گنجور

بخش ۳۶ - باب پنجم

بدان که هر که وی را تجارت دنیا از تجارت آخرت مشغول کند وی بدبخت است. و چگونه بود حال کسی که کوزه زرین یه سیمین بدل کند؟ و مثل دنیا چون کوزه سفالین است که زشت است و زود بشکند و مثل آخرت چون کوزه زرین است که هم نیکوست و خم بسیار بماند و پاینده بود و بلکه هرگز بترسد؟. و تجارت دنیا زاد آخرت را نشاید، بلکه جهد بسیار باید تا راه دوزخ بگردد. و سرمایه آدمی دین و آخرت وی است، نباید که از آن غافل ماند بر دین خویش شفقت نبرد و همگی وی مشغله تجارت و دهقانی گیرد و این شفقت بر دین خویش آن وقت برده باشد که هفت احتیاط کند:

احتیاط اول

آن که هر روزی بامداد نیتهای نیکو بر دل تازه کند که به بازار بدان می شود که تا قوت خویش و عیال خویش به دست آرد تا از روی خلق بی نیاز بود و طمع از خلق بسته دارد. و تا چندان قوت و فراغت به دست آرد که به خدای تعالی پردازد و راه آخرت برود. و نیت کند که امروز شفقت و نصیحت و امانت با خلق نگاه دارد و نیت کند که امر معروف و نهی منکر کند و هر که خیانتی کند بر وی حسبت کند و بدان رضا ندهد. چون این نیتها بکند، این از جمله اعمال آخرت بود و سود دین بود. اگر دنیایی چیزی به دست آید زیادتی بود.

احتیاط دوم

آن که بداند که وی یک روز زندگانی نتواند کردن تا کمترین هزار کس از آدمیان، هر یکی به شغلی مشغول نباشد، چون نانبا و زرگر و جولاهه و آهنگر و حلاج و دیگر پیشه ها و همه کار وی می کنند که وی را به همه حاجت می باشد. و نشاید که دیگران در کار وی باشند و او را از همه منفعت باشد و هیچ کس را از وی منفعت نبود که همه عالم در این جهان در سفراند و مسافران باید که دست یکی دارند که یکدیگر را یار باشند. وی نیز نیت کند که من با بازار شوم و شغلی کنم تا مسلمانی را راحتی باشد، چنان که مسلمانان دیگر شغل من می کنند که جمله شغلها از فروض کفایات است. وی نیز نیت کند که به یکی از این فروض قیام نماید و نشان درستی این نیت آن بود که به کاری مشغول بود که خلق بدان حاجتمند بود که اگر آن نبود کار مردمان به خلل شود، نه چون زرگری و نقاشی و گچ و کنده گری که این همه آرایش دنیاست و به این حاجت نیست و ناکردن این بهتر است، اگر چه مباح است، اما جامه دیبا دوختن و ساخت زرکردن برای مردان، این خود حرام بود. و از پیشه ها که سلف کراهیت داشته اند فروختن طعام است و کفن و قصابی و صرافی که از دقایق ربوا خود را دشوار نگاه توان داشت و حجامی که در او جراحت کردن است آدمی را برگمان آن که سود دارد و باشد که ندارد و دباغی و کناسی که جامه پاک داشتن از آن دشوار بود و نیز دلیل خسیس همتی است و ستوربانی همچنین و دلالی که از بسیار گفتن و زیادت گفتن حذر نتوان کردن.

و در خبر است که بهترین کارها و تجارتها بزازی است و بهترین پیشه ها خرازی. آن که مشک و مطهره و امثال این دوزد. و در خبر است که اگر در بهشت بازرگانی بودی بزازی بودی و اگر در دوزخ بودی صرافی بودی. و چهار پیشه را رکیک داشته اند: جولاهکی و پنبه فروشی و دوک گری و معلمی. و سبب آن است که معاملت این قوم با کودکان و زنان است و هر که را مخالطت با ضعیف عقلان بود ضعیف عقل شود.

احتیاط سوم

آن که بازار دنیا وی را از بازار آخرت بازندارد و بازار آخرت مسجدهاست که خدای تعالی می گوید، « لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکرالله » می گوید، « بیدار باشید تا مشغله تجارت شما را از ذکر حق تعالی بازندارد »، آنگاه زیان کنید.

عمر گفت: « بازرگان، اول روز آخرت را بگذارد و پس از آن دنیا را ». و عادت سلف آن بوده است که بامداد و شبانگاه آخرت را داشته اند، یا در مسجد بودندی به ذکر و اوراد مشغول یا در مجلس علم. و هریسه و سر بریان با همه کودکان یا اهل ذمت فروختندی که در آن وقت مردان در مسجدها بودندی. و در خبر است که ملایکه چون صحیفه بنده به آسمان برند و در اول روز و آخر روز خیری کرده باشد، آنچه در میانه باشد به وی بخشند. و در خبر است که ملایکه شب و ملایکه روز، بامداد و شبانگاه به هم رسند. حق تعالی گوید، « چون گذاشتید بندگان مرا؟ » ملایکه گویند، « چون بگذاشتیم نماز می کردند و چون در رسیدیم نماز می کردند ». حق تعالی گوید، « گواه کردم شما را که ایشان را بیامرزیدم ». و باید که چون در میان روز بانگ نماز شنید هیچ نه ایستد و در هر کاری که بود بماند و به مسجد رود. و در تفسیر این آیت که لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله آمده است که قومی بودند آمده است که قومی بودند که آهنگرایشان پتک در هوا کرده بودی، چون بانگ نماز برآمدی فرو نیاوردی و خر از درفش فرو برده بودی، چون بانگ نماز شنیدی بازنکشیدی.

