گنجور

بخش ۳۱ - علاج حاصل کردن رجا

بدان که بدین دارو هیچ کس را حاجت نیست مگر دو بیمار را: یکی آن که از بسیاری گناه نومید شده است و توبه نمی کند و می گوید نپذیرند و دیگر آن که از بسیاری جهد و طاعت خویشتن هلاک می کند و رنج بسیار می کشد که طاقت ندارد. این دو بیمار را بدین دارو حاجت است، اما اهل غفلت را این دارو نبود بلکه زهر قاتل بود. و امید غالب به دو سبب شود: اول اعتبار است که اندیشه کند در عجایب دنیا و آفرینش نبات و حیوان و انواع نعمت، چنان که در کتاب شکر گفتیم تا رحمتی بیند و عنایتی و لطفی که ورای آن نتواند بود. که اگر در خویشتن نگرد هرچه وی را می بایست چگونه آفریده است، تا آنچه به ضرورت بود چون سر و دل، یا بدان حاجت بود بی ضرورت چون دست و پای، و آرایش بود بی حاجت چون سرخی لب و کژی ابرو و سیاهی و راستی مژه چشم چون آفریده است.

و این رحمت با حیوانات همه بکرده است، تا بر زنبوری چندان لطافت صنع است در تناسب شکل وی و در نیکویی نقش وی و در هدایت که وی را داده است تا خانه خویش بنا کند و عسل در وی جمع آورد و طاعت پادشاه خویش چون دارد و پادشاه سیاست چون کند. هرکه در چنین عجایب در ظاهر و باطن خویش و در همه آفرینش تامل کند داند که رحمت عظیم تر از آن است که نومیدی را جای بود و یا باید که خوف غالب بود، بلکه باید که خوف و رجا برابر بود، پس اگر رجا غالب باشد جای آن هست و باز لطف و رحمت حق تعالی در آفرینش نهایت ندارد.

تا یکی از بزرگان می گوید، «هیچ آیت در قرآن امیدوارتر از آیت مداینت نیست که حق تعالی درازترین آیتی در قرآن فرو فرستاده است تا مال چون نگاه دارند و چگونه با وام دهند که ضایع نشود. چگونه ممکن گردد با چنین عنایتی از آمرزش ما قاصر بود تا همه به دوزخ رویم؟ این یک علاج بود حاصل کردن رجا را. و سخت عظیم و بی نهایت است و هر کسی بدین درجه نرسد.

سبب دوم تامل است در آیات و اخبار رجا که آن نیز از حد بیرون است چنان که در قرآن است که همی گوید، «هیچ کس از رحمت من نومید مشوید لاتقنطوا من رحمه الله» فرشتگان آمرزش می خواهند «یستغفرون لمن فی الارض» و «دوزخ برای آن است تا کفار را آنجا فرو آرند، اما شما را بدان ترسانند. ذلک یخوف الله به عباده و رسول (ص) هرگز از آمرزش خواستن امت خویش نیاسود تا این آیت فرود آمد، «و ان ربک لذو مغفره للناس علی ظلمهم» و چون این آیت فرود آمد که «و لسوف یعطیک ربک فترضی»، گفت، «محمد راضی نباشد تا از امت وی در دوزخ یک تن بود».

و چنین آیات بسیار است و اما اخبار آن است که رسول (ص) می گوید، «امت من امتی مرحوم است، عذاب ایشان در دنیا باشد، فتنه و زلزله، و چون روز قیامت آید به دست هریکی کافری بازدهند و گویند این فدای توست از دوزخ».

و گفت، «تب از جوش دوزخ است و نصیب مومن از دوزخ آن است». و انس می گوید که رسول (ص) گفت، «بارخدایا! حساب امت من به من کن تا کسی مسادی ایشان نبیند». گفت، «ایشان امت تواند و بندگان منند و من بر ایشان رحیم ترم. نخواهم که مساوی ایشان کسی بیند، نه تو و نه دیگری». و گفت، (ص) که حیات من خیر شماست اگر زنده باشم شریعت به شما می آموزم و اگر مرده باشم اعمال شما بر من عرضه می کنند. آنچه نیک بود حمد و شکر می کنم. و آنچه بد بواد آمرزش می خواهم.

و یک روز رسول (ص) گفت، «یا کریم العفو!» جبرئیل گفت، «دانی که معنی این چه بود؟ آن که زشتی عفو کند و به نیکویی بدل کند». و گفت، «چون بنده گناه کند و استغفار کند، خدای تعالی گوید: ای فرشتگان نگاه کنید که بنده من گناهی کرد و دانست که وی را خداوندی است که به گناه بگیرد و به استغفار بیامرزد. گواه گرفتم شما را که وی را بیامرزیدم». و گفت، «خدای تعالی می گوید: اگر بنده من گناه کند به پری آسمان، چون استغفار می کند امید می دارد، وی را می آمرزم». و گفت، «اگر بنده به پُری زمین گناه دارد، من به پری زمین برای او رحمت دارم». و گفت، «فرشته گناه بنده ننویسد تا شش ساعت، اگر گناه را استغفار کند اصلا ننویسد و چون توبه نکند و طاعت نکند، فریشته دست راست گوید آن دیگر را که گناه از دیوان وی بیفگن تا من نیز یک حسنت بیفگنم عوض آن. و هر حسنی به ده سیئه بود، نه وی را بماند»، و گفت، «چون بنده گناه کند بر وی نویسند». اعرابیی گفت، «اگر توبه کند؟» گفت، «محو کنند»، گفت، «اگر با سر شود؟» گفت، «بنویسند»، گفت، «اگر توبه کند؟» گفت، «محو کنند»، گفت، «تا کی؟» گفت، «تا استغفار می کند».

خدای تعالی را از آمرزش ملال نگیرد تا بنده را از استغفار ملال نگیرد. و چون قصد نیکی کند فریشته حسنت بنویسد پیش از آن که بکند. اگر بکند به ده بنویسد و آنگاه زیادت همی کند تا به هفتصد. و چون قصد معصیت کند ننویسد. اگر بکند یکی بنویسد و وی را عفو خدای بود.

و مردی رسول (ص) را گفت که من ماه رمضان روزه دارم و بس و پنج نماز کنم و بر این نیفزایم. و خدای را تعالی بر من زکوه و حج نیست که مال ندارم، فردا کجا باشم؟ رسول (ص) بخندید و گفت، «با من باشی اگر دل از دو چیز نگاه داری. از غل و حسد و زبان از دو چیز نگاه داری. غیبت و دروغ. و چشم از دو چیز نگاه داری: به نامحرم نگریدن و به خلق خدای به چشم حقارت نگاه کردن، با من در بهشت به هم باشی براین کف دست خود عزیزت دارم».

