گنجور

بخش ۲۳ - پیدا کردن حقیقت و روح نماز

بدان که آنچه گفتیم کالبد و صورت نماز است و این صورت را حقیقتی است که آن روح وی است بر جمله، آنگاه هر عملی را از اعمال نماز و هر ذکری را از اذکار روحی دیگر است خاص که اگر اصل روح نباشد نماز همچون آدمی مرده باشد، کالبدی بی جان و اگر اصل باشد ولیکن آداب و اعمال تمام نباشد همچون آدمی چشم کنده و گوش و بینی بریده باشد و اگر اعمال باشد ولیکن روح و حقیقت آن با وی به هم نباشد، همچنان بود که چشم دارد و بینایی ندارد و گوش دارد و شنوایی ندارد.

و اصل روح نماز خشوع است و حاضر بودن دل در جمله نماز، که مقصود نماز راست داشتن دل است با حق تعالی و تازه کردن ذکر حق تعالی بر سبیل هیبت و تعظیم، چنان که حق تعالی گفت، «و اقم الصلوه للذکری نماز به پای دار برای یاد کرد مرا» و رسول (ص) گفت که «بسا کسا که نصیب وی از نماز جز رنج و ماندگی نیست و این آن بود که به کالبد نماز کند و به دل غافل و گفت که بسیار بنده بود که نماز کند و از نماز وی بیش از ده یک یا شش یک ننویسند و آن مقدار نویسند از نماز هر کسی که به دل در آن حاضر باشد»، گفت، «نماز چنان کن که کسی را وداع خواهی کرد» یعنی خود را و هوای خود را وداع کن، بلکه هر چه جز حق است آن را وداع کن و همگی خود به نماز ده و برای این بود که عایشه می گوید که رسول (ص) با ما حدیث می کردی و ما نیز با وی، چون وقت نماز درآمدی گفتی که هرگز ما را نشناخته است از مشغولی که بودی به عظمت حق تعالی.

و رسول (ص) گفت، «هر نمازی که دل در وی حاضر نبود، خدای تعالی در آن نماز ننگرد» و خلیل، صلوات الله علیه، چون نماز کردی جوش دل وی از دو میل بشنیدندی و علی علیه السلام چون در نماز خواستی شد، لرزه بر وی افتادی و گونه بر وی بگشتی و گفتی آمد وقت امانتی که بر هفت آسمان و زمین عرضه کردند و ایشان طاقت آن نداشنتد و سفیان ثوری می گوید که هر که در نماز خاشع نبود نماز وی درست نبود.

حسن بصری می گوید، «هر نمازی که دل در وی حاضر نبود به عقوبت نزدیکتر بود». و معاذبن جبل گوید، هرکه در نماز به عمد نگاه کند تا بداند که بر راست و چپ وی کیست ایستاده، ورا نماز نبود» و ابوحنیفه و شافعی رحمه الله علیهما و بیشتر علما اگرچه گفته اند که نماز درست بود چون وقت تکبیر دل حاضر آمد، این فتوی به سبب ضرورت کرده اند که غفلت بر خلق غالب است و معنی درستی وی آن باشد که شمشیر از وی برخاست، اما زاد آخرت را نشاید و زاد آخرت بدان مقدار شاید که دل حاضر بود و در جمله چون نماز کند و دل به وقت تکبیر بیش حاضر ندارد، امید باشد که حال وی بهتر بود از حال کسی که نماز نکند اصلا، ولیکن بیم آن بود که حال وی بتر بود، چه کسی که به تهاون به خدمتی حاضر آید، باشد که تشدید بر وی بیش بود از کسی که اصلا نیاید و از این سبب می گوید حسن بصری، رحمه الله علیه، که این نماز به عقوبت نزدیکتر، بلکه در خبر است که هر که نماز از فحشا و نمکر بازندارد، آن نماز وی را هیچ فایده نبود مگر دوری از حق تعالی.