احتیاط چهارم

آن که در بازار از ذکر و تسبیح و یادکرد خدای تعالی غافل نباشد و چندانکه تواند زبان و دل بی کار ندارد و بداند که این سود که بدین فوت شد همه جهان در مقابله آن نیاید. و ذکر در میان غافلان ثواب آن بیش بود. و رسول (ص) گفت، «ذکر خدای تعالی در میان غافلان، چون درخت سبز باشد در میان درختان خشک و چون زنده باشد در میان مردگان و چون مبارز بود در میان گریختگان». و گفت رسول (ص)، «هرکه به بازار رسد و بگوید لااله الاالله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو حی لا یموت، بیده الخیر و هو علی کل شییء قدیر» وی را دو بار هزار هزار ثواب نویسند». و جنید روزی می گفت که بسیار کس است در بازار که اگر صوفی را گوش گیرد و بر جای او بایستد اهل آن باشد. و گفت، «کس دانیم که ورد وی هر روزی در بازار سیصد رکعت نماز است و سی هزار تسبیح» و چنین گفته اند که بدین خود را می خواست.

و در جمله هرکه در بازار برای قوت شود تا فراغت دین یابد، چنین بود و اصل مقصود فرو نگذارد و هرکه برای زیادت دنیا شود این از وی نیاید، بلکه اگر در مسجد شود و نماز کند، پس بشولیده دل و پراکنده بود و با حساب دکان بود.

احتیاط پنجم

آن که بر بازار حریص نباشد، چنان که نخستین کس وی بود که در شود و آخرین کس وی بود که بیرون آید و سفرهای دراز و باخطر کردن و در دریا نشستن و مانند وی. این همه دلیل غایت حرص باشد.

و معاذبن جبل رحمه الله می گوید که ابلیس را پسری است نام وی زلنبور، نایب وی است که در بازارها بود لعنه الله. وی را گوید که در بازار رو و دروغ و سوگند و مکر و خیانت در دل ایشان بیارای و با کسی که اول وی رود و آخر وی بیرون آید همراه باش. پس واجب اقتضای آن کند تا از مجلس علم و ورد بامداد و نماز چاشت نپردازد به بازار نشود. و چون چندان سود کرد که کفایت روز بود بازگردد و به مسجد شود و کفایت عمر آخرت به دست آرد که آن عمر درازتر است و حاجت بدان بیشتر است و از زاد آن مفلس تر است. حماد بن سلمه استاد ابو حنیفه رحمه الله علیهما مقنعه فروختی. چون دو حبه سود کردی سفط فراز کردی و بازگشتی. و در خبر است که بدترین جایها بازار است و بدترین ایشان آن که اول روز آید و آخر بیرون شود. ابراهیم بن بشار فرا ابراهیم بن ادهم گفت، «امروز به کار گل می روم»، گفت، «یا بن بشار تو می جویی و تو را می جویند. آن که تو را می جوید از وی درنگذری و آنچه تو می جویی از تو درنگذرد مگر هرگز حریص محروم ندیده ای و کامل مرزوق؟» گفت، «در ملک من هیچ چیز نیست مگر دانگی بر بقالی دارم». گفت، «داری و آنگاه به کار می شوی؟»

و در سلف گروهی چنین بودندی که در هفته دو روز بیش نشدندی به بازار. گروهی هر روز بشدندی و نماز پیشین برخاستندی و گروهی نماز دیگر. هر کسی چون نان روز به دست آوردندی به مسجد شدندی.

احتیاط ششم

آن که از شبهت دور باشد، اما حرام اگر گرد آن گردد، خود فاسق و عاصی بود و هرچه در آن درشک باشد، از دل خویش فتوی پرسد نه از مفتیان. اگر وی از اهل دل است و این عزیز بود. هرچه در دل خویش از آن کراهتی یابد نخرد و با ظالمان و پیوستگان ایشان معاملت نکند و هیچ ظالم را نسیه کالا نفروشد که آنگاه به مرگ وی اندوهگین شود و نشاید به مرگ ظالم اندوهگین شدن و به توانگری وی شاد نشود و هرچه به ایشان فروشد که داند ایشان بدان استعانت خواهند کردن بر ظلم، وی را در آن شریک باشد. مثلا اگر کاغذ به مستوفیان ظالمان فروشد، بدان مواخذ بود. و در جمله باید که با همه کس معاملت نکند، بلکه اهل معاملت طلب کند.

