگ را بدین راه بود و آن روح دیگر که ما آن را دل نام کردیم، بهایم را نبود و هرگز بنمیرد که آن محل معرفت خدای است تعالی چون این روح به دماغ رسد و صورت بسم الله در خزانه اول دماغ که جای قوت خیال است پیدا آمده باشد، اثری از دماغ به اعصاب پیوندد که از دماغ بیرون آمده است و به جمله اطراف رسیده و در سر انگشتها بسته چون رشته ها و آن بر ساعد کسی که نحیف بود بتوان دید، پس اعصاب بجنبد، پس سر انگشتان را بجنباند، پس انگشت قلم را بجنباند، پس قلم حبر را بجنباند، پس صورت بسم الله، بر وفق آن که در خزانه خیال است بر کاغذ پدیدار آید به معاونت حواس، خصوصا چشم از جمله که در بیشتر حاجت به وی باشد.
پس چنان که اول این کار رغبتی بود که در تو پدیدار آمد، اول همه کارها صفتی است از صفات حق تعالی که عبارت از آن ارادت آید.
و چنان که اول اثر این ارادت در دل تو پدید آید، آنکه به واسطه این به دیگر جایها رسد، اول اثر ارادت حق تعالی بر عرض پیدا آید، آنگه به دیگران رسد و چنان که جسمی لطیف چون بخاری از راه رگها، دل این اثر به دماغ رساند و این جسم را روح گویند، جوهری لطیف است حق تعالی را که آن اثر به عرش رساند و از عرش به کرسی رساند و آن جوهر را فرشته خوانند و روح خوانند و روح القدس خوانند و چنان که اثر دل به دماغ رسد و دماغ زیر دل است در حکم ولایت و تصرف،اثر ارادت اول از حق تعالی به کرسی رسد و کرسی زیر عرش است و چنان که صورت بسم الله که فعل تو خوانند و مراد توست، در خزانه اول از دماغ پدید آید و فعل بر وفق آن پدید آید، صورت هر چه در عالم پدید خواهد آمد، اولا نقش آن در لوح محفوظ پدید آید و چنان که قوتی که در دماغ است لطیف، اعصاب را بجنباند تا اعصاب دست و انگشت را بجنباند تا انگشت قلم را بجنباند، همچنین جواهر لطیف که بر عرش و کرسی موکلند، آسمان و ستاره ها را بجنبانند.
و چنان که قوت دماغ به روابط اوتار و اعصاب انگشت را بجنباند، آن جواهر لطیف که ایشان را ملایکه گویند، به واسطه کواکب و روابط شعاعات ایشان به عالم سفلی، طبایع امهات عالم سفلی را بجنبانند که آن را چهار طبع گویند و آن حرارت و رطوبت و برودت و یبوست است و چنان که قلم مداد را پراکنده کند و جمع کند تا صورت بسم الله پدید آید، این حرارت و برودت، آب و خاک و امهات این مرکبات را بجنباند، و چنان که کاغذ قبول کند مداد را، چنان که بر وی بپراکند یا جمع کند، رطوبت این مرکبات را قابل شکل کند و یبوست را حافظ این شکل گرداند تا نگاه دارد و رها نکند، چه اگر رطوبت نبود و خود شکل نپذیرد و اگر یبوست نبود، شکل نگاه ندارد و چنان که چون قلم کار خویش تمام بکرد تمام بکرد و حرکت خویش به سر برد، صورت بسم الله بر وفق آن نقش که در خزانه خیال بوده است پدیدار آید به معاونت حاسه چشم همچنین چون حرارت و برودت این امهات مرکبات را تحریک کند، به معاونت ملایکه صورت حیوان و نبات و غیر آن در این عالم پدیدار آید بر وفق آن صورت که در لوح المحفوظ است و چنان که اول کار در جمله تن ز دل خیزد، آنگاه به همه اعضا بپراکند اول کارها در عالم اجسام در عرش پدید آید و از عرش به همه عالم اجسام رسد و چنان که آن خاصیت را اول پذیرنده دل است و دیگر همه دون وی، دل را اضافتی دهد تا پندارند که تو ساکن دلی همچنین چون استیلا حق تعالی بر همه به واسطه عرش است، پندارند که وی ساکن عرش است و همچنان که چون تو بر دل مستولی شدی و کار دل راست شد، تدبیر همه مملکت تن بتوانی کرد، همچنین چون ایزد، عز و علا، به آفرینش عرش بر عرش مستولی شد و عرش راست بایستاد و مستوی شد، تدبیر مملکت ساخته شد و عبارت چنین آمد که استوی علی العرش یدبر الامر.
