گنجور

بخش ۶۰ - پیدا کردن حد سخاوت و بخل هر کسی

بدان که هرکسی خویشتن سخی پندارد و دیگران وی را بخیل پندارند، پس لابد حقیقت این بباید شناخت که این بیماری عظیم است تا بدانند و علاج کنند. و هیچ کی نباشد که هرچه از وی خواهند بدهد. اگر بدین بخیل شود همه بخیل باشد. و اندر این سخن بسیار گفته اند ولیکن بیشترین بر آنند که هرکه آنچه شرع بر وی واجب کرده است منع کند بخیل باشد و چون آسان نتواند داد بخیل باشد.

و این بسنده نیست نزدیک ما هرکه نان با نانبا دهد و گوشت با قصاب که یک سیر کم است بخیل باشد. و هرکه نفقه زن و فرزندان چنان دهد که قاضی تقدیر کرده باشد و اندر یک لقمه ورای آن مضایقت کند بخیل باشد و هرکه نان در پیش دارد و چون درویشی از دور بیاید پنهان کند، بخیل بود. پس درست آن است که بخیل آن بود که آنچه دادنی باشد بندهد.

و مال از برای حکمتی آفریده اند. چون حکمت دادن اقتضا کند، امساک بخیلی باشد. و دادنی آن بود که شرع فرماید و یا مروت فرماید که بباید داد. و واجب شرع معلوم است و شرع بدان اقتصار کرده است که بخیلان طاقت آن دارند. چنان که گفت، «ان یسالکموها فیحکم تبخلوا و یخرج اضغانکم»، اما واجب مروت به احوال مردمان و به مقدار مال و به کسی که بخل با وی باشد بگردد.

پس چیزها بود که به عادت از توانگران زشت بود و از درویشان نبود و با اهل و عیال زشت بود و با بیگانه نبود. و با دوستان زشت بود و با دیگران نبود. و از پیران زشت بود و از جوانان نبود. و از مردان زشت بود و از زنان نبود. و از مهمانان زشت بود و مثل آن در معامله و بیع زشت نبود. پس حد این آن است که مال نگاه داشتن مقصود است، ولیکن غرض باشد که از نگاه داشتن مال مقصود تر بود و چون غرض مهم تر بود امساک بخل بود و چون نگاه داشت مهمتر بود و خرج به تبذیر بود این خود مذموم باشد، پس چون مهمان فرا رسد مروت نگاه داشتن از مال نگاه داشتن مهمتر. و منع وی بدین عذر که من زکوه بداده ام زشت بود و بخل باشد و چون همسایه گرسنه بود و وی را طعام بسیار بود منع بخل بود.

و اما چون واجب شرع و مروت بدادی و مال بسیار بماند، طلب ثواب آخرت به صدقات مهم است و نگاهداشتن مال از بهر نوایب روزگار نیز مهم است.لیکن تقدیم آن بر غرض ثواب بخل است نزدیک بزرگان و نزدیک عوام بخل نیست، چه نظر عوام بیشتر مقصود بر دنیا بود و این به نظر هرکسی بگردد.