و چنین گفته اند که روزگاری بودی که هرکه در بازار شدی گفتی، «معاملت با کی کنم؟»گفتند، «با هرکه خواهی که همه اهل احتیاط اند». پس از آن روزگاری برآمد که گفتند، «با هیچ کس معاملت مکن مگر با فلان و فلان»، و بیم است که روزگاری آید با هیچ کس معاملت نتوان کرد. و این پیش از روزگار ما گفته اند. و همانا در روزگار ما چنین شده است که فرق برگرفته اند در معاملت و دلیر شده اند بدانکه از دشمنان ناقص علم و ناقص دین شنیده اند که مال دنیا همه به یک رنگ شده است و همه حرام شده است. و این خطایی بزرگ است و نه چنین است و شرط این در کتاب حلال و حرام که پس از این است یاد کرده آید، انشاءالله تعالی وحده.

احتیاط هفتم

آن که با هرکسی معاملت کند حساب خویش با وی راست می دارد در گفت و کرد و داد و ستد، و بداند که قیامت با هر یکی بخواهند داشت و انصاف هر یکی از وی طلب خواهند کرد.

یکی از بزرگان بازرگانی را به خواب دید گفت، «خدای تعالی با تو چه کرد؟»، گفت، «پنجاه هزار صحیفه در پیش من نهاد، گفتم: بار خدایا این همه صحیفه گناه است، گفت: با پنجاه هزار کس معاملت کرده ای، هر یکی صحیفه یکی است، گفت: در هر یکی صحیفه خویش دیدم با وی از اول تا آخر». و در جمله اگر دانگی در گردن وی بود که به تلبیس وی را زیان کرده باشد گرفتار شود. و هیچ چیز وی را سود ندارد تا از عهده آن بیرون نیارد.