و بدان که این همه حقیقت و اهل بصیرت را به مکاشفه ظاهر معلوم شده است و این معنی بدانسته اند به حقیقت که ان الله عزوجل خلق آدم علی صورته.
و به حقیقت بدان که پادشاه را و پادشاهی را جز پادشاهان ندانند اگر نه آن بودی که تو را پادشاهی داده بودندی بر مملکت خویش و نسختی مختصر از مملکت و پادشاهی خداوند عالم به تو داده بودندی؛ هرگز خداوند عالم نتوانستی شناخت پس شکر کن آن پادشاهی را که تو را بیافرید و پادشاهی داد و مملکتی داد بر نمودگار مملکت خویش و از دل عرش تو ساخت و از روح حیوانی که منبع آن دل است اسرافیل تو ساخت و از دماغ، کرسی تو ساخت و از خزانه خیالات،لوح المحفوظ تو ساخت و از چشم و گوش و جمله حواس، فرشتگان تو ساخت و از قبه دماغ که منبع اعصاب است، آسمان و ستاره تو ساخت و از انگشت و قلم و مداد، طبایع مسخر تو ساخت و تو را یگانه و بی چون و بی چگونه بیافرید و بر همه پادشاه کرد، آنگاه تو را گفت، «زینهار! از خویشتن و پادشاهی خویشتن غافل نباشی، که آنگاه از آفریدگار خویش غافل شده باشی که فان الله خلق آدم علی صورته، فاعرف نفسک یا انسان تعرف ربک.»
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون هستی ذات حق معلوم شد و صفات وی و پاکی و تقدیس وی از چونی و چگونگی معلوم شد و تنزیه وی از اضافت با مکان معلوم شد و کلید همه معرفت نفس آدمی آمد، یک باب دیگر از معرفت ماند و آن معرفت پادشاهی راندن وی است در مملکت که چگونه است و بر چه وجه است و کار فرمودن وی ملایکه را و فرمانبرداری ملایکه وی را و راندن کارها بر دست ملایکه و فرستادن فرمان از آسمان به زمین و جنبانیدن آسمانها و ستارگان و در بستن کارهای اهل زمین به آسمانها و کلید ارزاق به آسمان حوالت کردن که این جمله چگونه است.
هوش مصنوعی: وقتی وجود حقیقی خداوند مشخص شد و ویژگیها و پاکی او آشکار گردید و دوری او از مکان و محدودیتها معلوم شد، شناخت خود انسان به عنوان کلید اصلی معرفت به دست آمد. اما یک جنبه دیگر از شناخت باقی ماند و آن درک سلطنت خداوند در جهان است؛ اینکه چگونه او حکمرانی میکند و امور را چگونه به فرشتگان واگذار مینماید، به این معنا که فرشتگان چگونه به او فرمانبرداری میکنند و امور را تحت نظر خود دارند. همچنین، چگونگی ارسال دستورات از آسمان به زمین و تأثیرات آن بر آسمانها و ستارگان و اینکه چگونه سرنوشتهای مردم زمین به آسمانها مرتبط است و تأمین روزیها از آسمان به زمین چگونه انجام میشود، مسائلی هستند که نیازمند درک و فهم بیشتری هستند.
و این بابی عظیم است در معرفت حق تعالی و این را «معرفت افعال» گویند، چنان که آن پیشتر را «معرفت ذات» گویند و «معرفت صفات» گویند و کلید این نیز هم معرفت نفس است و چون ندانسته باشی که پادشاهی خویش در مملکت خویش چون می رانی، چگونه خواهی دانستن که پادشاهی عالم چون می راند.
هوش مصنوعی: این یک بخش مهم از شناخت خداوند است که به آن «معرفت افعال» میگویند. قبلاً ما از «معرفت ذات» و «معرفت صفات» صحبت کرده بودیم. درک و شناخت خودمان نیز کلید این مسئله است. اگر ندانیم که چگونه باید خود را در زندگیامان اداره کنیم، چطور میتوانیم بفهمیم که خداوند چگونه جهان را میچرخاند و به آن نظم میدهد.