و اعرابیی رسول (ص) را گفت که حساب خلق فردا که کند؟ گفت، «خدای تعالی»، گفت، «به خودی خود؟» گفت، «آری»، اعرابی بخندید. رسول (ص) گفت، «ای اعرابی! بخندیدی؟» گفت، «آری کریم چون دست بیابد عفو کند و چون حساب کند مسامحت کند». رسول (ص) گفت، «راست گفت. هیچ کس کریم تر از خدای نیست». پس گفت، «این اعرابی فقیه است».

پس گفت که خدای کعبه را شریف و بزرگ کرده است. اگر بنده ای آن را ویران کند و سنگ از سنگ جدا گرداند و بسوزد، جرم وی بدان درجه نبود که به ولی ای از اولیای خدای استخفاف نماید. اعرابی گفت، «اولیای خدای کیانند؟» گفت، «همه مومنان اولیای ویند، نشنیده ای این آیت «الله ولی الذین آمنوا»؟

گفت، «خدای می گوید: خلق را برای آن آفریده ام تا بر من سود کنند نه تا من بر ایشان سود کنم». و گفت، «خدای تعالی بر خود نبشته است پیش از آن که خلق را بیافرید که رحمت من بر خشم من غلبه دارد». و گفت، «هرکه لااله الاالله بگفت در بهشت شود. و هرکه آخر کلمه وی این بود آتش وی را نبیند. و هرکه بی شرک در آن جهان رود در آتش نشود».

و گفت، «اگر شما گناه نکردید خدای تعالی خلقی دیگر بیافریدی تا گناه کنند تا بر ایشان رحمت کند». و گفت، «خدای تعالی بر بنده رحیم تر از ان است که مادر مشفق بر فرزند» و گفت، «خدای تعالی چندان رحمت اظهار کند که روز قیامت که هرگز در دل نگذشته است تا به جایی که ابلیس گردن برافروزد امید رحمت را» و گفت، «خدای را تعالی صد رحمت است. نود و نه نهاده است قیامت را و یک رحمت بیش اظهار نکرده است در این عالم. همه دلها بدان یک رحمت رحیم است تا رحمت مادر بر فرزند و استور بر بچه هم از آن رحمت است».

و روز قیامت این رحمت بازان نود و نه جمع کنند و بر خلق بگسترند. هر رحمت چند اطباق آسمان و زمین. و در آن روز هیچ کس هلاک نشود مگر آن که اندرز ازل هلاک بود». و گفت، «شفاعت خویش نهاده ام اهل کبایر را از امت خویش. پندارید که برای مطیعان و پرهیزگاران است، بلکه برای آلودگان و مخلطان است».

سعد بن بلال گفت، «دو مرد را از دوزخ بیرون آورند. خدای تعالی گوید آنچه دیدید از فعل خویش دیدید که من ظلم نکنم بر بندگان و بفرماید تا ایشان را به دوزخ برند. یکی شتاب برود و با سلاسل و اغلال و دیگر بازپس می ایستد. هردو را باز آورند و پرسند که چرا چنین کردید؟ آن که شتاب کرده باشد گوید وبال نافرمانی و تقصیر چشیدم اکنون از آن بترسیدم و دیگر گوید گمان نیکو بردم امید داشتم که چون بیرون آوردی باز دوزخ بازنفرستی. پس هر دو را به بهشت فرستند».

و رسول (ص) گفت که منادی روز قیامت ندا کند که یا امت محمد! من حق خویش را در کار شما کردم و حقوق شما بر یکدیگر بماند. در کار یکدیگر کنید و همه به بهشت شوید». و گفت، «یکی را از امت من حاضر کنند روز قیامت بر سر خلایق و نود و نه سجل هریکی چندان که چشم بکشد، همه گناهان بر وی عرضه کنند و گویند از این همه هیچ انکار می کنی؟ فریشتگان از نوشتن اینها هیچ ظلم کرده اند؟ گوید: نه یارب. بازگویند: هیچ عذر داری؟ گوید: نه یارب. و دل بر دوزخ نهد، خدای تعالی گوید: تو را نزد من حسنتی هست بر تو ظلم نکنم. پس رقعتی بیاورند و بر آن نوشته: «اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله»، بنده گوید این رقعت با این سجلات کجا کفارت کند؟ گوید بر تو ظلم نکنند. آن همه سجلات در یک کفه نهند و آن رقعه در آن دیگر. رقعه همه را از جای برگیرد و از همه گران تر آید که هیچ در مقابله توحید خدای تعالی نیاید».

و گفت، «خدای تعالی فریشتگان را فرماید که هرکه در دل وی یک مثقال خیر است از دوزخ بیرون آرید. بیرون آورند خلق بسیار را. پس گویند که هیچ کس نماند. پس گوید: هرکه را در دل مثقال یک ذره خیر است از دوزخ بیرون آرید. بیرون آورند و گویند هیچ کس نماند که یک ذره خیر داشته است. گویند شفاعت پیغامبران و شفاعت مومنان همه برسید و اجابت کرده شد. نماند مگر رحمت ارحم الراحمین. یک قبضه از دوزخ فراگیرد و قومی را بیرون آورد که هرگز هیچ خیر نکرده باشند به قدر یک ذره و همچون انگشت شده. ایشان را در جویی افکند از جویهای بهشت که آن را نهر الحیوه خوانند. از آنجا بیرون آیند و پاک و روشن چنان که سبزه از میان سیلاب بیرون آید. هم چون مروارید روشن مهره ها در گردن که اهل بهشت همه بشناسند و گویند اینها آزاد کردگان حق تعالی اند که هرگز هیچ خیر نکرده اند. پس گویند در بهشت شوید و هرچیز که بیند شماراست. گویند بارخدایا ما را آن دادی که هیچ کس را ندادی در عالم. گوید شما را نزدیک من از این بزرگتر هست. گویند چه باشد از این بزرگتر؟ گوید رضای من که از شما خشنود باشم که هرگز ناخشنود نشوم».

و این خبر در صحیح بخاری و مسلم است. و عمرو بن حیزم گوید که سه روز رسول (ص) غایب می بود که جز به نماز فریضه بیرون نیامدی. چون روز چهارم بود بیرون آمد و گفت، «خدای تعالی مرا وعده داد که هفتاد هزار از امت تو بی حساب بیامرزم و در بهشت شوند. و من در این سه روز زیادت خواستم. خدای تعالی را کریم و بزرگوار یافتم به هر یکی از این هفتاد هزار دیگر داد مرا. گفتم: بارخدایا! امت من چندین باشند؟ گفت این عدد تمام کنم از جمله اعراب.

