گنجور

بخش ۴۵ - فصل (آفت حسد را چگونه از دل باید کند)

بدان که اگر بسیاری مجاهدت بکنی غالب آن بود که میان کسی که تو را رنجانیده باشد و کسی که دوست باشد فرق یابی، در دل و نعمت و محنت هردو نزدیک تو برابر نباشد، بلکه نعمت و راحت دشمن را کاره باشی به طبع. و تو مکلف نه ای بدان که طبع را بگردانی که این اندر قدرت تو نیست، اما به دو چیز مکلفی یکی آن که به قول و فعل این اظهار نکنی و دیگر آن که به عقل این صفت را کاره باشی و خواهان آن باشی که این صفت مذموم از تو بشود. چون این بکردی، از وبال حسد برستی و اگر به قبول و فعل اظهار نکنی و اندر باطن تو کراهیتی نباشد، این صفت را که در خود می یابی، گروهی گفته اند که بدان ماخوذ نباشی. درست آن است که ماخوذ باشی که حسد حرام است و این عمل دل است نه عمل تن و هرکه رنج مسلمانی خواهد و به شادی او اندوهگین باشد لابد باید ماخوذ بود، مگر که این صفت را کاره باشد، آنگاه از وبال این خلاص یابد.

اما از حسد بکلی کسی خلاص یابد که توحید بر وی غالب باشد و وی را دوست و دشمن نبود و همه را به چشم بندگی حق سبحانه و تعالی بیند و این حالتی نادر باشد چون برق که درآید و بشود و در غالب آن بود که ثبات نکند.

بخش ۴۴ - پیدا کردن علاج حسد: بدان که حسد بیماری عظیم است دل را. و علاج وی هم معجون علم و عمل است. اما علمی آن است که بداند حسد زیان وی است اندر دنیا و آخرت و سود محسود وی است اندر دنیا و آخرت. اما آن که زیان دنیا وی راست آن که همیشه اندر غم و اندیشه و عذاب باشد که هیچ وقت خالی نبود از نعمتی که به کسی همی رسد. و چنان که همی خواهد که دشمن وی در رنج باشد، خود چنان باشد و بدان صفت بود که دشمن خود را چنان می خواهد، چه هیچ غم عظیم تر از غم حسد نیست، پس چه بی عقلی باشد بیش از آن که به سبب خصم، خویشتن را همه روز رنجور دادی و خصم را هیچ زیان نه از حسد تو که آن نعمت را مدتی است در تقدیر و قضای حق سبحانه و تعالی که نه پیش بود و نه پس و نه کم بود و نه بیش که سبب آن تقدیر، ازلی است و گروهی آن را نیک طالعی گویند و به هر صفت همه که گویند متفق اند که تغیر را بدان راه نیست.بخش ۴۶ - اصل پنجم: بدان که دنیا سر همه شرهاست و دوستی وی اصل همه معصیتهاست. و چه باشد از آن بدتر که دشمن حق تعالی و دشمن دوستان حق سبحانه و تعالی بود و دوست دشمنان خدای بود. اما دشمنی به حق تعالی بدان کند که راه حق تعالی بر بندگان بزند تا به وی نرسند و دشمنی با دوستان خدا به آن کند که خویشتن را جلوه همی کند و در چشم ایشان همی آراید تا در صبر از وی شربتهای تلخ همی خورند و رنج آن همی کشند. و اما دوستی با دشمنان حق سبحانه و تعالی بدان کند که ایشان را به مکر و حیلت به دوستی خویش می کشد و چون عاشق وی شدند از ایشان دور همی شود و به دست دشمنان ایشان می شود. و مثل او چون زن نابکار است که مرد به مرد همی گردد تا در این جهان گاهی در تحمل رنج با وی بُوَند و ترتیب اسباب وی باشند و گاهی اندر فراق و حسرت وی و در آخرت خشم سبحانه و تعالی و عذاب وی همی بینند.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که اگر بسیاری مجاهدت بکنی غالب آن بود که میان کسی که تو را رنجانیده باشد و کسی که دوست باشد فرق یابی، در دل و نعمت و محنت هردو نزدیک تو برابر نباشد، بلکه نعمت و راحت دشمن را کاره باشی به طبع. و تو مکلف نه ای بدان که طبع را بگردانی که این اندر قدرت تو نیست، اما به دو چیز مکلفی یکی آن که به قول و فعل این اظهار نکنی و دیگر آن که به عقل این صفت را کاره باشی و خواهان آن باشی که این صفت مذموم از تو بشود. چون این بکردی، از وبال حسد برستی و اگر به قبول و فعل اظهار نکنی و اندر باطن تو کراهیتی نباشد، این صفت را که در خود می یابی، گروهی گفته اند که بدان ماخوذ نباشی. درست آن است که ماخوذ باشی که حسد حرام است و این عمل دل است نه عمل تن و هرکه رنج مسلمانی خواهد و به شادی او اندوهگین باشد لابد باید ماخوذ بود، مگر که این صفت را کاره باشد، آنگاه از وبال این خلاص یابد.
هوش مصنوعی: بدان که اگر به اندازه کافی تلاش کنی، بیشتر این احتمال وجود دارد که تفاوت میان کسی که تو را آزار داده و کسی که دوستت دارد را درک کنی. در دل و در نعمت و رنج، هر دو وضعیت برای تو یکسان نخواهد بود، بلکه محبت و راحتی از دشمنانت بیشتر به دل تو می‌نشیند. تو موظفی که تلاش کنی تا این احساسات را تغییر ندهی چرا که این کار از قدرت تو خارج است. اما دو نکته وجود دارد که باید رعایت کنی: اول اینکه با گفتار و رفتارت این احساسات را بروز نکنی و دوم اینکه با عقل خود بخواهی که این صفات ناپسند از تو دور شوند. وقتی که این دو را به درستی انجام دهی، از وبال حسد رهایی می‌یابی و اگر این احساسات را نشان ندهی و در دل خود هم از آن‌ها بیزاری داشته باشی، برخی معتقدند که در این صورت از عواقب آن در امان خواهی بود. اما واقعیت این است که باید به این موضوع توجه داشته باشی که حسد حرام است و این احساسات مربوط به دل هستند نه به اعمال ظاهری و هرکسی که آرزوی رنج برای یک مسلمان داشته باشد و از شادی او ناراحت باشد، قطعاً باید مسئولیت آن را بپذیرد؛ مگر آنکه بخواهد این صفت را از خود دور کند، که در این صورت از عواقب آن رها خواهد شد.
اما از حسد بکلی کسی خلاص یابد که توحید بر وی غالب باشد و وی را دوست و دشمن نبود و همه را به چشم بندگی حق سبحانه و تعالی بیند و این حالتی نادر باشد چون برق که درآید و بشود و در غالب آن بود که ثبات نکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به شدت به توحید ایمان داشته باشد و فقط خدا را ببیند، می‌تواند از حسد به طور کامل رهایی یابد. چنین فردی نه دوست و نه دشمنی برای خود قائل می‌شود و همه را به عنوان بندگان خدا می‌بیند. این حالت بسیار نادر است و به مانند برق می‌ماند که لحظه‌ای می‌درخشد اما نمی‌تواند در طولانی‌مدت پایدار بماند.