اگر بر واجب شرع و مروت اختصار کند از بخل خلاص یافت، ولیکن درجه سخا آنگاه یابد که بر این بیفزاید و چندان که همی افزاید وی را در سخاوت درجه ای پدید همی آید و ثواب آن بباید اگر اندک باشد و اگر بسیار، هریکی بر مقدار خویش. و سخی آن بود که دادن بر وی دشوار نبود که چون به تکلف دهد سخی نباشد واگر ثنا و شکر و مکافات چشم دارد سخی نبود و جواد و سخی آن بود که بی غرض دهد و این از آدمی محال است، بلکه این صفت حق تعالی است، ولیکن چون آدمی به ثواب آخرت و نام نیکو کفایت کند، وی را به مجاز سخی گویند که عوض اندر حال طلب نمی کند. سخی اندر دنیا این باشد، اما سخی در دین آن بود که باک ندارد که جان فدا کند اندر دوستی حق تعالی و اندر آخرت هیچ عوض چشم ندارد، بلکه دوستی حق تعالی خود باعث وی بود و بس. فدا کردن خود عین غرض بود و لذت بود و چون چیزی چشم دارد معاوضه بود نه سخاوت.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که هرکسی خویشتن سخی پندارد و دیگران وی را بخیل پندارند، پس لابد حقیقت این بباید شناخت که این بیماری عظیم است تا بدانند و علاج کنند. و هیچ کی نباشد که هرچه از وی خواهند بدهد. اگر بدین بخیل شود همه بخیل باشد. و اندر این سخن بسیار گفته اند ولیکن بیشترین بر آنند که هرکه آنچه شرع بر وی واجب کرده است منع کند بخیل باشد و چون آسان نتواند داد بخیل باشد.
هوش مصنوعی: بدان که اگر کسی خود را بخشنده بداند، ولی دیگران او را بخیل بپندارند، باید درک کند که این یک مشکل جدی است و باید آن را شناسایی و درمان کند. در حقیقت، هیچ‌کس نمی‌تواند همه خواسته‌ها را برآورده کند. اگر کسی بخیل باشد، همه در نهایت بخیل خواهند شد. در این باره بسیار بحث شده است، اما بیشتر بر این باورند که هرکس که آنچه که بر او واجب است را دریغ کند، بخیل است و اگر نتواند به راحتی ببخشد، نیز بخیل محسوب می‌شود.
و این بسنده نیست نزدیک ما هرکه نان با نانبا دهد و گوشت با قصاب که یک سیر کم است بخیل باشد. و هرکه نفقه زن و فرزندان چنان دهد که قاضی تقدیر کرده باشد و اندر یک لقمه ورای آن مضایقت کند بخیل باشد و هرکه نان در پیش دارد و چون درویشی از دور بیاید پنهان کند، بخیل بود. پس درست آن است که بخیل آن بود که آنچه دادنی باشد بندهد.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی ویژگی‌های بخل می‌پردازد. طبق این بیان، افرادی که در تعاملات و کمک به دیگران، از جمله تأمین نیازهای خانواده یا ارائه غذا به نیازمندان، تردید و مضایقت می‌کنند، به عنوان بخیل شناخته می‌شوند. همچنین، اگر کسی نیازمندان را نبیند و از دادن چیزی به آن‌ها خودداری کند، بخیل محسوب می‌شود. به طور کلی، کسی که از بخشیدن و کمک کردن به دیگران دریغ کند، بخل را نشان می‌دهد.
و مال از برای حکمتی آفریده اند. چون حکمت دادن اقتضا کند، امساک بخیلی باشد. و دادنی آن بود که شرع فرماید و یا مروت فرماید که بباید داد. و واجب شرع معلوم است و شرع بدان اقتصار کرده است که بخیلان طاقت آن دارند. چنان که گفت، «ان یسالکموها فیحکم تبخلوا و یخرج اضغانکم»، اما واجب مروت به احوال مردمان و به مقدار مال و به کسی که بخل با وی باشد بگردد.
هوش مصنوعی: مال به منظور خاصی خلق شده است. اگر بخواهیم حکمت را ارائه دهیم، نگه‌داشتن مال می‌تواند نشانه‌ای از بخل باشد. در واقع، زمانی که دین یا مسائل اخلاقی ایجاب می‌کند، باید مال را ببخشیم. واجبات شرعی مشخص هستند و دین نیز در این زمینه به محدودیت‌هایی که بخیلان قادر به تحمل آن هستند، بسنده کرده است. همانطور که گفته شده، اگر از شما درخواستی شود، ممکن است از بخشش خود کوتاهی کنید و احساسات منفی‌تان نمایان شود. اما آنچه به عنوان مروت واجب است، بستگی به شرایط مردم، مقدار دارایی و وضعیت ارتباط با افرادی دارد که بخل ورزی در رابطه با آن‌ها مطرح است.
پس چیزها بود که به عادت از توانگران زشت بود و از درویشان نبود و با اهل و عیال زشت بود و با بیگانه نبود. و با دوستان زشت بود و با دیگران نبود. و از پیران زشت بود و از جوانان نبود. و از مردان زشت بود و از زنان نبود. و از مهمانان زشت بود و مثل آن در معامله و بیع زشت نبود. پس حد این آن است که مال نگاه داشتن مقصود است، ولیکن غرض باشد که از نگاه داشتن مال مقصود تر بود و چون غرض مهم تر بود امساک بخل بود و چون نگاه داشت مهمتر بود و خرج به تبذیر بود این خود مذموم باشد، پس چون مهمان فرا رسد مروت نگاه داشتن از مال نگاه داشتن مهمتر. و منع وی بدین عذر که من زکوه بداده ام زشت بود و بخل باشد و چون همسایه گرسنه بود و وی را طعام بسیار بود منع بخل بود.