و روایت کرده اند که کودکی را در بعضی از غزوات اسیر گرفته بودند و در من یزید نهاده در روزی گرم بغایت. زنی را از خیمه چشم بر وی افتاد، می دوید و اهل آن خیمه از پس وی می دویدند تا کودک را بگرفت و به سینه خویش بازنهاد و خویشتن را سایه بان وی کرد تا گرما به کودک نرسد و می گفت این پسر من است. مردمان بگریستند که این بدیدند و دست از کارها بداشتند از عظیمی شفقت وی. پس دل رسول (ص) آنجا فرا رسید و قصه با وی بگفتند و شاد شد از رحیم دلی ایشان و از گریستن ایشان برای کودک. و گفت، «عجب آمد شما را از شفقت و رحمت این زن؟» گفتند، «آری»، گفت، «حق تعالی بر همگنان شما رحیم تر است از آن که این زن بر پسر خویش». و مسلمانان از آنجا پراکنده شدند به شادی تمام که مثل آن نبوده بود.

و ابراهیم بن ادهم رحمهم الله گفت، «شبی در طواف خالی بماندم و باران می آمد. گفتم بارخدایا! مرا از گناه نگاه دار تا هیچ معصیت نکنم. آوازی شنیدم از خانه کعبه که تو عصمت می خواهی و همه بندگان همین می خواهند، اگر همه را از گناه نگاه دارم فضل و رحمت خویش بر که آشکارا کنم؟»

و بدان که چنین اخبار بسیار است و کسی که خوف بر وی غالب بود این شفای وی است. و کسی که غفلت بر وی غالب بود باید که بداند با این همه اخبار که معلوم است که بعضی از مومنان در دوزخ خواهند شد و بازپسین کس آن بود که پس از هفت هزار سال بیرون آید و اگر همه یک کس بیش، در دوزخ نخواهد شد، چون در حق هر کسی ممکن است که آن وی باشد، باید که راه حزم و احتیاط گیرد و آنچه بتواند کرد از جهد بکند تا وی آن کس نباشد که اگر همه لذات دنیا بباید گذاشت تا یک شب در دوزخ نباید بود جای آن باشد تا به هفت هزار سال چه رسد.

و در جمله باید که خوف و رجا معتدل بود، چنان که عمر رضی الله عنه گفت، «اگر منادی کنند که هیچ کس در بهشت نخواهد شد مگر یک کس، گمان برم که آن من باشم و اگر گویند که هیچ کس در دوزخ نخواهد شد مگر یک کس، ترسم که آن من باشم».

بخش ۳۰ - حقیقت رجا: بدان که هرکه در مستقبل نیکویی چشم دارد این چشمداشت وی را باشد که رجا گویند و باشد که تمنی گویند و باشد که غرور گویند. و احمقان و ابلهان اینها از یکدیگر بازندانند و پندارند که این همه امید است و رجای محمود است، و این نه چنان است، بلکه اگر کسی تخمی نیک طلب کند و در زمین نرم افگند و خارر و گیاه پاک کند و به وقت آب دهد و چشم دارد که ارتفاع بردارد، چون خدای تعالی صواعق نگاه دارد و آفت دفع کند، این چشم داشتن را امید گویند.بخش ۳۲ - پیدا کردن فضیلت خوف و حقیقت و اقسام آن: بدان که خوف از مقامات بزرگ است و فضیلت وی در خور اسباب و ثمرات وی است. اما سبب وی علم و معرفت است، چنان که شرح کرده آید و برای این گفت حق تعالی، «انها یخشی الله من عباده العلما» و رسول (ص) گفت، «راس الحکمه مخافه الله». و اما ثمرات وی عفت است و ورع و تقوی. و این همه تخم سعادت است که بی ترک شهوات و صبر از آن راه آخرت نتوان یافت و هیچ چیز شهوت را چنان نسوزد که خوف. و برای این است که حق تعالی خایفان را هدی و رحمت و علم و رضوان جمع کرد در سه آیت و گفت، «هدی و رحمه للذین هم لربهم یرهبون، و انما یخشی الله من عباده العلماء، رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک لمن خشی ربه»، و تقوی که ثمرت خوف است حق تعالی با خود اضافت کرد و گفت، «ولکن یناله التقوی منکم».

