بخش ۳۳ - نوع دوم
هرکه را هشتصد من گندم بود یا جو یا مویز، یا خرما یا چیزی که قوت قومی باشد که بدان کفایت توانند کرد چون ملک و برنج و نخود و باقلی و غیر آن، عشر بر وی واجب آید و هرچه قوت نبود چون پنبه و جوز و کتان و میوه های دیگر، در وی عشر نبود و اگر چهارصد من گندم و چهارصد من جو بود، لازم نیاید که نصاب از یک جنس باید که بود و اگر آب جوی و کاریز نباشد، بلکه آب بدبو دهد، نیم ده یک بیش واجب نیاید و نشاید که انگور و رطب دهد، بلکه مویز و خرما دهد مگر چنان بود که از او مویز نیاید، آنگاه روا بود و باید که چون انگور رنگ گرفت و دانه گندم و جو سخت شد، در آن هیچ تصرف نکند تا نخست حزر کند و بداند که نصیب درویشان چند است، آنگاه چون آن مقدار درپذیرفت و بدانست، اگر تصرف کند در جمله روا باشد.
بخش ۳۲ - انواع زکوه و شرایط آن: بدان که شش نوع زکوه واجب فریضه است:بخش ۳۴ - نوع سیم: در دویست درم نفره پنج درم واجب آید به آخر سال و در بیست دینار زر خالص نیم دینار و آن چهار یک ده یک باشد و چندان که می افزاید هم بدین حساب بود و در هر نفره و خنور زرین و سیمین و ساخت زر و آن زر که بر شمشین باشد و دوات و هرچه روا نباشد داشتن، در همه واجب آید، اما پیرایه ای که روا باشد داشتن مرد و زن را، در وی زکوه واجب نیاید.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرکه را هشتصد من گندم بود یا جو یا مویز، یا خرما یا چیزی که قوت قومی باشد که بدان کفایت توانند کرد چون ملک و برنج و نخود و باقلی و غیر آن، عشر بر وی واجب آید و هرچه قوت نبود چون پنبه و جوز و کتان و میوه های دیگر، در وی عشر نبود و اگر چهارصد من گندم و چهارصد من جو بود، لازم نیاید که نصاب از یک جنس باید که بود و اگر آب جوی و کاریز نباشد، بلکه آب بدبو دهد، نیم ده یک بیش واجب نیاید و نشاید که انگور و رطب دهد، بلکه مویز و خرما دهد مگر چنان بود که از او مویز نیاید، آنگاه روا بود و باید که چون انگور رنگ گرفت و دانه گندم و جو سخت شد، در آن هیچ تصرف نکند تا نخست حزر کند و بداند که نصیب درویشان چند است، آنگاه چون آن مقدار درپذیرفت و بدانست، اگر تصرف کند در جمله روا باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی هشتصد من گندم، جو، مویز، خرما یا هر چیزی که قوت زندگی مردم باشد، داشته باشد، مانند برنج، نخود، باقلی و غیره، باید دهم (عشر) آن را پرداخت کند. اما اگر چیزی قوت زندگی نباشد، مانند پنبه، جوز، کتان و میوههای دیگر، دهم آن واجب نیست. اگر کسی چهارصد من گندم و چهارصد من جو داشته باشد، نیازی به این نیست که دهم از یک نوع باشد. همچنین اگر آب جوی و کاریز وجود نداشته باشد و آب بدبو باشد، دهم آن کمی بیشتر از نیم دهم واجب نیست. باید توجه داشت که اگر انگور و رطب میدهد، باید فقط مویز و خرما حاصل کند، مگر اینکه مویز حاصل نشود. پس از اینکه انگور رنگ گرفت و دانههای گندم و جو سخت شد، نباید در آنها تصرف کند تا ابتدا ببیند که سهم درویشان چقدر است، و زمانی که آن مقدار را شناخت، میتواند در باقیمانده تصرف کند.