گنجور

بخش ۳۷ - فصل (اسباب سوء خاتمت)

بدان که معنی سوء خاتمت که همه از آن ترسند آن است که ایمان وی بازستانند به وقت رفتن و این را اسباب بسیار است و علم این پوشیده است، ولکن آنچه اندر این کتاب بتوان گفت آن است که این از دو سبب خیزد: یکی آن که بدعتی باطل اعتقاد کند و عمر بر آن بگذارد و گمان نبرد که آن خود خطا تواند بود، در نزدیکی مرگ کارها کشف افتد، باشد که وی را خطای وی کشف کنند، و بدان سبب در دیگر اعتقادها که داشته است نیز به شک افتد که اعتماد برخیزد از اعتقاد خویش و بر این شک برود و این خطر مبتدع را بود. و کسی را که راه کلام و دلیل سپرد اگرچه با ورع و پارسا باشد. اما ابلهان و اهل سلامت که مسلمانی به ظاهر، چنان که در قرآن و اخبار است، بگرفته باشند، از این ایمن باشند.

از این گفت رسول (ص)، «علیکم بدین العجائز» و «اکثر اهل الجنه البله»، و سلف بدین سبب بود که از کلام و بحث و جست و جوی حقیقت کارها منع کردندی که دانستندی که هرکسی طاقت آن ندارد و در بدعتی افتد. سبب دیگر آن بود که ایمان در اصل ضعیف باشد و دوستی دنیا غالب و دوستی خدای تعالی ضعیف باشد. به وقت مرگ چون بیند که همه شهوتهای وی از وی بازمی ستانند و از دنیا وی را به قهر بیرون می برند و جایی می برند که نمی خواهد، باشد که بدین سبب کراهتی از آن که با وی این می کند با وی بازگردد. و آن دوستی ضعیف نیز باطل شود، چون کسی که فرزندی را دوست دارد ولکن دوستی ضعیف. چون فرزند چیزی راکه معشوق وی بود و از فرزند دوست تر دارد از وی بازستاند، فرزند را دشمن گیرد و آن مقدار دوستی که بود باطل شود.

و برای این است که درجه شهادت عظیم است که در آن وقت دنیا از پیش برخاسته باشد و حب خدای تعالی غالب شده و دل بر مرگ نهاده. در چنین حال مرگ درسد و داند غنیمتی بزرگ بود، چه این چنین حال زود بگردد و دل بر آن صفت نماند. پس هرکه را دوستی حق تعالی غالب تر شود از هر چیزی، لابد وی را از آن بازداشته باشد که همگی خویش به دنیا دهد، وی از این خطر ایمن تر بود و چون به وقت مرگ رسد و داند که وقت دیدار دوست آمد مرگ را کاره نباشد و دوستی حق تعالی غالب تر شود و دوستی دنیا باطل و ناپیدا شود. این نشان حسن خاتمت بود. پس هرکه خواهد که از این خطر دور باشد باید که از بدعت دور گردد. و بدان چه در قرآن و اخبار است ایمان آورد. و هرچه بداند قبول کند و هرچه نداند تسلیم کند و به جمله ایمان آورد و جهد آن کند تا دوستی خدای تعالی بر وی غالب شود و دوستی دنیا ضعیف شود.

و این به آن ضعیف شود که حدود شرع نگاه می دارد تا دنیا بر وی منغص شود و از وی نفرت گیرد و دوستی خدای تعالی در دل قوت گردد که همیشه ذکر وی همی کند و صحبت با دوستان وی دارد نه با دوستان دنیا. پس اگر دوستی دنیا غالب تر بود کار در خطر بود، چنان که در قرآن گفت که اگر پدر و مادر و مال و نعمت دوست تر دارید از خدای ساخته باشید تا فرمان خدای تعالی دررسد فتربصوا حتی یاتی الله بامره.