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که بدین دارو هیچ کس را حاجت نیست مگر دو بیمار را: یکی آن که از بسیاری گناه نومید شده است و توبه نمی کند و می گوید نپذیرند و دیگر آن که از بسیاری جهد و طاعت خویشتن هلاک می کند و رنج بسیار می کشد که طاقت ندارد. این دو بیمار را بدین دارو حاجت است، اما اهل غفلت را این دارو نبود بلکه زهر قاتل بود. و امید غالب به دو سبب شود: اول اعتبار است که اندیشه کند در عجایب دنیا و آفرینش نبات و حیوان و انواع نعمت، چنان که در کتاب شکر گفتیم تا رحمتی بیند و عنایتی و لطفی که ورای آن نتواند بود. که اگر در خویشتن نگرد هرچه وی را می بایست چگونه آفریده است، تا آنچه به ضرورت بود چون سر و دل، یا بدان حاجت بود بی ضرورت چون دست و پای، و آرایش بود بی حاجت چون سرخی لب و کژی ابرو و سیاهی و راستی مژه چشم چون آفریده است.
هوش مصنوعی: بدان که این دارو تنها برای دو گروه از بیماران لازم است: اول، فردی که به خاطر گناهان زیاد ناامید شده و توبه نمی‌کند، زیرا فکر می‌کند که توبه‌اش پذیرفته نخواهد شد. دوم، کسی که با تلاش و عبادت بسیار به خود آسیب می‌زند و رنج می‌کشد به‌طوری‌که دیگر تحملش سخت است. این دو نفر به این دارو نیاز دارند، اما برای کسانی که در غفلت به سر می‌برند، این دارو نه‌تنها مفید نیست بلکه می‌تواند مضر باشد. امید به دو دلیل ایجاد می‌شود: نخست، از طریق تفکر در شگفتی‌های دنیا و خلقت گیاهان و جانوران و انواع نعمت‌ها که انسان را به رحمتی فراتر از آنچه درک می‌کند رهنمون می‌شود. و دوم، اگر انسان در درون خود جستجو کند و ببیند که چگونه نیازهایش مانند سر و قلبش ضروری خلق شده و چیزهایی که نیاز نیستند، مانند زیبایی‌های اضافی، چگونه آفریده شده‌اند.
و این رحمت با حیوانات همه بکرده است، تا بر زنبوری چندان لطافت صنع است در تناسب شکل وی و در نیکویی نقش وی و در هدایت که وی را داده است تا خانه خویش بنا کند و عسل در وی جمع آورد و طاعت پادشاه خویش چون دارد و پادشاه سیاست چون کند. هرکه در چنین عجایب در ظاهر و باطن خویش و در همه آفرینش تامل کند داند که رحمت عظیم تر از آن است که نومیدی را جای بود و یا باید که خوف غالب بود، بلکه باید که خوف و رجا برابر بود، پس اگر رجا غالب باشد جای آن هست و باز لطف و رحمت حق تعالی در آفرینش نهایت ندارد.
هوش مصنوعی: این رحمت شامل حال تمام حیوانات شده است، به طوری که در زنبورها شاهد لطافت خاصی در تناسب شکل و زیبایی نقش آن‌ها هستیم. همچنین زنبورها به گونه‌ای هدایت شده‌اند که بتوانند خانه‌ای برای خود بسازند و عسل جمع‌آوری کنند و در عین حال از پادشاه خود اطاعت کنند. هر کسی که به این شگفتی‌ها در ظاهر و باطن خود و در کل آفرینش توجه کند، می‌فهمد که رحمت الهی بزرگ‌تر از آن است که انسان را ناامید کند یا به خوف و ترس بیندازند. بنابراین، باید امیدوار بود و می‌توان گفت که رحمت و لطف خداوند در آفرینش نهایت ندارد.
تا یکی از بزرگان می گوید، «هیچ آیت در قرآن امیدوارتر از آیت مداینت نیست که حق تعالی درازترین آیتی در قرآن فرو فرستاده است تا مال چون نگاه دارند و چگونه با وام دهند که ضایع نشود. چگونه ممکن گردد با چنین عنایتی از آمرزش ما قاصر بود تا همه به دوزخ رویم؟ این یک علاج بود حاصل کردن رجا را. و سخت عظیم و بی نهایت است و هر کسی بدین درجه نرسد.
هوش مصنوعی: یکی از بزرگان می‌گوید که هیچ آیۀ دیگری در قرآن به اندازه آیۀ مداینت مملو از امید نیست. این آیه که طولانی‌ترین آیه در قرآن است، به ما می‌آموزد که چگونه باید با مالی که داریم رفتار کنیم و وام بدهیم تا هیچ چیز از بین نرود. با این توجه خاصی که خداوند به ما دارد، چگونه ممکن است که از رحمت او محروم بمانیم و همه به جهنم برویم؟ این یک راه برای به دست آوردن امید است و بسیار بزرگ و بی‌نهایت است و هر کسی نمی‌تواند به این مرتبه دست یابد.
سبب دوم تامل است در آیات و اخبار رجا که آن نیز از حد بیرون است چنان که در قرآن است که همی گوید، «هیچ کس از رحمت من نومید مشوید لاتقنطوا من رحمه الله» فرشتگان آمرزش می خواهند «یستغفرون لمن فی الارض» و «دوزخ برای آن است تا کفار را آنجا فرو آرند، اما شما را بدان ترسانند. ذلک یخوف الله به عباده و رسول (ص) هرگز از آمرزش خواستن امت خویش نیاسود تا این آیت فرود آمد، «و ان ربک لذو مغفره للناس علی ظلمهم» و چون این آیت فرود آمد که «و لسوف یعطیک ربک فترضی»، گفت، «محمد راضی نباشد تا از امت وی در دوزخ یک تن بود».
هوش مصنوعی: دلیل دوم تأمل در آیات و اخبار مربوط به امیدواری است. در قرآن آمده که هیچکس نباید از رحمت خدا ناامید شود. همچنین فرشتگان به دنبال بخشش هستند و جهنم برای کافران است، اما خدا بندگانش را با این عذاب می‌ترساند. پیامبر (ص) هیچگاه از طلب آمرزش برای امت خود خسته نشد تا اینکه آیه‌ای نازل شد که به ما می‌گوید خداوند به خاطر ظلم‌های مردم، بخشنده است. وقتی آیه‌ای نازل شد که وعده می‌دهد خدا چیزی به تو خواهد داد که راضی شوی، پیامبر فرمود که او راضی نخواهد شد تا اینکه هیچ یک از امت او در جهنم نباشد.
و چنین آیات بسیار است و اما اخبار آن است که رسول (ص) می گوید، «امت من امتی مرحوم است، عذاب ایشان در دنیا باشد، فتنه و زلزله، و چون روز قیامت آید به دست هریکی کافری بازدهند و گویند این فدای توست از دوزخ».