پس از این جمله دانستی که نماز تمام روح آن بود که دل همه حاضر بود و آن که جز به وقت تکبیر حاضر نبود، وی را از روح جز رمقی بیش نبود، چون زنده ای که در وی نفس زدنی بیش نباشد.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که آنچه گفتیم کالبد و صورت نماز است و این صورت را حقیقتی است که آن روح وی است بر جمله، آنگاه هر عملی را از اعمال نماز و هر ذکری را از اذکار روحی دیگر است خاص که اگر اصل روح نباشد نماز همچون آدمی مرده باشد، کالبدی بی جان و اگر اصل باشد ولیکن آداب و اعمال تمام نباشد همچون آدمی چشم کنده و گوش و بینی بریده باشد و اگر اعمال باشد ولیکن روح و حقیقت آن با وی به هم نباشد، همچنان بود که چشم دارد و بینایی ندارد و گوش دارد و شنوایی ندارد.
هوش مصنوعی: بدان که آنچه ما درباره نماز گفته‌ایم، مربوط به ظاهر و شکل ظاهری آن است و این ظاهر نیازمند وجودی باطنی است که روح نماز به شمار می‌رود. هر عملی در نماز و هر ذکر روحی خاصی دارد؛ اگر این روح حضور نداشته باشد، نماز مانند یک انسان مرده خواهد بود، بدین معنا که جسمی بدون جان است. اگر این روح وجود داشته باشد، ولی آداب و اعمال کامل نباشد، وضعیتی مشابه انسان‌هایی خواهد داشت که بدون چشم و گوش و بینی هستند. و اگر عملی وجود داشته باشد ولی روح و معنای آن با آن همراه نباشد، به مانند این است که کسی چشم داشته باشد اما بی‌نظیر باشد، یا گوشش باشد ولی نشنود.
و اصل روح نماز خشوع است و حاضر بودن دل در جمله نماز، که مقصود نماز راست داشتن دل است با حق تعالی و تازه کردن ذکر حق تعالی بر سبیل هیبت و تعظیم، چنان که حق تعالی گفت، «و اقم الصلوه للذکری نماز به پای دار برای یاد کرد مرا» و رسول (ص) گفت که «بسا کسا که نصیب وی از نماز جز رنج و ماندگی نیست و این آن بود که به کالبد نماز کند و به دل غافل و گفت که بسیار بنده بود که نماز کند و از نماز وی بیش از ده یک یا شش یک ننویسند و آن مقدار نویسند از نماز هر کسی که به دل در آن حاضر باشد»، گفت، «نماز چنان کن که کسی را وداع خواهی کرد» یعنی خود را و هوای خود را وداع کن، بلکه هر چه جز حق است آن را وداع کن و همگی خود به نماز ده و برای این بود که عایشه می گوید که رسول (ص) با ما حدیث می کردی و ما نیز با وی، چون وقت نماز درآمدی گفتی که هرگز ما را نشناخته است از مشغولی که بودی به عظمت حق تعالی.
هوش مصنوعی: اصل روح نماز در خشوع و حضور قلب در کل نماز است. هدف از نماز، راست نگه داشتن دل با حق تعالی و یادآوری خداوند به شیوه‌ای پر از هیبت و احترام است. خداوند فرموده است: «نماز را برپا دارید تا مرا یاد کنید.» پیامبر (ص) نیز اشاره کرده‌اند که بسیاری از افراد از نماز فقط رنج و خستگی نصیبشان می‌شود، زیرا تنها به ظاهر نماز می‌پردازند و دلشان غافل است. او همچنین گفته‌اند که بعضی از بندگان فقط مقدار خیلی کمی از نمازشان پذیرفته می‌شود، در صورتی که دلشان در نماز حاضر و متوجه حق باشد. باید نماز را طوری بجای بیاورید که انگار با کسی خداحافظی می‌کنید؛ یعنی خود و همه چیز به جز حق را رها کنید و تمام وجود خود را وقف نماز کنید. به همین دلیل عایشه روایت کرده که پیامبر (ص) در هنگام صحبت با ما، وقتی وقت نماز می‌شد، به آنچنان عظمت حق تعالی توجه می‌کرد که دیگر ما را نمی‌دید.