اولا خویشتن را بشناس و یک فعل خویش بدان مثلا چون خواهی که بسم الله بر کاغذ برکشی، اول رغبتی و ارادتی در تو پدید آید، پس حرکتی و جنبشی در دل تو پدید آید این دل ظاهر که از گوشت است و در جانب چپ است و جسمی لطیف از او حرکت کند و به دماغ شود! و این جسم لطیف را طبیبان روح گویند که حمال قوتها حس و حرکت است و این روحی دیگر است که بهایم را بود و مرگ را بدین راه بود و آن روح دیگر که ما آن را دل نام کردیم، بهایم را نبود و هرگز بنمیرد که آن محل معرفت خدای است تعالی چون این روح به دماغ رسد و صورت بسم الله در خزانه اول دماغ که جای قوت خیال است پیدا آمده باشد، اثری از دماغ به اعصاب پیوندد که از دماغ بیرون آمده است و به جمله اطراف رسیده و در سر انگشتها بسته چون رشته ها و آن بر ساعد کسی که نحیف بود بتوان دید، پس اعصاب بجنبد، پس سر انگشتان را بجنباند، پس انگشت قلم را بجنباند، پس قلم حبر را بجنباند، پس صورت بسم الله، بر وفق آن که در خزانه خیال است بر کاغذ پدیدار آید به معاونت حواس، خصوصا چشم از جمله که در بیشتر حاجت به وی باشد.
هوش مصنوعی: ابتدا خود را بشناس و یک عمل مشخصی را در نظر بگیر. مثلاً وقتی که میخواهی بسم الله را روی کاغذ بنویسی، ابتدا باید تمایل و ارادهای در خود احساس کنی. سپس حرکتی در دلت بوجود میآید. این دل که به گوشت تعلق دارد و در سمت چپ واقع است، تحریکاتی را به وجود میآورد و انرژی لطیفی از آن ساطع میشود که به مغز میرسد. این انرژی لطیف را پزشکان روحی مینامند که حامل احساسات و حرکات است و این با روحی دیگر مرتبط است که در حیوانات هم وجود دارد و به مرگ مربوط میشود. اما روحی که ما به آن دل میگوییم، در حیوانات وجود ندارد و هرگز نمیمیرد؛ چون محل شناخت خداوند است. وقتی این روح به مغز برسد و تصویر بسم الله در قسمت خیال مغز به وجود آید، ارتباطی با اعصاب برقرار میشود که از مغز خارج میشود و به تمام نقاط بدن میرسد، مخصوصاً به سر انگشتان. این حرکات باعث میشود که اعصاب به کار بیفتند و سر انگشتان شروع به حرکت کنند. سپس انگشتان قلم را حرکت میدهند و در نهایت با کمک حواس، به ویژه با چشم، بسم الله بر کاغذ نوشته میشود.
پس چنان که اول این کار رغبتی بود که در تو پدیدار آمد، اول همه کارها صفتی است از صفات حق تعالی که عبارت از آن ارادت آید.
هوش مصنوعی: بنابراین، همانطور که در ابتدا این کار انگیزهای در تو شکل گرفت، در اصل همه اقدامات ناشی از یکی از ویژگیهای خداوند است که به معنای ارادت او میباشد.
و چنان که اول اثر این ارادت در دل تو پدید آید، آنکه به واسطه این به دیگر جایها رسد، اول اثر ارادت حق تعالی بر عرض پیدا آید، آنگه به دیگران رسد و چنان که جسمی لطیف چون بخاری از راه رگها، دل این اثر به دماغ رساند و این جسم را روح گویند، جوهری لطیف است حق تعالی را که آن اثر به عرش رساند و از عرش به کرسی رساند و آن جوهر را فرشته خوانند و روح خوانند و روح القدس خوانند و چنان که اثر دل به دماغ رسد و دماغ زیر دل است در حکم ولایت و تصرف،اثر ارادت اول از حق تعالی به کرسی رسد و کرسی زیر عرش است و چنان که صورت بسم الله که فعل تو خوانند و مراد توست، در خزانه اول از دماغ پدید آید و فعل بر وفق آن پدید آید، صورت هر چه در عالم پدید خواهد آمد، اولا نقش آن در لوح محفوظ پدید آید و چنان که قوتی که در دماغ است لطیف، اعصاب را بجنباند تا اعصاب دست و انگشت را بجنباند تا انگشت قلم را بجنباند، همچنین جواهر لطیف که بر عرش و کرسی موکلند، آسمان و ستاره ها را بجنبانند.