هوش مصنوعی: آیات زیادی در این مورد وجود دارد و احادیثی هم هست که رسول خدا (ص) فرمودند: «امت من امتی است که مورد رحمت قرار گرفته‌اند. عذاب آن‌ها در دنیا به صورت فتنه و زلزله است و زمانی که روز قیامت فرا برسد، به افراد کافر گفته می‌شود که این شخص فدای تو است تا از آتش دوزخ نجات یابد.»
و گفت، «تب از جوش دوزخ است و نصیب مومن از دوزخ آن است». و انس می گوید که رسول (ص) گفت، «بارخدایا! حساب امت من به من کن تا کسی مسادی ایشان نبیند». گفت، «ایشان امت تواند و بندگان منند و من بر ایشان رحیم ترم. نخواهم که مساوی ایشان کسی بیند، نه تو و نه دیگری». و گفت، (ص) که حیات من خیر شماست اگر زنده باشم شریعت به شما می آموزم و اگر مرده باشم اعمال شما بر من عرضه می کنند. آنچه نیک بود حمد و شکر می کنم. و آنچه بد بواد آمرزش می خواهم.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند که تب نشانه‌ای از عذاب دوزخ است و مومنان فقط بخشی از آن عذاب را تجربه می‌کنند. انس نقل می‌کند که پیامبر از خداوند خواسته بودند که حساب امت خود را به خودشان نشان دهد و نه به کسی دیگر. خداوند پاسخ داد که این امت، بندگان او هستند و او نسبت به آنها رحمت بیشتری دارد و نخواهد گذاشت که کسی دیگر جز خود پیامبر، بر ایشان نظارت کند. پیامبر همچنین بیان کردند که زندگی او برای مومنان خیر است؛ اگر زنده باشد، قوانین دین را به آنها می‌آموزد و اگر درگذشته باشد، اعمال آنها را به او عرضه می‌کنند. او برای کارهای نیک شکرگزاری می‌کند و برای کارهای بد درخواست آمرزش می‌نماید.
و یک روز رسول (ص) گفت، «یا کریم العفو!» جبرئیل گفت، «دانی که معنی این چه بود؟ آن که زشتی عفو کند و به نیکویی بدل کند». و گفت، «چون بنده گناه کند و استغفار کند، خدای تعالی گوید: ای فرشتگان نگاه کنید که بنده من گناهی کرد و دانست که وی را خداوندی است که به گناه بگیرد و به استغفار بیامرزد. گواه گرفتم شما را که وی را بیامرزیدم». و گفت، «خدای تعالی می گوید: اگر بنده من گناه کند به پری آسمان، چون استغفار می کند امید می دارد، وی را می آمرزم». و گفت، «اگر بنده به پُری زمین گناه دارد، من به پری زمین برای او رحمت دارم». و گفت، «فرشته گناه بنده ننویسد تا شش ساعت، اگر گناه را استغفار کند اصلا ننویسد و چون توبه نکند و طاعت نکند، فریشته دست راست گوید آن دیگر را که گناه از دیوان وی بیفگن تا من نیز یک حسنت بیفگنم عوض آن. و هر حسنی به ده سیئه بود، نه وی را بماند»، و گفت، «چون بنده گناه کند بر وی نویسند». اعرابیی گفت، «اگر توبه کند؟» گفت، «محو کنند»، گفت، «اگر با سر شود؟» گفت، «بنویسند»، گفت، «اگر توبه کند؟» گفت، «محو کنند»، گفت، «تا کی؟» گفت، «تا استغفار می کند».
هوش مصنوعی: روزی پیامبر (ص) فرمود: «ای بخشایشگر بزرگ!» جبرئیل توضیح داد که منظور این است که کسی که خطایی انجام می‌دهد، باید آن را با نیکوکاری تصحیح کند. سپس گفت: وقتی بنده‌ای گناه می‌کند و استغفار می‌کند، خداوند می‌فرماید: «ای فرشتگان، ببینید که بنده‌ام گناهی مرتکب شده و می‌داند که خدایی دارد که می‌تواند او را ببخشد.» و افزود، «من شما را شاهد می‌گیرم که او را می‌بخشم.» خداوند همچنین اشاره می‌کند که اگر بنده‌ای در آسمان گناه کند و استغفار نماید، امید دارد که مورد بخشش قرار گیرد. اگر در زمین خطایی داشته باشد، خداوند برای او رحمت دارد. همچنین فرشته‌ای که مسئول نوشتن گناهان است، شش ساعت منتظر می‌ماند و اگر بنده توبه کند، هیچ گناهی را نمی‌نویسد. اگر بنده توبه نکند و کار نیک انجام ندهد، فرشته سمت راست می‌گوید که گناهان بنده را پاک کند تا به او پاداشی بدهد. هر نیکی به اندازه ده گناه محسوب می‌شود و هیچ گناهی باقی نمی‌ماند. بعد توضیح داد که وقتی بنده‌ای گناه می‌کند، آن را ثبت می‌کنند. وقتی اعرابی پرسید که اگر توبه کند، چه می‌شود؟ جواب دادند که گناهان محو می‌شوند. اعرابی ادامه داد: «اگر با شرایط خاصی همراه باشد؟» و جواب این بود که ثبت می‌شود، و باز هم پرسید که اگر توبه کند، باز هم محو می‌شود؛ و پرسید که این تا چه زمانی ادامه دارد؟ پاسخی چنین بود: «تا زمانی که استغفار کند.»
خدای تعالی را از آمرزش ملال نگیرد تا بنده را از استغفار ملال نگیرد. و چون قصد نیکی کند فریشته حسنت بنویسد پیش از آن که بکند. اگر بکند به ده بنویسد و آنگاه زیادت همی کند تا به هفتصد. و چون قصد معصیت کند ننویسد. اگر بکند یکی بنویسد و وی را عفو خدای بود.
هوش مصنوعی: خداوند، بندگانش را از آمرزش خود ناامید نمی‌کند تا آن‌ها نیز از طلب بخشش ناامید شوند. وقتی کسی تصمیمی برای انجام کار نیک می‌گیرد، فرشته‌ای کار نیک او را قبل از انجام آن ثبت می‌کند. اگر آن کار را انجام دهد، در دفتر اعمالش به ده حسنه ثبت می‌شود و سپس ممکن است بیشتر هم بشود تا به هفتصد حسنه برسد. اما اگر کسی تصمیم به انجام کار بدی بگیرد، آن کار ثبت نمی‌شود و اگر آن کار را انجام دهد، تنها یک گناه برای او ثبت می‌گردد و در عین حال خداوند او را می‌بخشد.
و مردی رسول (ص) را گفت که من ماه رمضان روزه دارم و بس و پنج نماز کنم و بر این نیفزایم. و خدای را تعالی بر من زکوه و حج نیست که مال ندارم، فردا کجا باشم؟ رسول (ص) بخندید و گفت، «با من باشی اگر دل از دو چیز نگاه داری. از غل و حسد و زبان از دو چیز نگاه داری. غیبت و دروغ. و چشم از دو چیز نگاه داری: به نامحرم نگریدن و به خلق خدای به چشم حقارت نگاه کردن، با من در بهشت به هم باشی براین کف دست خود عزیزت دارم».