این است طریق سلف و راه شریعت که گفته آمد در معاملت. و این سنت برخاسته است. و معاملت و علم این در این روزگارها فراموش کرده اند. هرکه از این یک سنت به جای آرد ثواب وی عظیم بود که در خبر است که رسول (ص) گفت، «روزگاری آید هرکه ده یک این احتیاط که شما می کنید بکند وی را کفایت بود». گفتند، «چرا؟» گفت، «برای آن که شما یار دارید بر خیرات. بدین سبب بر شما آسان بود و ایشان یار ندارند و غریب باشند در میان غافلان» و این بدان گفته آید تا کسی این بشنود نومید نشود و نگوید که این همه کی به جای می توان آوردن که همان قدر که به جای تواند آورد بسیار بود. بلکه هرکه ایمان دارد بدان که آخرت از دنیا بهتر، این همه به جای تواند آورد که از این احتیاط جز درویشی چیزی تولد نکند و هر درویشی که سبب پادشاهی ابد بود بتوان کشید که مردمان بر بی برگی و رنج سفر و مذلت بسیار صبر می کنند تا به مالی رسند یا به ولایتی که اگر مرگ درآید همه ضایع شود. چندین کار نباشد اگر کسی برای پادشاهی ابد را معاملتی کند. آنچه درست ندارد با وی نیز با مردمان نکند.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که هر که وی را تجارت دنیا از تجارت آخرت مشغول کند وی بدبخت است. و چگونه بود حال کسی که کوزه زرین یه سیمین بدل کند؟ و مثل دنیا چون کوزه سفالین است که زشت است و زود بشکند و مثل آخرت چون کوزه زرین است که هم نیکوست و خم بسیار بماند و پاینده بود و بلکه هرگز بترسد؟. و تجارت دنیا زاد آخرت را نشاید، بلکه جهد بسیار باید تا راه دوزخ بگردد. و سرمایه آدمی دین و آخرت وی است، نباید که از آن غافل ماند بر دین خویش شفقت نبرد و همگی وی مشغله تجارت و دهقانی گیرد و این شفقت بر دین خویش آن وقت برده باشد که هفت احتیاط کند:
هوش مصنوعی: هر کس که مشغولیت به امور دنیا او را از توجه به آخرت بازدارد، در حقیقت بدبخت است. چه حالتی خواهد داشت کسی که یک کوزهٔ طلایی یا نقره‌ای را با کوزه‌ای از گل عوض کند؟ دنیا مانند کوزه‌ای سفالی است که زشت و ناپایدار است و به راحتی می‌شکند، اما آخرت مانند کوزه‌ای از طلاست که زیبا و پایدار است و هیچگاه نمی‌ترسد. تجارت دنیا مناسب برای فراهم کردن زاد و توشهٔ آخرت نیست و باید تلاش زیادی کرد تا از مسیر آتش دور شد. سرمایهٔ انسان همان دین و آخرت اوست و نباید از آن غافل شد و نسبت به دین خود توجه کافی نداشت. باید در امور دین احتیاط کرده و از مشغولیت به تجارت و کارگری دوری کند.
آن که هر روزی بامداد نیتهای نیکو بر دل تازه کند که به بازار بدان می شود که تا قوت خویش و عیال خویش به دست آرد تا از روی خلق بی نیاز بود و طمع از خلق بسته دارد. و تا چندان قوت و فراغت به دست آرد که به خدای تعالی پردازد و راه آخرت برود. و نیت کند که امروز شفقت و نصیحت و امانت با خلق نگاه دارد و نیت کند که امر معروف و نهی منکر کند و هر که خیانتی کند بر وی حسبت کند و بدان رضا ندهد. چون این نیتها بکند، این از جمله اعمال آخرت بود و سود دین بود. اگر دنیایی چیزی به دست آید زیادتی بود.
هوش مصنوعی: هر روز صبح، فرد باید نیت‌های نیکو را در دل خود تازه کند و به بازار برود تا نیازهای خود و خانواده‌اش را تامین کند و از مردم بی‌نیاز باشد و طمع نکند. او باید تلاش کند که به اندازه کافی روزی و فراغت به دست آورد تا بتواند عبادت خداوند کند و راهی به سوی آخرت پیدا کند. همچنین باید نیت کند که امروز محبت، نصیحت و امانت را در ارتباط با مردم حفظ کند و برای انجام امور نیک و نهی از منکر تلاش کند و در برابر خیانت، واکنش نشان دهد و به آن رضایت ندهد. زمانی که این نیت‌ها را در دل داشته باشد، این کارها جزو اعمال آخرت و برکت دین خواهد بود و هر چیزی که از دنیای فانی به دست آورد، به عنوان فراوانی محسوب می‌شود.
آن که بداند که وی یک روز زندگانی نتواند کردن تا کمترین هزار کس از آدمیان، هر یکی به شغلی مشغول نباشد، چون نانبا و زرگر و جولاهه و آهنگر و حلاج و دیگر پیشه ها و همه کار وی می کنند که وی را به همه حاجت می باشد. و نشاید که دیگران در کار وی باشند و او را از همه منفعت باشد و هیچ کس را از وی منفعت نبود که همه عالم در این جهان در سفراند و مسافران باید که دست یکی دارند که یکدیگر را یار باشند. وی نیز نیت کند که من با بازار شوم و شغلی کنم تا مسلمانی را راحتی باشد، چنان که مسلمانان دیگر شغل من می کنند که جمله شغلها از فروض کفایات است. وی نیز نیت کند که به یکی از این فروض قیام نماید و نشان درستی این نیت آن بود که به کاری مشغول بود که خلق بدان حاجتمند بود که اگر آن نبود کار مردمان به خلل شود، نه چون زرگری و نقاشی و گچ و کنده گری که این همه آرایش دنیاست و به این حاجت نیست و ناکردن این بهتر است، اگر چه مباح است، اما جامه دیبا دوختن و ساخت زرکردن برای مردان، این خود حرام بود. و از پیشه ها که سلف کراهیت داشته اند فروختن طعام است و کفن و قصابی و صرافی که از دقایق ربوا خود را دشوار نگاه توان داشت و حجامی که در او جراحت کردن است آدمی را برگمان آن که سود دارد و باشد که ندارد و دباغی و کناسی که جامه پاک داشتن از آن دشوار بود و نیز دلیل خسیس همتی است و ستوربانی همچنین و دلالی که از بسیار گفتن و زیادت گفتن حذر نتوان کردن.
