گنجور

بخش ۱۹ - پیدا کردن شهوت فرج

بدان که شهوت صحبت بر آدمی مسلط کرده اند تا متقاضی باشد که تخم بپراکند تا نسل منقطع نشود و تا نموداری بود از لذت بهشت و آفت این شهوت عظیم است. ابلیس فرا موسی (ع) گفت، «با هیچ زن به خلوت منشین که هیچ مرد با زنی خلوت نکند که نه من ملازم وی باشم تا وی را فتنه گردانم». سعید بن مسیب می گوید که هیچ پیغمبر بفرستاد حق تعالی که نه ابلیس به سبب زنان از وی نومید نبود و من بر خویشتن از هیچ چیز چنان نترسم که از این، و بدین سبب جز اندر خانه خویش و خانه دختر خویش نشوم.

و بدان که اندر این شهوت نیز افراط است و تفریط و میانه. افراط آن بود که چنان شود که از فواحش شرم ندارد و همگی خویش بدان دهد و چون چنین بود واجب بود شکستن آن به روزه. و اگر شکسته نشود نکاح کند. و تفریط آن بود که وی را هیچ شهوت نباشد و آن نیز نقصان بود و اعتدال آن بود که شهوت بود و زیر دست بود. و کس بود که چیزها خورد تا شهوت وی زیادت شود و این از جهل بود. و مثل وی چون کسی بود که آشیان زنبور بشوراند تا اندر وی افتند مگر کسی که نکاح کرده بود و مقصود وی نگاهداشتن جانب زنان بود که حصن ایشان مردانند.

و اندر غرایب اخبار است که رسول (ص) گفت که اندر خود ضعف شهوتی دیدم. جبرئیل (ع) مرا هریسه ای فرمود و سبب آن بود که وی نه زن داشت و ایشان بر همه عالم حرام شده بودند و امید ایشان از همه گسسته بود.

و یکی از آفات این شهوت عشق است و آن سبب معصیتهای بسیار است و اگر اندر ابتدای آن احتیاط نکند از دست اندر گذرد و احتیاط آن نگاهداشتن چشم است که اگر به اتفاق چشم بیفتد، نگاهداشتن آن دیگر بار آسان بود، اما اگر فرا گذارد بازگرفتن دشوار بود و مثل نفس اندر آن چون ستوری است که ابتدا قصد جائی کند، عنان وی بر تافتن آسان بود. و چون درشد دنبال گرفتن و بیرون کشیدن دشوار بود، پس اصل نگاه داشتن چشم بود.

سعید بن مبیر گوید که فتنه داوود (ع) از چشم بود و داوود با پسر خویش گفت، «روا باشد که پس شیر و اژدرها فرا شوی، ولیکن باید که از پی زنان فرا نشوی». و یحیی بن زکریا (ع) را پرسیدند که ابتدای زنان از کجا خیزد؟» گفت، «از چشم و شهوت». و رسول (ص) می گوید که نگریستن تیری است از تیرهای ابلیس به زهر آب داده و هرکه از بیم حق تعالی چشم نگاه دارد وی را ایمانی دهند که حلاوت آن در دل بیابد. و رسول (ص) گفت که پس از وفات خویش هیچ فتنه نگذاشتم امت خویش را چون زنان. و گفت، «چشم زنا کند همچنان که فرج و زنای چشم نگریستن است». پس هرکه چشم نگاه نتواند داشت بر وی واجب بود که شهوت را ریاضت دهد و علاج این شهوت روزه داشتن است، اگر نتواند نکاح کردن و اگر چشم از کودکان نیکو روی نگاه نتواند داشت این آفت عظیم تر که این خود حلال نتوان کرد.