هوش مصنوعی: مردی به پیامبر گفت که فقط در ماه رمضان روزه می‌گیرد و پنج نماز می‌خواند و بیشتر از این انجام نمی‌دهد. او افزود که زکات و حج بر او واجب نیست چون مالی ندارد. پیامبر لبخندی زد و گفت: «اگر از دو چیز دل بکنی و دو چیز را با زبانت ترک کنی و دو چیز را با چشمانت ننگری، در بهشت با من خواهی بود. این دو چیزها شامل کینه و حسد، غیبت و دروغ، و به نامحرم نگریستن و با نگاه حقارت به دیگران نگریستن می‌شود.»
و اعرابیی رسول (ص) را گفت که حساب خلق فردا که کند؟ گفت، «خدای تعالی»، گفت، «به خودی خود؟» گفت، «آری»، اعرابی بخندید. رسول (ص) گفت، «ای اعرابی! بخندیدی؟» گفت، «آری کریم چون دست بیابد عفو کند و چون حساب کند مسامحت کند». رسول (ص) گفت، «راست گفت. هیچ کس کریم تر از خدای نیست». پس گفت، «این اعرابی فقیه است».
هوش مصنوعی: یک عربی از پیامبر (ص) پرسید که فردا چه کسی حساب مردم را رسیدگی می‌کند؟ پیامبر پاسخ داد: «خداوند متعال». او پرسید: «آیا خودش تنها این کار را می‌کند؟» پیامبر جواب داد: «بله». آن عربی خندید و پیامبر از او پرسید که چرا خندیده است. او گفت: «چون خداوند کریم است و وقتی به کسی می‌رسد، او را عفو می‌کند و در حسابرسیش نیز نرم心 خواهد بود». پیامبر گفت: «او راست می‌گوید. هیچ کس کریم‌تر از خداوند نیست». سپس فرمود: «این عربی اهل علم و دانش است».
پس گفت که خدای کعبه را شریف و بزرگ کرده است. اگر بنده ای آن را ویران کند و سنگ از سنگ جدا گرداند و بسوزد، جرم وی بدان درجه نبود که به ولی ای از اولیای خدای استخفاف نماید. اعرابی گفت، «اولیای خدای کیانند؟» گفت، «همه مومنان اولیای ویند، نشنیده ای این آیت «الله ولی الذین آمنوا»؟
هوش مصنوعی: پس گفت که خداوند کعبه را بزرگ و حرمت‌دار کرده است. اگر کسی بخواهد آن را خراب کند یا سنگ‌ها را از جای خود جدا کند و بسوزاند، گناه او به اندازه‌ای نیست که به ولی‌ای از اولیای خدا بی‌احترامی کند. اعرابی پرسید، «ولی‌های خدا چه کسانی هستند؟» پاسخ داد، «همه مؤمنان ولی‌های خدا هستند، آیا این آیه را نشنیده‌ای که می‌فرماید: «خدا ولی مؤمنان است»؟
گفت، «خدای می گوید: خلق را برای آن آفریده ام تا بر من سود کنند نه تا من بر ایشان سود کنم». و گفت، «خدای تعالی بر خود نبشته است پیش از آن که خلق را بیافرید که رحمت من بر خشم من غلبه دارد». و گفت، «هرکه لااله الاالله بگفت در بهشت شود. و هرکه آخر کلمه وی این بود آتش وی را نبیند. و هرکه بی شرک در آن جهان رود در آتش نشود».
هوش مصنوعی: گفت: «خداوند می‌فرماید: من مخلوقات را آفریدم تا از آنها بهره‌مند شوم، نه اینکه خودم از آنها بهره‌مند شوم.» و همچنین گفت: «خداوند متعال پیش از آفرینش مخلوقات نوشته است که رحمت من بر خشمم فزونی دارد.» وی ادامه داد: «هر کسی که جمله "لا اله الا الله" را بگوید، به بهشت خواهد رفت و هر که با این کلمه از دنیا برود، آتش را نخواهد دید. و هر کس بدون شرک به آن جهان وارد شود، در آتش نخواهد سوخت.»
و گفت، «اگر شما گناه نکردید خدای تعالی خلقی دیگر بیافریدی تا گناه کنند تا بر ایشان رحمت کند». و گفت، «خدای تعالی بر بنده رحیم تر از ان است که مادر مشفق بر فرزند» و گفت، «خدای تعالی چندان رحمت اظهار کند که روز قیامت که هرگز در دل نگذشته است تا به جایی که ابلیس گردن برافروزد امید رحمت را» و گفت، «خدای را تعالی صد رحمت است. نود و نه نهاده است قیامت را و یک رحمت بیش اظهار نکرده است در این عالم. همه دلها بدان یک رحمت رحیم است تا رحمت مادر بر فرزند و استور بر بچه هم از آن رحمت است».
هوش مصنوعی: اگر شما گناه نکردید، خداوند می‌توانست خلقی دیگر را بیافریند تا گناه کنند و بر آن‌ها رحمت کند. همچنین، خداوند نسبت به بندگانش رحم بیشتری دارد نسبت به رحمتی که مادر نسبت به فرزندش دارد. خداوند در روز قیامت رحمت خود را به قدری نشان خواهد داد که حتی ابلیس نیز امیدوار خواهد شد. خداوند دارای صد رحمت است که نود و نه مورد از آن را برای روز قیامت اختصاص داده و تنها یک رحمت را در این دنیا نمایان کرده است. تمام دل‌ها به این یک رحمت مرتبط هستند و رحمت مادر نسبت به فرزند و رحمت حیوانات نسبت به بچه‌هایشان نیز از همان رحمت الهی است.
و روز قیامت این رحمت بازان نود و نه جمع کنند و بر خلق بگسترند. هر رحمت چند اطباق آسمان و زمین. و در آن روز هیچ کس هلاک نشود مگر آن که اندرز ازل هلاک بود». و گفت، «شفاعت خویش نهاده ام اهل کبایر را از امت خویش. پندارید که برای مطیعان و پرهیزگاران است، بلکه برای آلودگان و مخلطان است».
هوش مصنوعی: در روز قیامت، رحمت‌های الهی به تعداد نود و نه جمع‌آوری می‌شود و بر بندگان گسترش می‌یابد. هر کدام از این رحمت‌ها به اندازه‌ی همه آسمان‌ها و زمین‌ها خواهد بود. در آن روز، هیچ‌کس هلاک نمی‌شود، مگر آن که حکمت ازلی او را به هلاکت کشانده باشد. همچنین، او اعلام کرد که شفاعت خود را برای گناهکاران از امتش قرار داده و این شفاعت فقط برای افراد نیکوکار و پرهیزگار نیست، بلکه شامل کسانی می‌شود که آلودگی و نقص دارند.
سعد بن بلال گفت، «دو مرد را از دوزخ بیرون آورند. خدای تعالی گوید آنچه دیدید از فعل خویش دیدید که من ظلم نکنم بر بندگان و بفرماید تا ایشان را به دوزخ برند. یکی شتاب برود و با سلاسل و اغلال و دیگر بازپس می ایستد. هردو را باز آورند و پرسند که چرا چنین کردید؟ آن که شتاب کرده باشد گوید وبال نافرمانی و تقصیر چشیدم اکنون از آن بترسیدم و دیگر گوید گمان نیکو بردم امید داشتم که چون بیرون آوردی باز دوزخ بازنفرستی. پس هر دو را به بهشت فرستند».