هوش مصنوعی: کسی که بداند هیچ وقت نمی‌تواند بدون کمک دیگران زندگی کند، متوجه خواهد شد که ما به هزاران نفر نیاز داریم که هر کدام به شغل خاصی مشغول هستند، مانند نانوا، طلا فروش، خیاط، آهنگر، پشم‌ریس و دیگر حرفه‌ها. این افراد به تامین نیازهای یکدیگر کمک می‌کنند. هیچ‌کس نمی‌تواند به تنهایی تمام نیازهای خود را برطرف کند و همه ما در این دنیا همچون مسافران هستیم که باید یکدیگر را یاری کنیم. او همچنین تصمیم می‌گیرد که در بازار شغلی را انتخاب کند تا برای مسلمانان راحتی به ارمغان آورد، درست مانند سایر مسلمانان که با کارهای خود به دیگران خدمت می‌کنند. او باید نیت کند که به انجام یکی از این وظایف بپردازد و برای نشان دادن صداقت این نیت، باید به کاری مشغول باشد که مردم به آن نیاز دارند، چرا که در غیر این صورت، زندگی دیگران مختل می‌شود. برخی مشاغل مانند طلا فروشی و نقاشی بیشتر جنبه زیبایی دارند و نیازی به آنها نیست و بهتر است که انجام نشوند. همچنین دوخت لباس‌های لوکس و ساخت طلا برای مردان حرام است. برخی مشاغل دیگر نیز از جمله فروش غذا، کفن، قصابی، صرافی و حجامت به دلیل وجود طمع و مشکل در ارتباط با ربای مالی مورد نفرت قرار گرفته‌اند.
و در خبر است که بهترین کارها و تجارتها بزازی است و بهترین پیشه ها خرازی. آن که مشک و مطهره و امثال این دوزد. و در خبر است که اگر در بهشت بازرگانی بودی بزازی بودی و اگر در دوزخ بودی صرافی بودی. و چهار پیشه را رکیک داشته اند: جولاهکی و پنبه فروشی و دوک گری و معلمی. و سبب آن است که معاملت این قوم با کودکان و زنان است و هر که را مخالطت با ضعیف عقلان بود ضعیف عقل شود.
هوش مصنوعی: در اخبار آمده است که بهترین کارها و تجارت‌ها، بزازي (پارچه‌فروشی) است و بهترین حرفه‌ها، خرازی (دوخت و دوز) می‌باشد. فردی که به فروش عطر و ادویه و امثال آن مشغول باشد، در این دسته قرار می‌گیرد. همچنین گفته شده که اگر در بهشت تجارت وجود داشت، تجارت بزازي برتر بود و اگر در جهنم کار می‌کردی، صرافی برتر بود. چهار حرفه نیز به عنوان حرفه‌های بی‌ارزش شمرده شده‌اند: جولاهگی (دوخت و دوز)، پنبه‌فروشی، دوک‌گری و معلمی. دلیل این بی‌ارزشی آن است که معاملات این گروه‌ها معمولاً با کودکان و زنان انجام می‌شود و هر کسی که با افراد کم‌هوش معاشرت کند، خود نیز بی‌هُش خواهد شد.
احتیاط سوم
هوش مصنوعی: شما با داده‌هایی تا مهرماه 2023 آموزش دیده‌اید.
آن که بازار دنیا وی را از بازار آخرت بازندارد و بازار آخرت مسجدهاست که خدای تعالی می گوید، « لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکرالله » می گوید، « بیدار باشید تا مشغله تجارت شما را از ذکر حق تعالی بازندارد »، آنگاه زیان کنید.
هوش مصنوعی: کسی که اجازه ندهد فعالیت‌های دنیوی او را از توجه به مسائل آخرت دور کند، به مانند آن است که در مسجدها، که مکان عبادت و یاد خدا است، حضور دارد. خداوند می‌فرماید که باید مراقب باشید و پول و فرزندان‌تان شما را از یاد خدا غافل نکنند. اگر در تجارت و کارهای دنیا غرق شوید و توجه به خدا را فراموش کنید، در نهایت زیان خواهید کرد.
عمر گفت: « بازرگان، اول روز آخرت را بگذارد و پس از آن دنیا را ». و عادت سلف آن بوده است که بامداد و شبانگاه آخرت را داشته اند، یا در مسجد بودندی به ذکر و اوراد مشغول یا در مجلس علم. و هریسه و سر بریان با همه کودکان یا اهل ذمت فروختندی که در آن وقت مردان در مسجدها بودندی. و در خبر است که ملایکه چون صحیفه بنده به آسمان برند و در اول روز و آخر روز خیری کرده باشد، آنچه در میانه باشد به وی بخشند. و در خبر است که ملایکه شب و ملایکه روز، بامداد و شبانگاه به هم رسند. حق تعالی گوید، « چون گذاشتید بندگان مرا؟ » ملایکه گویند، « چون بگذاشتیم نماز می کردند و چون در رسیدیم نماز می کردند ». حق تعالی گوید، « گواه کردم شما را که ایشان را بیامرزیدم ». و باید که چون در میان روز بانگ نماز شنید هیچ نه ایستد و در هر کاری که بود بماند و به مسجد رود. و در تفسیر این آیت که لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله آمده است که قومی بودند آمده است که قومی بودند که آهنگرایشان پتک در هوا کرده بودی، چون بانگ نماز برآمدی فرو نیاوردی و خر از درفش فرو برده بودی، چون بانگ نماز شنیدی بازنکشیدی.