هوش مصنوعی: زمانی که اولین نشانههای عشق و ارادت تو در دل ایجاد میشود، این عشق به دیگر نقاط نیز میرسد. نشانه ابتدایی ارادت خداوند در زمین ظاهر میشود و سپس به دیگران منتقل میگردد. همانطور که بخار لطیفی از طریق رگها به مغز میرسد و این بخار را روح مینامند، ارادتی که از خداوند جاری میشود به عرش میرسد. این ارادت به عنوان یک جوهر لطیف شناخته میشود که فرشتگان و روحالقدس را نیز شامل میشود. همانطور که اثر دل به مغز میرسد و مغز در حکم ولایت و تسلط است، ارادت اول خداوند نیز به کرسی خواهد رسید و کرسی زیر عرش قرار دارد.
به طور مشابه، صورت "بسم الله" که به عنوان عمل تو در نظر گرفته میشود، ابتدا در مغز شکل میگیرد و فعل بر اساس آن بوجود میآید. هر چیز که در عالم به وجود میآید، ابتدا نقش آن در لوح محفوظ شکل میگیرد. همچنین، نیروی لطیفی که در مغز وجود دارد، اعصاب را به حرکت درمیآورد تا دست و انگشتان را به حرکت درآورد و قلم را بجنبد. به همین شیوه، جواهرات لطیفی که بر عرش و کرسی مسئولیت دارند، آسمان و ستارهها را نیز به حرکت درمیآورند.
و چنان که قوت دماغ به روابط اوتار و اعصاب انگشت را بجنباند، آن جواهر لطیف که ایشان را ملایکه گویند، به واسطه کواکب و روابط شعاعات ایشان به عالم سفلی، طبایع امهات عالم سفلی را بجنبانند که آن را چهار طبع گویند و آن حرارت و رطوبت و برودت و یبوست است و چنان که قلم مداد را پراکنده کند و جمع کند تا صورت بسم الله پدید آید، این حرارت و برودت، آب و خاک و امهات این مرکبات را بجنباند، و چنان که کاغذ قبول کند مداد را، چنان که بر وی بپراکند یا جمع کند، رطوبت این مرکبات را قابل شکل کند و یبوست را حافظ این شکل گرداند تا نگاه دارد و رها نکند، چه اگر رطوبت نبود و خود شکل نپذیرد و اگر یبوست نبود، شکل نگاه ندارد و چنان که چون قلم کار خویش تمام بکرد تمام بکرد و حرکت خویش به سر برد، صورت بسم الله بر وفق آن نقش که در خزانه خیال بوده است پدیدار آید به معاونت حاسه چشم همچنین چون حرارت و برودت این امهات مرکبات را تحریک کند، به معاونت ملایکه صورت حیوان و نبات و غیر آن در این عالم پدیدار آید بر وفق آن صورت که در لوح المحفوظ است و چنان که اول کار در جمله تن ز دل خیزد، آنگاه به همه اعضا بپراکند اول کارها در عالم اجسام در عرش پدید آید و از عرش به همه عالم اجسام رسد و چنان که آن خاصیت را اول پذیرنده دل است و دیگر همه دون وی، دل را اضافتی دهد تا پندارند که تو ساکن دلی همچنین چون استیلا حق تعالی بر همه به واسطه عرش است، پندارند که وی ساکن عرش است و همچنان که چون تو بر دل مستولی شدی و کار دل راست شد، تدبیر همه مملکت تن بتوانی کرد، همچنین چون ایزد، عز و علا، به آفرینش عرش بر عرش مستولی شد و عرش راست بایستاد و مستوی شد، تدبیر مملکت ساخته شد و عبارت چنین آمد که استوی علی العرش یدبر الامر.