هوش مصنوعی: سعد بن بلال روایت می‌کند که دو مرد از دوزخ بیرون آورده شدند. خداوند فرمود که آنچه را دیدید، نتیجه اعمال خود شماست و من بر بندگانم ظلم نمی‌کنم. سپس دستور داد که این دو را به دوزخ بازگردانند. یکی از آن‌ها با عجله رفت، در حالی که دیگری کمی توقف کرد. وقتی از هر دو درباره علت رفتارشان پرسیدند، آن که سریع‌تر رفت، گفت: «به خاطر نافرمانی و خطاهایی که کردم، از عذاب ترسیدم.» اما آن دیگری گفت: «من گمان خوبی داشتم و امیدوار بودم که وقتی مرا بیرون آوردی، دوباره به دوزخ برنمی‌گردم.» در پایان، هر دو به بهشت فرستاده شدند.
و رسول (ص) گفت که منادی روز قیامت ندا کند که یا امت محمد! من حق خویش را در کار شما کردم و حقوق شما بر یکدیگر بماند. در کار یکدیگر کنید و همه به بهشت شوید». و گفت، «یکی را از امت من حاضر کنند روز قیامت بر سر خلایق و نود و نه سجل هریکی چندان که چشم بکشد، همه گناهان بر وی عرضه کنند و گویند از این همه هیچ انکار می کنی؟ فریشتگان از نوشتن اینها هیچ ظلم کرده اند؟ گوید: نه یارب. بازگویند: هیچ عذر داری؟ گوید: نه یارب. و دل بر دوزخ نهد، خدای تعالی گوید: تو را نزد من حسنتی هست بر تو ظلم نکنم. پس رقعتی بیاورند و بر آن نوشته: «اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله»، بنده گوید این رقعت با این سجلات کجا کفارت کند؟ گوید بر تو ظلم نکنند. آن همه سجلات در یک کفه نهند و آن رقعه در آن دیگر. رقعه همه را از جای برگیرد و از همه گران تر آید که هیچ در مقابله توحید خدای تعالی نیاید».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) گفت که در روز قیامت، ندا دهنده‌ای فریاد خواهد زد: «ای امت محمد! من حق خود را در بین شما ادا کردم، و حقوق شما بر یکدیگر باقی است. نسبت به یکدیگر نیکی کنید تا همه به بهشت بروید». همچنین فرمودند که یکی از امت من در روز قیامت در مقابل همه مردم حاضر می‌شود و نود و نه نامه از گناهانش به او نشان داده می‌شود. از او خواهند پرسید که آیا این گناهان را انکار می‌کند؟ او پاسخ می‌دهد: «نه، پروردگارا». سپس از او می‌پرسند که آیا عذری دارد؟ او again جواب می‌دهد: «نه، پروردگارا». او دلش به دوزخ می‌افتد و در این حال خداوند می‌فرماید که برای او حسنه‌ای وجود دارد و از او ظلم نخواهد کرد. سپس نامه‌ای به او داده می‌شود که در آن نوشته شده: «شهادت میدهم که هیچ معبودی جز خدا نیست و محمد پیامبر اوست». بنده در دل می‌گوید که این نامه چگونه می‌تواند وزنه گناهان او را جبران کند؟ خداوند پاسخ می‌دهد که به تو ظلم نخواهد شد. تمامی نامه‌های گناهان در یک کفه و آن نامه در کفه دیگر قرار می‌گیرد و آن نامه همه را از جای خود برمی‌دارد و از همه سنگین‌تر خواهد بود، زیرا هیچ چیزی در برابر توحید خداوند نمی‌تواند قرار گیرد.
و گفت، «خدای تعالی فریشتگان را فرماید که هرکه در دل وی یک مثقال خیر است از دوزخ بیرون آرید. بیرون آورند خلق بسیار را. پس گویند که هیچ کس نماند. پس گوید: هرکه را در دل مثقال یک ذره خیر است از دوزخ بیرون آرید. بیرون آورند و گویند هیچ کس نماند که یک ذره خیر داشته است. گویند شفاعت پیغامبران و شفاعت مومنان همه برسید و اجابت کرده شد. نماند مگر رحمت ارحم الراحمین. یک قبضه از دوزخ فراگیرد و قومی را بیرون آورد که هرگز هیچ خیر نکرده باشند به قدر یک ذره و همچون انگشت شده. ایشان را در جویی افکند از جویهای بهشت که آن را نهر الحیوه خوانند. از آنجا بیرون آیند و پاک و روشن چنان که سبزه از میان سیلاب بیرون آید. هم چون مروارید روشن مهره ها در گردن که اهل بهشت همه بشناسند و گویند اینها آزاد کردگان حق تعالی اند که هرگز هیچ خیر نکرده اند. پس گویند در بهشت شوید و هرچیز که بیند شماراست. گویند بارخدایا ما را آن دادی که هیچ کس را ندادی در عالم. گوید شما را نزدیک من از این بزرگتر هست. گویند چه باشد از این بزرگتر؟ گوید رضای من که از شما خشنود باشم که هرگز ناخشنود نشوم».
هوش مصنوعی: در یک روز خاص، خداوند به فرشتگان فرمان می‌دهد که هر کسی که حتی یک ذره خوبی در دلش باشد را از دوزخ آزاد کنند. فرشتگان گروه‌های زیادی را آزاد می‌کنند و پس از آن اعلام می‌کنند که هیچ کس باقی نمانده است. خداوند دوباره فرمان می‌دهد که حتی کسانی که در دلشان یک ذره خیر دارند نیز آزاد شوند. آنها باز هم آزاد می‌شوند و می‌گویند هیچ کس باقی نمانده است که حتی یک ذره خوبی داشته باشد. سپس شفاعت پیامبران و مؤمنان به کار می‌آید و همه دعاهای آنان مستجاب می‌شود. در انتها، فقط رحمت خداوند باقی می‌ماند که گروهی را از دوزخ می‌گیرد، کسانی که هیچ کار خیری نکرده‌اند. این افراد به جوی از جوی‌های بهشت که به نام نهر الحیوه شناخته می‌شود، انداخته می‌شوند و وقتی از آنجا بیرون می‌آیند، پاک و درخشان هستند، همچون سبزه‌ای که از میان سیلاب‌ها می‌روید. دیگران در بهشت آنها را می‌شناسند و می‌گویند اینها کسانی‌اند که خداوندشان را از دوزخ رهانیده است، در حالی که هیچ کار خوبی نکرده‌اند. سپس به آنان می‌گویند که به بهشت وارد شوند و هر چیزی که بخواهند برایشان مهیاست. آنان اظهار می‌کنند که خدایا، تو به ما چیزی دادی که به هیچ کس دیگری ندادیدی. خداوند پاسخ می‌دهد که نزد من چیزی بزرگتر از این دارید. می‌پرسند چه چیزی می‌تواند بزرگتر باشد؟ و او می‌گوید رضایت من از شما، که همیشه از شما راضی باشم و هیچ‌گاه ناخشنود نشوم.