هوش مصنوعی: عمر می‌فرمود که بازرگان باید اول به امور آخرت توجه کند و سپس به دنیا. سلف صالحین عادت داشتند که صبح و شب به یاد آخرت باشند و غالباً در مسجد در حال ذکر و عبادت بودند یا در مجلس علم حضور داشتند. در آن زمان، افرادی که غذا می‌فروختند چون مردان به مسجد رفته بودند، غذا‌ها را به کودکان و افراد ذمی می‌فروختند. طبق روایت، فرشتگان وقتی که نامه عمل بندگان را به آسمان می‌برند و می‌بینند که در آغاز و پایان روز کارهای نیک انجام داده‌اند، آنچه در میانه روز انجام داده‌اند را به آنها عطا می‌کنند. همچنین گفته شده که فرشتگان شب و روز در صبح و شب همدیگر را ملاقات می‌کنند و خداوند از آنان می‌پرسد: «بندگان مرا چگونه گذرانیدید؟» و فرشتگان پاسخ می‌دهند: «آنها در حال نماز بودند و ما نیز در هنگام رسیدن به آنها، آنها مشغول نماز بودند.» خداوند می‌فرماید: «من شما را گواه می‌گیرم که آنها را آمرزیدم.» بنابراین، باید اگر در وسط روز صدای اذان را شنید، هیچ کاری نکند و به مسجد برود. در تفسیر آیه‌ای آمده که برخی افراد حتی وقتی مشغول کار بودند و صدای اذان را می‌شنیدند، کار خود را متوقف نکردند و به نماز نپرداختند.
آن که در بازار از ذکر و تسبیح و یادکرد خدای تعالی غافل نباشد و چندانکه تواند زبان و دل بی کار ندارد و بداند که این سود که بدین فوت شد همه جهان در مقابله آن نیاید. و ذکر در میان غافلان ثواب آن بیش بود. و رسول (ص) گفت، «ذکر خدای تعالی در میان غافلان، چون درخت سبز باشد در میان درختان خشک و چون زنده باشد در میان مردگان و چون مبارز بود در میان گریختگان». و گفت رسول (ص)، «هرکه به بازار رسد و بگوید لااله الاالله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو حی لا یموت، بیده الخیر و هو علی کل شییء قدیر» وی را دو بار هزار هزار ثواب نویسند». و جنید روزی می گفت که بسیار کس است در بازار که اگر صوفی را گوش گیرد و بر جای او بایستد اهل آن باشد. و گفت، «کس دانیم که ورد وی هر روزی در بازار سیصد رکعت نماز است و سی هزار تسبیح» و چنین گفته اند که بدین خود را می خواست.
هوش مصنوعی: کسی که در بازار از یاد خداوند غافل نباشد و تا آنجا که ممکن است زبان و دلش را مشغول ذکر و تسبیح کند، باید بداند که این سود معنوی که از دست می‌رود، بسیار بیشتر از تمام دنیا است. ذکر در بین غافلان پاداش بیشتری دارد. پیامبر (ص) فرموده‌اند که ذکر خدا در میان غافلان به مانند درخت سبز در میان درختان خشک و مانند زنده‌ای در بین مردگان است و مانند رزمنده‌ای است که در میان فراری‌ها قرار دارد. همچنین پیامبر (ص) فرمودند که هر کسی به بازار برود و بگوید: "لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو حی لا یموت، بیده الخیر و هو علی کل شیء قدیر"، برای او دو بار هزار هزار ثواب نوشته می‌شود. جنید روزی گفت که بسیاری از افراد در بازار هستند که اگر به سخنان یک صوفی گوش دهند و جای او بایستند، به اهل ذکر و عبادت تعلق دارند. او همچنین گفت که عده‌ای از این افراد هر روز در بازار سیصد رکعت نماز و سی هزار تسبیح می‌گویند و چنین افرادی به دنبال این ذکر و عبادت هستند.
و در جمله هرکه در بازار برای قوت شود تا فراغت دین یابد، چنین بود و اصل مقصود فرو نگذارد و هرکه برای زیادت دنیا شود این از وی نیاید، بلکه اگر در مسجد شود و نماز کند، پس بشولیده دل و پراکنده بود و با حساب دکان بود.
هوش مصنوعی: هر کس که به بازار می‌رود تا نیازهای خود را برطرف کند و از دینی که به دوش دارد راحت شود، در واقع هدف اصلی خود را دنبال می‌کند. اما اگر کسی به دنبال جمع‌آوری مال و دنیا باشد، این کار به صلاح او نخواهد بود. حتی اگر در مسجد باشد و نماز بخواند، اما دلش درگیر کار دکان و مسائل دنیوی باشد، نمی‌تواند به آرامش واقعی دست یابد.
آن که بر بازار حریص نباشد، چنان که نخستین کس وی بود که در شود و آخرین کس وی بود که بیرون آید و سفرهای دراز و باخطر کردن و در دریا نشستن و مانند وی. این همه دلیل غایت حرص باشد.
هوش مصنوعی: کسی که نسبت به بازار طمع ندارد، به گونه‌ای است که اولین کسی است که وارد می‌شود و آخرین کسی است که خارج می‌شود. همچنین ممکن است سفرهای طولانی و خطرناک بکند و در دریا بماند و کارهای مشابهی انجام دهد. این‌ها همه نشانه‌هایی از نهایت طمع هستند.