و هرکه اندر وی شهوتی حرکت کند و اندر امردی نگرد و از آن راحتی یابد، نگریستن بر وی حرام است، مگر راحت از آن جنس بود که از آب و سبزه و شکوفه و نقشهای نیکو یابد که آن زیان ندارد. و نشان آن بود که اندر وی تقاضای نزدیکی نباشد که شکوفه و گل اگرچه نیکو بود تقاضای بوسه دادن و برماسیدن آن نباشد. و چون این تقاضا پدیدار آمد نشان شهوت است و اول قدم لواطه است. و یکی از مشایخ همی گوید که بر مرید از شیری خشمگین که به وی افتد چنان نترسم که از غلامی امرد.

و یکی از مریدان گفت که شهوت چنان غالب شد که طاقت آن نداشتم. زاری و دعا کردم بسیار. پس شبی شخصی را به خواب دیدم که مرا گفت، «تو را چه بوده است؟» با وی گفتم. او دست به سینه من فرود آورد. چون بیدار شدم کفایت افتاده بود. چون یک سال برآمد، باز پدیدار آمد. همان شخص را به خواب دیدم که گفت، «خواهی این از تو بشود؟» گفتم، «خواهم». گفت، «گردن فرا پیش دار». گردن فرا پیش داشتم. شمشیری بیاورد و گردن من بزد. چون بیدار شدم کفایت شده بود و چون یک سال بگذشت باز پدیدار آمد. زاری کردم تا همان شخص را به خواب دیدم که با من گفت، «تا کی خواهی از حق تعالی دفع آن چیزی که وی دوست ندارد؟» پس زن کردم تا از آن خلاص یافتم.