بخش ۳۶ - پیدا کردن سوء خاتمت: بدان که بیشتر خایفان از خاتمت ترسیده اند، برای آن که دل آدمی گردان است و وقت مرگ وقتی عظیم است. و نتوان دانست که دل بر چه قرار گیرد در آن وقت تا یکی از عارفان می گوید، «اگر کسی را پنجاه سال به توحید بدانسته باشم، چون چندان از من غایب شد که از پس دیواری شد، گواهی ندهم وی را به توحید که حال دل گردان است. ندانم به چه گردد؟» و دیگری می گوید، «اگر گویند که شهادت بر در سرای دوست تر داری یا مرگ بر مسلمانی بر در حجره؟ گویم مرگ بر در حجره که ندانم تا به در سرای اسلام ماند یا نه». و ابوالدردا سوگند خوردی که هیچ کس ایمن نباشد از آن که ایمان وی به وقت مرگ بازستانند. و سهل تستری می گوید، «صدیقان در هر نفسی از سوء خاتمت می ترسند».و سفیان رضی الله عنه به وقت مرگ جزع می کرد و می گریست. گفتند، «مگری که عفو خدای تعالی از گناه تو عظیم تر است». گفت،«اگر دانمی که بر توحید بمیرم باک ندارم، اگر چند کوهها گناه دارمی». و یکی از بزرگان وصیت کرد و چیزی که داشت کسی را دید و گفت، «نشان آن که بر توحید بمیرم فلان چیز است. اگر آن نشان بینید بدین مال شکر و مغز بادام بخر و بر کودکان شهر افشان و بگوی که این عرس فلان است که به سلامت بجست و اگر این نبینی مردمان را بگوی تا بر من نماز نکنند و غره نشوند به من. تا پس از مرگ باری مرایی نباشم».بخش ۳۸ - علاج خوف به دست آوردن: بدان که اول مقام از مقامات دین یقین است و معرفت، پس از معرفت خوف خیزد و از خوف زهد و صبر و توبه و صدق و اخلاص و مواظبت بر ذکر و فکر بر دوام پدید آید. و از آن انس و محبت خیزد و این نهایت مقامات است. و رضا و تفویض و شوق این همه خود تبع محبت باشد. پس کیمیای سعادت پس از یقین و معرفت که خود را و خدا را بشناخت، خوف است و هرچه پس از آن است بی وی راست نیاید و این به سه طریق به دست آید:

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که معنی سوء خاتمت که همه از آن ترسند آن است که ایمان وی بازستانند به وقت رفتن و این را اسباب بسیار است و علم این پوشیده است، ولکن آنچه اندر این کتاب بتوان گفت آن است که این از دو سبب خیزد: یکی آن که بدعتی باطل اعتقاد کند و عمر بر آن بگذارد و گمان نبرد که آن خود خطا تواند بود، در نزدیکی مرگ کارها کشف افتد، باشد که وی را خطای وی کشف کنند، و بدان سبب در دیگر اعتقادها که داشته است نیز به شک افتد که اعتماد برخیزد از اعتقاد خویش و بر این شک برود و این خطر مبتدع را بود. و کسی را که راه کلام و دلیل سپرد اگرچه با ورع و پارسا باشد. اما ابلهان و اهل سلامت که مسلمانی به ظاهر، چنان که در قرآن و اخبار است، بگرفته باشند، از این ایمن باشند.
هوش مصنوعی: سوء خاتمت به معنای پایان بد در زندگی است که بسیاری از افراد از آن می‌ترسند. این موضوع به این معنی است که ممکن است در لحظات آخر عمر، ایمان یک شخص از او گرفته شود و این اتفاق عوامل مختلفی دارد که دانستن آنها آسان نیست. اما می‌توان گفت که این وضعیت معمولاً از دو دلیل ناشی می‌شود: اول اینکه فرد به یک باور باطل اعتقاد پیدا کند و عمر خود را بر پایه آن بگذراند، و به این باور نداشته باشد که این اعتقاد ممکن است اشتباه باشد. در نزدیکی مرگ، ممکن است حقیقت برای او روشن شود و خطای خود را درک کند، که می‌تواند اعتماد او به دیگر باورهایش را زیر سوال ببرد و در نتیجه به شک و تردید دچار شود. این خطر به افرادی که به بدعت‌ها رو می‌آورند، مربوط است. از سوی دیگر، افرادی که از دلیل و منطق پیروی می‌کنند، حتی اگر پرهیزکار باشند، همچنان ممکن است با خطر سوء خاتمت مواجه شوند. اما کسانی که فقط به ظواهر دین و ایمان ظاهری اکتفا کرده‌اند، معمولاً از این خطر محافظت می‌شوند.
از این گفت رسول (ص)، «علیکم بدین العجائز» و «اکثر اهل الجنه البله»، و سلف بدین سبب بود که از کلام و بحث و جست و جوی حقیقت کارها منع کردندی که دانستندی که هرکسی طاقت آن ندارد و در بدعتی افتد. سبب دیگر آن بود که ایمان در اصل ضعیف باشد و دوستی دنیا غالب و دوستی خدای تعالی ضعیف باشد. به وقت مرگ چون بیند که همه شهوتهای وی از وی بازمی ستانند و از دنیا وی را به قهر بیرون می برند و جایی می برند که نمی خواهد، باشد که بدین سبب کراهتی از آن که با وی این می کند با وی بازگردد. و آن دوستی ضعیف نیز باطل شود، چون کسی که فرزندی را دوست دارد ولکن دوستی ضعیف. چون فرزند چیزی راکه معشوق وی بود و از فرزند دوست تر دارد از وی بازستاند، فرزند را دشمن گیرد و آن مقدار دوستی که بود باطل شود.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرموده‌اند: «بر شما باد به دین کهن» و «بیشتر اهل بهشت افراد نادانی هستند». پیشینیان به همین دلیل از کلام و بحث و جستجوی حقیقت دوری می‌کردند، زیرا می‌دانستند که بسیاری از مردم توانایی درک آن را ندارند و ممکن است به بدعت‌گذاری دچار شوند. دلیل دیگری هم وجود دارد و آن این است که ایمان در ابتدا ضعیف است و محبت به دنیا غالب است، در حالی که محبت به خداوند ضعیف‌تر است. در زمان مرگ، وقتی فرد می‌بیند که تمام لذت‌هایش از او گرفته می‌شود و از دنیا به زور بیرون می‌رود و به مکانی می‌رود که نمی‌خواهد، ممکن است به همین دلیل از آنچه با او انجام می‌شود ناخوشایند شود و دوباره به آن بازگردد. همچنین محبت ضعیف او هم باطل خواهد شد، مانند کسی که فرزندی را دوست دارد، اما محبت او ضعیف است. اگر فرزند چیزی را که مورد علاقه‌اش بوده از او بگیرد، ممکن است به فرزندش دشمنی کند و آن محبت اولیه از بین برود.
و برای این است که درجه شهادت عظیم است که در آن وقت دنیا از پیش برخاسته باشد و حب خدای تعالی غالب شده و دل بر مرگ نهاده. در چنین حال مرگ درسد و داند غنیمتی بزرگ بود، چه این چنین حال زود بگردد و دل بر آن صفت نماند. پس هرکه را دوستی حق تعالی غالب تر شود از هر چیزی، لابد وی را از آن بازداشته باشد که همگی خویش به دنیا دهد، وی از این خطر ایمن تر بود و چون به وقت مرگ رسد و داند که وقت دیدار دوست آمد مرگ را کاره نباشد و دوستی حق تعالی غالب تر شود و دوستی دنیا باطل و ناپیدا شود. این نشان حسن خاتمت بود. پس هرکه خواهد که از این خطر دور باشد باید که از بدعت دور گردد. و بدان چه در قرآن و اخبار است ایمان آورد. و هرچه بداند قبول کند و هرچه نداند تسلیم کند و به جمله ایمان آورد و جهد آن کند تا دوستی خدای تعالی بر وی غالب شود و دوستی دنیا ضعیف شود.
هوش مصنوعی: در درجه‌های بالای شهادت، رویارویی با مرگ به عنوان یک فرصت بزرگ در نظر گرفته می‌شود، زیرا در آن زمان عشق به خداوند بر تمام چیزها غالب است و فرد از مرگ نهراسیده است. در چنین شرایطی، مرگ به عنوان یک نعمت تلقی می‌شود، چرا که این حالت در کوتاه‌مدت تغییر می‌کند و احساسات انسان پایدار نمی‌ماند. اگر کسی عشق به خداوند را بر هر چیز دیگری ترجیح دهد، به احتمال زیاد او را از دنیا دور می‌کند و باعث می‌شود که او متمایل به خدایی شود. در لحظه مرگ، با آگاهی از نزدیک شدن به دیدار خداوند، مرگ دیگر اهمیتی نخواهد داشت و عشق به خداوند غالب خواهد شد، در حالی که عشق به دنیا بی‌معنی می‌شود. این وضعیت نشان‌دهنده خوب بودن پایان کار انسان است. بنابراین، اگر کسی می‌خواهد از خطرات دور بماند، باید از دگم‌های بدعت‌انگیز دوری کند و به آیات قرآن و احادیث ایمان بیاورد، هر آنچه را که می‌داند قبول کند و آنچه را که نمی‌داند تسلیم کند. او باید تلاش کند تا عشق به خداوند در قلبش غالب شود و وابستگی به دنیا کاهش یابد.
و این به آن ضعیف شود که حدود شرع نگاه می دارد تا دنیا بر وی منغص شود و از وی نفرت گیرد و دوستی خدای تعالی در دل قوت گردد که همیشه ذکر وی همی کند و صحبت با دوستان وی دارد نه با دوستان دنیا. پس اگر دوستی دنیا غالب تر بود کار در خطر بود، چنان که در قرآن گفت که اگر پدر و مادر و مال و نعمت دوست تر دارید از خدای ساخته باشید تا فرمان خدای تعالی دررسد فتربصوا حتی یاتی الله بامره.
هوش مصنوعی: اگر انسان اصول شرع را رعایت کند، دنیا برای او دردسرساز خواهد شد و در دلش نفرتی نسبت به آن پیدا می‌کند. در عوض، محبت خداوند در دلش قوی می‌شود و همواره به یاد اوست و با دوستان واقعی‌اش که انسان‌های صالح هستند، ارتباط دارد و نه با دوستان دنیوی. اگر عشق به دنیا بر این محبت غالب شود، اوضاع به خطر می‌افتد. همانطور که در قرآن آمده، اگر شما پدر و مادر و مال و نعمت را بیشتر از خدا دوست داشته باشید، باید منتظر باشید تا خداوند فرمانش را صادر کند.