هوش مصنوعی: چیزهایی وجود دارد که از افراد ثروتمند ناپسند محسوب می‌شود، اما از درویشان خیر. رفتار با خانواده ممکن است زشت باشد، اما با بیگانگان اینگونه نیست. همچنین، رفتار ناپسند با دوستان وجود دارد، اما در مورد دیگران اینطور نیست. از افراد پیر نیز ممکن است با رفتار زشت یاد شود، ولی جوانان اینگونه نیستند. همین‌طور در مورد مردان و زنان؛ رفتار با مهمانان نیز ممکن است ناپسند باشد، اما این رفتار در معاملات و خرید و فروش این‌قدر بد نیست. در نهایت، هدف از نگهداری مال مهم است، اما هدف اصلی این است که ارزش نگهداری مال بیشتر از صرف آن باشد. پس اگر هدف مهم‌تر باشد، بخیلی تبدیل به امساک می‌شود و در نتیجه، اگر نگهداری مال مهم‌تر تلقی شود، هزینه کردن به شکل تبذیر ناپسند خواهد بود. بنابراین، در صورتی که مهمانی به خانه بیاید، مهمان‌نوازی و حسن نیت در نگهداری مال از نگهداری خود مال مهم‌تر است. از این رو، جلوگیری از دادن به مهمان با این توجیه که من زکات پرداخت کرده‌ام، زشت و بخیلانه به نظر می‌رسد. همچنین، وقتی همسایه‌ای گرسنه باشد و شما مقدار زیادی غذا در اختیار داشته باشید، جلوگیری از دادن به او هم نمادی از بخل خواهد بود.
و اما چون واجب شرع و مروت بدادی و مال بسیار بماند، طلب ثواب آخرت به صدقات مهم است و نگاهداشتن مال از بهر نوایب روزگار نیز مهم است.لیکن تقدیم آن بر غرض ثواب بخل است نزدیک بزرگان و نزدیک عوام بخل نیست، چه نظر عوام بیشتر مقصود بر دنیا بود و این به نظر هرکسی بگردد.
هوش مصنوعی: هنگامی که واجبات شرعی و انسانی انجام شد و مال زیادی باقی مانده، توجه به پاداش آخرت از طریق صدقه دادن اهمیت دارد، اما همچنین حفظ مال برای روزهای سخت آینده نیز اهمیت دارد. با این حال، اگر فردی صدقاتی را که می‌تواند به پاداش آخرت منجر شود، کنار بگذارد و مال را حفظ کند، نزد بزرگان این اقدام بخلی محسوب می‌شود. اما در نظر عموم مردم، بیشتر به دنیای خود می‌اندیشند و این دیدگاه برای هر کسی قابل درک است.
اگر بر واجب شرع و مروت اختصار کند از بخل خلاص یافت، ولیکن درجه سخا آنگاه یابد که بر این بیفزاید و چندان که همی افزاید وی را در سخاوت درجه ای پدید همی آید و ثواب آن بباید اگر اندک باشد و اگر بسیار، هریکی بر مقدار خویش. و سخی آن بود که دادن بر وی دشوار نبود که چون به تکلف دهد سخی نباشد واگر ثنا و شکر و مکافات چشم دارد سخی نبود و جواد و سخی آن بود که بی غرض دهد و این از آدمی محال است، بلکه این صفت حق تعالی است، ولیکن چون آدمی به ثواب آخرت و نام نیکو کفایت کند، وی را به مجاز سخی گویند که عوض اندر حال طلب نمی کند. سخی اندر دنیا این باشد، اما سخی در دین آن بود که باک ندارد که جان فدا کند اندر دوستی حق تعالی و اندر آخرت هیچ عوض چشم ندارد، بلکه دوستی حق تعالی خود باعث وی بود و بس. فدا کردن خود عین غرض بود و لذت بود و چون چیزی چشم دارد معاوضه بود نه سخاوت.
هوش مصنوعی: اگر کسی از واجبات دینی و مروت خود اجتناب کند، از بخل رهایی می‌یابد، اما مرتبه سخاوت به آن هنگام به وجود می‌آید که به بخشی از آن اضافه کند. با هر چه که بر سخاوتش می‌افزاید، درجه‌ای در سخاوت به دست می‌آورد و پاداش آن نیز بر حسب مقدار سخاوتش خواهد بود، چه کم باشد چه زیاد. سخی کسی است که دادن برای او دشوار نیست؛ اگر به زحمت دهد، دیگر سخی نیست. همچنین اگر انتظار ستایش و پاداش داشته باشد، نمی‌توان او را سخی دانست. سخی واقعی کسی است که بدون هیچ انگیزه‌ای می‌دهد. این ویژگی مختص خداوند است، اما اگر کسی برای پاداش آخرت و نام نیک خود کافی باشد، او را به عنوان سخی به حساب می‌آورند؛ زیرا او در حال پیگیری پاداش، چیزی نمی‌خواهد. در دنیا، سخاوت به همین شکل است، اما سخاوت در دین به این معناست که فرد هیچ‌گونه ترسی نداشته و جان خود را در راه دوستی خداوند فدای خواهد کرد و در آخرت هیچ پاداشی را طلب نمی‌کند. دوستی خداوند خود دلیل عمل اوست و فدای خود، هدف و لذتی برای او محسوب می‌شود. اگر کسی به چیزی چشم داشته باشد، این معامله است، نه سخاوت.