بخش ۱۸ - پیدا کردن آفات دست به داشتن از شهوات: بدان که از این دو آفت تولید کند، یکی آن که بر ترک بعضی از شهوات قادر نباشد و نخواهد که بدانند، اندر خلوت بخورد و برملا نخورد. و این عین نفاق باشد و بود که شیطان وی را غرور دهد که این مصلحت مردمان باشد تا به تو اقتدا کنند و این غرور محض است. و کس باشد که شهوت بخرد و به خانه برد تا ببینند، آنگاه پنهان به صدقه دهد و این نهایت صدقه است و کار صدیقان است و عظیم دشوار بود این بر نفس. و شرط اخلاص آن است که این آسان دشوار شود. اگر دشوار بود هنوز اندر دل ریای خفی مانده است، طاعت خود همی دارد نه طاعت حق. و هرکه از شهوت طعام بگریزد و اندر شهوت و ریا افتد چنان باشد که از یاران حذر کند و در زیر ناودان نشیند، پس باید که چون اندر نفس وی این تقاضا پدید آید، اندر پیش مردمان از آن اندک بخورد و همه نخورد تا هم ریا شکسته شود و هم شهوت.بخش ۲۰ - پیدا کردن ثواب کسی که این شهوت بگذارد: بدان که هرچند شهوت غالبتر ثواب اندر مخالفت وی بیشتر و هیچ شهوت غالبتر از این نیست، ولیکن مطلوب این شهوت زشت است و بیشترین که این شهوت نرانند یا از عجز بود یا از شرم یا از هراس یا از مال یا از بیم آن که آشکار شود و زشت نام گردد. و هرکه بدین سبب ها حذر کند، وی را ثواب نبود که این طاعت دنیایی اس نه طاعت شرع. ولیکن عجز اندر اسباب معصیت سعادت است که باری عقوبت و بزه بیفتد به هر سبب که دست بدارد. اما اگر کسی از پی حرام متمکن شود و هیچ مانع نباشد، لله را دست بدارد، ثواب وی بزرگ است. و وی از آن هفت کس باشد که در سایه عرش حق تعالی خواهند بود روز قیامت و درجه وی درجه یوسف (ع) است و در این معنی مقتدا و امام یوسف (ع) است.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که شهوت صحبت بر آدمی مسلط کرده اند تا متقاضی باشد که تخم بپراکند تا نسل منقطع نشود و تا نموداری بود از لذت بهشت و آفت این شهوت عظیم است. ابلیس فرا موسی (ع) گفت، «با هیچ زن به خلوت منشین که هیچ مرد با زنی خلوت نکند که نه من ملازم وی باشم تا وی را فتنه گردانم». سعید بن مسیب می گوید که هیچ پیغمبر بفرستاد حق تعالی که نه ابلیس به سبب زنان از وی نومید نبود و من بر خویشتن از هیچ چیز چنان نترسم که از این، و بدین سبب جز اندر خانه خویش و خانه دختر خویش نشوم.
هوش مصنوعی: شهوت باعث شده که انسان به گفتگو و هم نشینی با دیگران خصوصاً زنان تمایل پیدا کند تا نسل بشر ادامه یابد و لذت‌های بهشتی را تجربه کند. اما این شهوت یک خطر بزرگ نیز دارد. ابلیس به موسی (ع) گفت که هیچ مردی نباید با زنی تنها باشد، زیرا او در آنجا حاضر می‌شود تا انسان را وسوسه کند. سعید بن مسیب می‌گوید که هیچ پیامبری از طرف خدا فرستاده نشده است که ابلیس به خاطر زنان از او ناامید نشده باشد و من نیز بیش از هر چیز از این موضوع می‌ترسم، به همین دلیل جز در خانه خودم و خانه دخترم نمی‌روم.
و بدان که اندر این شهوت نیز افراط است و تفریط و میانه. افراط آن بود که چنان شود که از فواحش شرم ندارد و همگی خویش بدان دهد و چون چنین بود واجب بود شکستن آن به روزه. و اگر شکسته نشود نکاح کند. و تفریط آن بود که وی را هیچ شهوت نباشد و آن نیز نقصان بود و اعتدال آن بود که شهوت بود و زیر دست بود. و کس بود که چیزها خورد تا شهوت وی زیادت شود و این از جهل بود. و مثل وی چون کسی بود که آشیان زنبور بشوراند تا اندر وی افتند مگر کسی که نکاح کرده بود و مقصود وی نگاهداشتن جانب زنان بود که حصن ایشان مردانند.