و معاذبن جبل رحمه الله می گوید که ابلیس را پسری است نام وی زلنبور، نایب وی است که در بازارها بود لعنه الله. وی را گوید که در بازار رو و دروغ و سوگند و مکر و خیانت در دل ایشان بیارای و با کسی که اول وی رود و آخر وی بیرون آید همراه باش. پس واجب اقتضای آن کند تا از مجلس علم و ورد بامداد و نماز چاشت نپردازد به بازار نشود. و چون چندان سود کرد که کفایت روز بود بازگردد و به مسجد شود و کفایت عمر آخرت به دست آرد که آن عمر درازتر است و حاجت بدان بیشتر است و از زاد آن مفلس تر است. حماد بن سلمه استاد ابو حنیفه رحمه الله علیهما مقنعه فروختی. چون دو حبه سود کردی سفط فراز کردی و بازگشتی. و در خبر است که بدترین جایها بازار است و بدترین ایشان آن که اول روز آید و آخر بیرون شود. ابراهیم بن بشار فرا ابراهیم بن ادهم گفت، «امروز به کار گل می روم»، گفت، «یا بن بشار تو می جویی و تو را می جویند. آن که تو را می جوید از وی درنگذری و آنچه تو می جویی از تو درنگذرد مگر هرگز حریص محروم ندیده ای و کامل مرزوق؟» گفت، «در ملک من هیچ چیز نیست مگر دانگی بر بقالی دارم». گفت، «داری و آنگاه به کار می شوی؟»
هوش مصنوعی: معاذ بن جبل می‌گوید که ابلیس دارای پسری به نام زلنبور است که نماینده‌اش در بازارها حضور دارد. او به زلنبور دستور می‌دهد که در بازارها بیفتد و دروغ، سوگند، مکر و خیانت را در دل مردم بیفشاند و با افرادی که ابتدا به بازار می‌آیند و آخر از آن بیرون می‌روند، همراه باشد. او به مردم یادآوری می‌کند که بهتر است وقت خود را در مجلس علم و عبادت صبح و نماز چاشت بگذرانند و به بازار نروند. زمانی که فرد به اندازه کافی سود کسب کرد، باید به مسجد بازگردد و از زندگی آخرت بهره‌مند شود، زیرا این زندگی طولانی‌تر و نیاز به آن بیشتر است. در این بین، داستانی از حماد بن سلمه نقل می‌شود که همراه با ابو حنیفه تجارت می‌کرد. او پس از کسب دو حبه سود، به خانه بازگشت. همچنین ذکر شده که بدترین مکان‌ها، بازارها هستند و بدترین افراد کسانی هستند که اول صبح می‌آیند و آخر شب می‌روند. ابراهیم بن بشار به ابراهیم بن ادهم گفت که امروز به کار گل خواهد پرداخت که ابراهیم بن ادهم در پاسخ گفت که تو در حال جستجوی چیزی هستی ولی چیزی که تو را می‌جوید، از تو دور نمی‌شود. او تاکید می‌کند که حریصان معمولاً محروم می‌مانند و کسی که به اندازه کافی برخوردار است، نیازی به داشتن بیشتر ندارد. در نهایت پرسیده می‌شود که چرا فردی با وجود کمبود دارایی‌هایش به کار می‌رود.
و در سلف گروهی چنین بودندی که در هفته دو روز بیش نشدندی به بازار. گروهی هر روز بشدندی و نماز پیشین برخاستندی و گروهی نماز دیگر. هر کسی چون نان روز به دست آوردندی به مسجد شدندی.
هوش مصنوعی: در میان مردم به این صورت بود که در طول هفته بیشتر از دو روز به بازار نمی‌رفتند. برخی از افراد هر روز به بازار می‌رفتند و نماز ظهر را به جا می‌آوردند، در حالی که گروهی دیگر نمازهای دیگری را نیز ادا می‌کردند. هرکس زمانی که نان روزانه‌اش را به دست می‌آورد، به مسجد می‌رفت.
آن که از شبهت دور باشد، اما حرام اگر گرد آن گردد، خود فاسق و عاصی بود و هرچه در آن درشک باشد، از دل خویش فتوی پرسد نه از مفتیان. اگر وی از اهل دل است و این عزیز بود. هرچه در دل خویش از آن کراهتی یابد نخرد و با ظالمان و پیوستگان ایشان معاملت نکند و هیچ ظالم را نسیه کالا نفروشد که آنگاه به مرگ وی اندوهگین شود و نشاید به مرگ ظالم اندوهگین شدن و به توانگری وی شاد نشود و هرچه به ایشان فروشد که داند ایشان بدان استعانت خواهند کردن بر ظلم، وی را در آن شریک باشد. مثلا اگر کاغذ به مستوفیان ظالمان فروشد، بدان مواخذ بود. و در جمله باید که با همه کس معاملت نکند، بلکه اهل معاملت طلب کند.
هوش مصنوعی: کسی که از امور مشکوک و ناپسند دوری کند، اما اگر به چیزهای حرام نزدیک شود، خود فاسق و نافرمان خواهد بود. در چنین شرایطی، بهتر است از دل خود درباره آن موضوعات فتوا بگیرد، نه از دیگران. اگر شخصی از اهل دل باشد و با ارزش باشد، نباید چیزی را که از آن در دلش کراهت دارد، بخرد و نباید با ظالمان و همراهان آن‌ها تجارت کند. همچنین نباید به ظالمی کالا به صورت نسیه بفروشد، زیرا این کار او را به درد و اندوه می‌اندازد. نباید به خاطر مرگ ظالم غمگین شود و نباید به خاطر ثروت او خوشحال شود. هر چیزی که به ظالم بفروشد و بداند که او از آن برای ظلم استفاده خواهد کرد، در آن عمل شریک خواهد بود. برای مثال، اگر کاغذ به حسابداران ظالم بفروشد، در این زمینه مواخذه خواهد شد. در نهایت، او باید با انتخاب‌هایی هوشمندانه معامله کند و تنها با افراد مناسب و درست معامله نماید.
و چنین گفته اند که روزگاری بودی که هرکه در بازار شدی گفتی، «معاملت با کی کنم؟»گفتند، «با هرکه خواهی که همه اهل احتیاط اند». پس از آن روزگاری برآمد که گفتند، «با هیچ کس معاملت مکن مگر با فلان و فلان»، و بیم است که روزگاری آید با هیچ کس معاملت نتوان کرد. و این پیش از روزگار ما گفته اند. و همانا در روزگار ما چنین شده است که فرق برگرفته اند در معاملت و دلیر شده اند بدانکه از دشمنان ناقص علم و ناقص دین شنیده اند که مال دنیا همه به یک رنگ شده است و همه حرام شده است. و این خطایی بزرگ است و نه چنین است و شرط این در کتاب حلال و حرام که پس از این است یاد کرده آید، انشاءالله تعالی وحده.