هوش مصنوعی: وقتی که نیروی ذهن بر روی ارتباطات و حرکات انگشتان اثر میگذارد، موجودات لطیف که به آنها فرشتگان گفته میشود، از طریق ستارهها و تأثیرات نورانی آنها، میتوانند طبیعتهای بنیادین جهان پایینتر را به حرکت درآورند. این طبیعتها شامل چهار عنصر اصلی: حرارت، رطوبت، برودت و یبوست هستند. همانطور که یک مداد میتواند طرحی از "بسم الله" ایجاد کند، حرارت و برودت نیز میتوانند مواد اولیه مانند آب و خاک را تحت تأثیر قرار دهند. رطوبت به این مواد شکل میدهد و یبوست آن شکل را نگه میدارد. بدون رطوبت، شکل ایجاد نمیشود و بدون یبوست، شکل حفظ نمیگردد. مثل زمانیکه قلم کارش را تمام میکند و طرح در ذهن تجسم پیدا میکند، حرارت و برودت هم موجب ظهور موجودات زنده و گیاهان در این جهان میشود که با آن شکلی که در لوح محفوظ قرار دارد، مطابق است. در ابتدا، حرکتی در دل آغاز میشود و سپس به تمامی اعضای بدن منتقل میگردد. این حرکت نخست در عرش به وجود میآید و از آنجا به کل جهان مادی راه پیدا میکند. دل اولین پذیرنده این خاصیت است و سپس تمامی اعضا تحت تأثیر آن قرار میگیرند. به این ترتیب، مانند سلطهای که خداوند بر همه چیز دارد و از طریق عرش به آن مینگرد، دل نیز صاحب قرار و تدبیر در بدن خواهد شد و به تدبیر کلیه امور بدن خواهد پرداخت.
و بدان که این همه حقیقت و اهل بصیرت را به مکاشفه ظاهر معلوم شده است و این معنی بدانسته اند به حقیقت که ان الله عزوجل خلق آدم علی صورته.
هوش مصنوعی: بدان که همه این مسائل برای اهل بصیرت و حقیقت به صورت مکاشفهای روشن شده است و آنها به خوبی این موضوع را درک کردهاند که خداوند آدم را بر اساس صورت خود خلق کرده است.
و به حقیقت بدان که پادشاه را و پادشاهی را جز پادشاهان ندانند اگر نه آن بودی که تو را پادشاهی داده بودندی بر مملکت خویش و نسختی مختصر از مملکت و پادشاهی خداوند عالم به تو داده بودندی؛ هرگز خداوند عالم نتوانستی شناخت پس شکر کن آن پادشاهی را که تو را بیافرید و پادشاهی داد و مملکتی داد بر نمودگار مملکت خویش و از دل عرش تو ساخت و از روح حیوانی که منبع آن دل است اسرافیل تو ساخت و از دماغ، کرسی تو ساخت و از خزانه خیالات،لوح المحفوظ تو ساخت و از چشم و گوش و جمله حواس، فرشتگان تو ساخت و از قبه دماغ که منبع اعصاب است، آسمان و ستاره تو ساخت و از انگشت و قلم و مداد، طبایع مسخر تو ساخت و تو را یگانه و بی چون و بی چگونه بیافرید و بر همه پادشاه کرد، آنگاه تو را گفت، «زینهار! از خویشتن و پادشاهی خویشتن غافل نباشی، که آنگاه از آفریدگار خویش غافل شده باشی که فان الله خلق آدم علی صورته، فاعرف نفسک یا انسان تعرف ربک.»
هوش مصنوعی: به راستی بدان که پادشاه و پادشاهی را بدون پادشاهان نمیشناسند، مگر آنکه تو را بر سرزمین خود پادشاهی داده باشند و نسخهای مختصر از پادشاهی الهی به تو سپرده باشند. اگر اینگونه نبود، هرگز نمیتوانستی خدای عالم را بشناسی. پس شکرگزار پادشاهی باش که تو را آفرید، به تو فرمانروایی و سرزمینی داد و از دل خود مملکتت را ساخت. از روح حیوانی که منبع آن دل است، موجودی به نام اسرافیل پدید آورد و از دماغ تو، کرسیات را آفرید. از خزانه خیالاتت، لوح محفوظت را تشکیل داد و از چشم و گوش و تمام حواس، فرشتگانت را ساخت. از قبه دماغ، آسمان و ستارهها را پدید آورد و از انگشتان و قلم و مداد، طبیعتها را برایت مسخر کرد. تو را به گونهای یگانه و بیهمتا آفرید و بر همهی پادشاهیها فرمانروایی بخشید. سپس به تو گفت: «مراقب باش که از خودت و پادشاهیات غافل نشوی، زیرا اگر چنین کنی، از آفریدگارت غافل میشوی. پس خود را بشناس، ای انسان، تا پروردگارت را بشناسی.»