هوش مصنوعی: این متن به موضوع شهوت و تعدل در آن می‌پردازد. افراط به این معناست که انسان به حدی از شهوت دچار می‌شود که از مسائل اخلاقی و شرم فاصله می‌گیرد و به نوعی افراط می‌کند، به حدی که لازم است با روزه گرفتن آن را کنترل کند. در مقابل تفریط به معنای نداشتن هیچ نوع شهوت است که این هم نقصی در انسان به شمار می‌آید. اعتدال به حالتی اشاره دارد که شهوت وجود دارد ولی تحت کنترل و مدیریت فرد است. اگر کسی برای افزایش شهوت خود به مصرف زیاد مواد غذایی بپردازد، در واقع نشان دهنده جهل اوست. همچنین این مثال به شخصی اشاره دارد که در تلاش است زنبورهای آشیانه‌اش را برهم بزند تا آنها به درون بیفتند، در حالی که شخصی که در چارچوب ازدواج قرار دارد، به دنبال حفظ جانب زنان است، چرا که این زنان از آن مردان محافظت می‌کنند.
و اندر غرایب اخبار است که رسول (ص) گفت که اندر خود ضعف شهوتی دیدم. جبرئیل (ع) مرا هریسه ای فرمود و سبب آن بود که وی نه زن داشت و ایشان بر همه عالم حرام شده بودند و امید ایشان از همه گسسته بود.
هوش مصنوعی: در اخبار عجیب آمده است که پیامبر (ص) فرمودند که در درون خود، ضعف شهوتی را احساس کردم. جبرئیل (ع) به من خوراک خاصی ارائه کرد و دلیل این موضوع این بود که او همسر نداشت و به همین خاطر، امید او از هر چیزی قطع شده بود.
و یکی از آفات این شهوت عشق است و آن سبب معصیتهای بسیار است و اگر اندر ابتدای آن احتیاط نکند از دست اندر گذرد و احتیاط آن نگاهداشتن چشم است که اگر به اتفاق چشم بیفتد، نگاهداشتن آن دیگر بار آسان بود، اما اگر فرا گذارد بازگرفتن دشوار بود و مثل نفس اندر آن چون ستوری است که ابتدا قصد جائی کند، عنان وی بر تافتن آسان بود. و چون درشد دنبال گرفتن و بیرون کشیدن دشوار بود، پس اصل نگاه داشتن چشم بود.
هوش مصنوعی: یکی از معایب عشق و شهوت، وقوع در معصیت‌های متعدد است. اگر در ابتدا از آن احتیاط نشود، ممکن است فرد به راحتی از کنترل خارج شود. احتیاط اصلی، کنترل نگاه و چشم‌چرانی است. اگر برای لحظه‌ای چشم به چیزی بیفتد، بازگرداندن نگاه آسان‌تر خواهد بود، اما اگر این نگاه طولانی شود، بازگرداندن آن دشوار خواهد بود. در واقع، مانند اسبی است که در ابتدا به سمتی روانه می‌شود و مهار آن به راحتی امکان‌پذیر است، اما وقتی به راهی تعیین‌شده ادامه داد، کشیدن آن از مسیر سخت‌تر می‌شود. بنابراین، حفظ نگاه اهمیت زیادی دارد.
سعید بن مبیر گوید که فتنه داوود (ع) از چشم بود و داوود با پسر خویش گفت، «روا باشد که پس شیر و اژدرها فرا شوی، ولیکن باید که از پی زنان فرا نشوی». و یحیی بن زکریا (ع) را پرسیدند که ابتدای زنان از کجا خیزد؟» گفت، «از چشم و شهوت». و رسول (ص) می گوید که نگریستن تیری است از تیرهای ابلیس به زهر آب داده و هرکه از بیم حق تعالی چشم نگاه دارد وی را ایمانی دهند که حلاوت آن در دل بیابد. و رسول (ص) گفت که پس از وفات خویش هیچ فتنه نگذاشتم امت خویش را چون زنان. و گفت، «چشم زنا کند همچنان که فرج و زنای چشم نگریستن است». پس هرکه چشم نگاه نتواند داشت بر وی واجب بود که شهوت را ریاضت دهد و علاج این شهوت روزه داشتن است، اگر نتواند نکاح کردن و اگر چشم از کودکان نیکو روی نگاه نتواند داشت این آفت عظیم تر که این خود حلال نتوان کرد.