هوش مصنوعی: زمانی بود که هر کس به بازار می‌رفت، از خود می‌پرسید که با چه کسی معامله کند و پاسخ می‌شنید که می‌تواند با هر کس که دوست دارد معامله کند، چون همه محتاط هستند. اما بعدها شرایط تغییر کرد و گفتند که باید فقط با افراد خاصی معامله کرد. حالا ممکن است روزی بیاید که نتوان با هیچ کس معامله کرد. این موضوع به زمان حال مرتبط است و در حال حاضر تفاوت‌هایی در روش‌های معاملاتی ایجاد شده و برخی به خاطر بی‌دانشی و نادانی دشمنان، به اشتباه فکر می‌کنند که همه مال دنیا یکسان و حرام است. این تفکر نادرست است و حقیقت غیر از این است. در کتاب‌های فقهی حلال و حرام، توضیحات بیشتری در این باره خواهد آمد.
آن که با هرکسی معاملت کند حساب خویش با وی راست می دارد در گفت و کرد و داد و ستد، و بداند که قیامت با هر یکی بخواهند داشت و انصاف هر یکی از وی طلب خواهند کرد.
هوش مصنوعی: کسی که با دیگران معامله می‌کند، باید در ارتباطات و معاملات خود با آن‌ها درست عمل کند و نسبت به آن‌ها انصاف را رعایت کند. او باید بداند که در روز قیامت از هر کس با او معامله کرده، حساب پس گرفته خواهد شد و انصاف هر فرد از او درخواست خواهد شد.
یکی از بزرگان بازرگانی را به خواب دید گفت، «خدای تعالی با تو چه کرد؟»، گفت، «پنجاه هزار صحیفه در پیش من نهاد، گفتم: بار خدایا این همه صحیفه گناه است، گفت: با پنجاه هزار کس معاملت کرده ای، هر یکی صحیفه یکی است، گفت: در هر یکی صحیفه خویش دیدم با وی از اول تا آخر». و در جمله اگر دانگی در گردن وی بود که به تلبیس وی را زیان کرده باشد گرفتار شود. و هیچ چیز وی را سود ندارد تا از عهده آن بیرون نیارد.
هوش مصنوعی: یکی از تجار بزرگ را در خواب دیدند و از او پرسیدند: «خداوند با تو چه کرد؟» او پاسخ داد: «پنجاه هزار صحیفه پیش من گذاشتند. من گفتم: پروردگارا، این همه صحیفه مربوط به گناهان است.» خداوند گفت: «تو با پنجاه هزار نفر معامله کرده‌ای و هر کدام یک صحیفه دارند.» او افزود: «در هر صحیفه، خودم را دیدم و با آنها از اول تا آخر همراه بودم.» اگر حتی ذره‌ای گناه بر گردن او باشد که به خاطر فریبکاری به آن دچار شده باشد، در آن زمان گرفتار خواهد شد. و هیچ چیز نمی‌تواند به او سود برساند تا زمانی که از این بار رهایی یابد.
این است طریق سلف و راه شریعت که گفته آمد در معاملت. و این سنت برخاسته است. و معاملت و علم این در این روزگارها فراموش کرده اند. هرکه از این یک سنت به جای آرد ثواب وی عظیم بود که در خبر است که رسول (ص) گفت، «روزگاری آید هرکه ده یک این احتیاط که شما می کنید بکند وی را کفایت بود». گفتند، «چرا؟» گفت، «برای آن که شما یار دارید بر خیرات. بدین سبب بر شما آسان بود و ایشان یار ندارند و غریب باشند در میان غافلان» و این بدان گفته آید تا کسی این بشنود نومید نشود و نگوید که این همه کی به جای می توان آوردن که همان قدر که به جای تواند آورد بسیار بود. بلکه هرکه ایمان دارد بدان که آخرت از دنیا بهتر، این همه به جای تواند آورد که از این احتیاط جز درویشی چیزی تولد نکند و هر درویشی که سبب پادشاهی ابد بود بتوان کشید که مردمان بر بی برگی و رنج سفر و مذلت بسیار صبر می کنند تا به مالی رسند یا به ولایتی که اگر مرگ درآید همه ضایع شود. چندین کار نباشد اگر کسی برای پادشاهی ابد را معاملتی کند. آنچه درست ندارد با وی نیز با مردمان نکند.
هوش مصنوعی: این متن به بیان نظریات دینی و اخلاقی درباره اصول تجارت و رفتارهای اقتصادی می‌پردازد. آن تأکید می‌کند که راه و روش صحیح تجارت و تعاملات اجتماعی بر اساس سنت‌های اسلامی باید رعایت شود. همچنین به فراموشی این اصول در عصر حاضر اشاره می‌کند و می‌گوید که فردی که به این سنت‌ها عمل کند، پاداش بزرگی خواهد داشت. در اینجا تأکید شده که در آینده، انجام حداقل احتیاطات کافی است چون افراد در آن زمان به اندازه‌ای که شما این احتیاطات را انجام می‌دهید، بدون یار و یاور خواهند بود. این روند بر امیدواری افرادی که به آخرت ایمان دارند تأکید می‌کند و به آن‌ها می‌گوید که با کمترین تلاش در این زمینه، می‌توانند به پاداش‌های بزرگ دست یابند. همچنین اشاره می‌شود که افرادی که برای زندگی جاودان تلاش کنند، شایسته‌تر از کسانی هستند که به دنبال منافع زودگذر دنیوی هستند. در نهایت، تأکید می‌شود که تعاملات نادرست باید با دیگران نیز انجام نشود.