و این خبر در صحیح بخاری و مسلم است. و عمرو بن حیزم گوید که سه روز رسول (ص) غایب می بود که جز به نماز فریضه بیرون نیامدی. چون روز چهارم بود بیرون آمد و گفت، «خدای تعالی مرا وعده داد که هفتاد هزار از امت تو بی حساب بیامرزم و در بهشت شوند. و من در این سه روز زیادت خواستم. خدای تعالی را کریم و بزرگوار یافتم به هر یکی از این هفتاد هزار دیگر داد مرا. گفتم: بارخدایا! امت من چندین باشند؟ گفت این عدد تمام کنم از جمله اعراب.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) سه روز غایب بودند و در این مدت فقط برای نمازهای واجب خارج شدند. در روز چهارم، ایشان بیرون آمدند و فرمودند که خداوند به ایشان وعده داده است که هفتاد هزار نفر از امت ایشان را بدون حساب می‌آمرزد و به بهشت می‌برد. همچنین، پیامبر بیان کردند که در این سه روز از خداوند خواسته‌اند که تعداد بیشتری از امت ایشان را بیامرزد. خداوند به ایشان پاسخ داد که هر کدام از آن هفتاد هزار نفر را به او داده و به او فرمود که این تعداد را از میان اعراب کامل خواهد کرد.
و روایت کرده اند که کودکی را در بعضی از غزوات اسیر گرفته بودند و در من یزید نهاده در روزی گرم بغایت. زنی را از خیمه چشم بر وی افتاد، می دوید و اهل آن خیمه از پس وی می دویدند تا کودک را بگرفت و به سینه خویش بازنهاد و خویشتن را سایه بان وی کرد تا گرما به کودک نرسد و می گفت این پسر من است. مردمان بگریستند که این بدیدند و دست از کارها بداشتند از عظیمی شفقت وی. پس دل رسول (ص) آنجا فرا رسید و قصه با وی بگفتند و شاد شد از رحیم دلی ایشان و از گریستن ایشان برای کودک. و گفت، «عجب آمد شما را از شفقت و رحمت این زن؟» گفتند، «آری»، گفت، «حق تعالی بر همگنان شما رحیم تر است از آن که این زن بر پسر خویش». و مسلمانان از آنجا پراکنده شدند به شادی تمام که مثل آن نبوده بود.
هوش مصنوعی: روایتی از زمانی است که کودکی در یکی از نبردها به اسارت درآمد و در زیر نور آفتاب داغ روزی گرم، در نزدیکی خیمه‌ای گذاشته شد. زنی از خیمه به کودک نگاه کرد و به سمت او دوید، در حالی که دیگران هم به دنبال او می‌دویدند تا کودک را بگیرند. این زن کودک را در آغوش گرفت و خود را بر او سایه کرد تا از گرما محافظت کند و با عشق گفت که این پسر اوست. مردم وقتی این صحنه را دیدند، گریه کردند و از شدت محبت و حساسیت این زن تحت تأثیر قرار گرفتند. بعد از مدتی، این ماجرا به پیامبر (ص) رسید و او از دلسوزی و محبت مردم و این زن خوشحال شد. او در کمال تعجب گفت: «چطور شما از محبت و رحمت این زن شگفت‌زده شدید؟» و وقتی مردم تأیید کردند، فرمود: «خداوند نسبت به شما همه، رحیم‌تر از این زن نسبت به پسرش است.» مسلمانان پس از این رویداد با شادی پراکنده شدند، چون چنین موقعیتی را هرگز تجربه نکرده بودند.
و ابراهیم بن ادهم رحمهم الله گفت، «شبی در طواف خالی بماندم و باران می آمد. گفتم بارخدایا! مرا از گناه نگاه دار تا هیچ معصیت نکنم. آوازی شنیدم از خانه کعبه که تو عصمت می خواهی و همه بندگان همین می خواهند، اگر همه را از گناه نگاه دارم فضل و رحمت خویش بر که آشکارا کنم؟»
هوش مصنوعی: ابراهیم بن ادهم رحمه الله روایت می‌کند که یک شب در حالی که در حال طواف بود و باران می‌بارید، از خدا خواست تا او را از گناهان حفظ کند و هیچ معصیتی انجام ندهد. ناگهان صدایی از خانه کعبه شنید که به او گفت: «تو از خداوند عصمت می‌خواهی و همه بندگان نیز همین را می‌خواهند. اگر من همه را از گناه محفوظ دارم، رحمت و فضل خود را بر چه کسی نمایان کنم؟»
و بدان که چنین اخبار بسیار است و کسی که خوف بر وی غالب بود این شفای وی است. و کسی که غفلت بر وی غالب بود باید که بداند با این همه اخبار که معلوم است که بعضی از مومنان در دوزخ خواهند شد و بازپسین کس آن بود که پس از هفت هزار سال بیرون آید و اگر همه یک کس بیش، در دوزخ نخواهد شد، چون در حق هر کسی ممکن است که آن وی باشد، باید که راه حزم و احتیاط گیرد و آنچه بتواند کرد از جهد بکند تا وی آن کس نباشد که اگر همه لذات دنیا بباید گذاشت تا یک شب در دوزخ نباید بود جای آن باشد تا به هفت هزار سال چه رسد.
هوش مصنوعی: بدان که اخبار و هشدارهای زیادی وجود دارد و اگر کسی از عذاب بترسد، این می‌تواند برای او دلیلی برای نجات باشد. همچنین، اگر کسی غافل باشد، باید بداند که با وجود این هشدارها، برخی از مؤمنان ممکن است به دوزخ بروند و تنها کسی که پس از هفت هزار سال آزاد خواهد شد، در واقع آخرین کسی است که نجات پیدا می‌کند. حتی اگر فقط یک نفر در دوزخ نباشد، این نگرانی برای همه وجود دارد. بنابراین، باید احتیاط کرد و هر تلاشی که ممکن است برای اجتناب از این سرنوشت انجام داد، زیرا ارزش ندارد که تمام لذایذ دنیا را کنار بگذاریم تا حتی یک شب در دوزخ نباشیم، چه برسد به هفت هزار سال.
و در جمله باید که خوف و رجا معتدل بود، چنان که عمر رضی الله عنه گفت، «اگر منادی کنند که هیچ کس در بهشت نخواهد شد مگر یک کس، گمان برم که آن من باشم و اگر گویند که هیچ کس در دوزخ نخواهد شد مگر یک کس، ترسم که آن من باشم».
هوش مصنوعی: در این جمله بیان می‌شود که انسان باید میان ترس و امید به اعتدال رفتار کند. به گونه‌ای که عمر رضی الله عنه گفت: «اگر اعلام کنند که تنها یک نفر به بهشت خواهد رفت، من فکر می‌کنم آن فرد من خواهم بود؛ اما اگر بگویند که تنها یک نفر به جهنم خواهد رفت، از این می‌ترسم که آن نفر من باشم».