هوش مصنوعی: سعید بن مبیر نقل می‌کند که فتنه و آزمایش داوود (ع) از طریق چشم او بود و او به فرزندش گفت: «چقدر درست است که تو به سمت شیر و اژدهای خطر بروی، اما باید حواست باشد که دنبال زنان نروی». همچنین، یحیی بن زکریا (ع) را درباره منشا میل به زنان پرسیدند و او پاسخ داد: «این میل از چشم و شهوت نشات می‌گیرد». رسول خدا (ص) فرموده‌اند که نگاه کردن، همچون تیری از تیرهای ابلیس است که به زهر آغشته شده و هر کس که به خاطر خداوند چشمانش را نگه‌دارد، ایمانی به او داده می‌شود که شیرینی آن را در دلش احساس خواهد کرد. ایشان همچنین فرمودند که بعد از وفات خود، هیچ فتنه‌ای برای امت خود به اندازه فتنه زنان نگذاشته‌اند. ایشان گفتند: «نگاه کردن چشم نیز مانند زنا است و زنا با چشم، زنا به شمار می‌آید». پس هر کس نتواند به چشمانش تسلط داشته باشد، باید شهوت خود را کنترل کند و یکی از راه‌های کنترل این شهوت روزه‌داری است؛ اگر کسی نتواند ازدواج کند و اگر نتواند به چهره‌های کودکان زیبا نگاه کند، این خود معضلی بزرگتر خواهد بود که نمی‌توان آن را حلال دانست.
و هرکه اندر وی شهوتی حرکت کند و اندر امردی نگرد و از آن راحتی یابد، نگریستن بر وی حرام است، مگر راحت از آن جنس بود که از آب و سبزه و شکوفه و نقشهای نیکو یابد که آن زیان ندارد. و نشان آن بود که اندر وی تقاضای نزدیکی نباشد که شکوفه و گل اگرچه نیکو بود تقاضای بوسه دادن و برماسیدن آن نباشد. و چون این تقاضا پدیدار آمد نشان شهوت است و اول قدم لواطه است. و یکی از مشایخ همی گوید که بر مرید از شیری خشمگین که به وی افتد چنان نترسم که از غلامی امرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در حالتی قرار گیرد که شهوت در او به حرکت بیافتد و به سمت مردان همجنس نرود و از آن احساس راحتی کند، نگاه کردن به او حرام است، مگر اینکه راحتی او ناشی از چیزهایی مانند آب، گیاهان، شکوفه‌ها و زیبایی‌های طبیعی باشد که ضرر ندارد. علامت این است که در او خواسته‌ای برای نزدیکی وجود ندارد، زیرا شکوفه و گل هرچند زیبا هستند، اما نیازی به بوسیدن یا لمس کردن ندارند. اما اگر این خواسته ظهور کند، نشانه‌ای از شهوت است و اولین قدم به سمت لواطت خواهد بود. یکی از بزرگان نیز می‌گوید که از یک شیر خشمگین کمتر می‌ترسم تا از یک غلام همجنس‌گرا.
و یکی از مریدان گفت که شهوت چنان غالب شد که طاقت آن نداشتم. زاری و دعا کردم بسیار. پس شبی شخصی را به خواب دیدم که مرا گفت، «تو را چه بوده است؟» با وی گفتم. او دست به سینه من فرود آورد. چون بیدار شدم کفایت افتاده بود. چون یک سال برآمد، باز پدیدار آمد. همان شخص را به خواب دیدم که گفت، «خواهی این از تو بشود؟» گفتم، «خواهم». گفت، «گردن فرا پیش دار». گردن فرا پیش داشتم. شمشیری بیاورد و گردن من بزد. چون بیدار شدم کفایت شده بود و چون یک سال بگذشت باز پدیدار آمد. زاری کردم تا همان شخص را به خواب دیدم که با من گفت، «تا کی خواهی از حق تعالی دفع آن چیزی که وی دوست ندارد؟» پس زن کردم تا از آن خلاص یافتم.
هوش مصنوعی: یکی از پیروان گفت که به شدت دچار تیرگی شهوت شده بود و دیگر نمی‌توانست تحمل کند. او بسیار دعا و زاری کرد. سپس شبی در خواب شخصی را دید که از او پرسید: «چرا این گونه هستی؟» او داستان خود را گفت و آن شخص دستی بر سینه‌اش گذاشت. وقتی بیدار شد، احساس آرامش کرد. یک سال بعد دوباره همان شخص را در خواب دید که از او پرسید: «آیا می‌خواهی این وضعیت ادامه پیدا کند؟» او پاسخ داد: «می‌خواهم.» سپس به او گفت: «گردن خود را جلو بیاور.» او گردن خود را جلو آورد، آن شخص شمشیری آورد و گردن او را زد. هنگامی که بیدار شد، آرامش یافته بود و پس از گذشت یک سال دوباره همان فرد را در خواب دید. او زاری کرد تا دوباره آن شخص با او گفت: «چقدر می‌خواهی از خداوند چیزی که دوست ندارد دوری کنی؟» پس از آن، او تصمیم گرفت که خود را از این وضعیت نجات دهد.