و رسول (ص) گفت، «هر نمازی که دل در وی حاضر نبود، خدای تعالی در آن نماز ننگرد» و خلیل، صلوات الله علیه، چون نماز کردی جوش دل وی از دو میل بشنیدندی و علی علیه السلام چون در نماز خواستی شد، لرزه بر وی افتادی و گونه بر وی بگشتی و گفتی آمد وقت امانتی که بر هفت آسمان و زمین عرضه کردند و ایشان طاقت آن نداشنتد و سفیان ثوری می گوید که هر که در نماز خاشع نبود نماز وی درست نبود.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند که هر نمازی که شخص با دل و توجه در آن حاضر نباشد، خداوند به آن نماز توجهی نمی‌کند. خلیل، صلوات الله علیه، زمانی که نماز می‌خواند، احساسات عمیق دل او از دو میل به سمت خداوند، شنیده می‌شد. همچنین علی علیه السلام هنگامی که در حال نماز بود، دچار لرزش می‌شد و چهره‌اش تغییر می‌کرد و می‌گفت: «زمان ادای امانتی فرارسیده که به هفت آسمان و زمین ارائه شد و آنها نتوانستند آن را تحمل کنند». سفیان ثوری نیز می‌گوید که کسی که در نماز خود خاشع و متواضع نباشد، نمازش صحیح نیست.
حسن بصری می گوید، «هر نمازی که دل در وی حاضر نبود به عقوبت نزدیکتر بود». و معاذبن جبل گوید، هرکه در نماز به عمد نگاه کند تا بداند که بر راست و چپ وی کیست ایستاده، ورا نماز نبود» و ابوحنیفه و شافعی رحمه الله علیهما و بیشتر علما اگرچه گفته اند که نماز درست بود چون وقت تکبیر دل حاضر آمد، این فتوی به سبب ضرورت کرده اند که غفلت بر خلق غالب است و معنی درستی وی آن باشد که شمشیر از وی برخاست، اما زاد آخرت را نشاید و زاد آخرت بدان مقدار شاید که دل حاضر بود و در جمله چون نماز کند و دل به وقت تکبیر بیش حاضر ندارد، امید باشد که حال وی بهتر بود از حال کسی که نماز نکند اصلا، ولیکن بیم آن بود که حال وی بتر بود، چه کسی که به تهاون به خدمتی حاضر آید، باشد که تشدید بر وی بیش بود از کسی که اصلا نیاید و از این سبب می گوید حسن بصری، رحمه الله علیه، که این نماز به عقوبت نزدیکتر، بلکه در خبر است که هر که نماز از فحشا و نمکر بازندارد، آن نماز وی را هیچ فایده نبود مگر دوری از حق تعالی.
هوش مصنوعی: حسن بصری می‌گوید که هر نمازی که دل در آن حاضر نباشد، به کیفر نزدیک‌تر است. معاذ بن جبل نیز اظهار کرده است که اگر کسی در نماز به عمد ببیند که چه کسانی در سمت راست و چپ او ایستاده‌اند، نماز او باطل است. ابوحنیفه و شافعی و بیشتر علما گفته‌اند که اگر دل فرد در زمان تکبیر حاضر شود، نماز او صحیح است و این حکم به خاطر ضرورت صادر شده است، زیرا بسیاری از مردم غافل هستند. در واقع، آن‌ها بر این باورند که اگر شخصی در نماز باشد، حالش بهتر از کسی است که اصلاً نماز نمی‌خواند، هرچند ممکن است حال او بدتر شود. زیرا کسی که با بی‌توجهی در نماز حاضر می‌شود، ممکن است تنبیه بیشتری ببیند نسبت به کسی که اصلاً در نماز حاضر نشود. حسن بصری به همین دلیل عنوان کرده که چنین نمازی به کیفر نزدیک‌تر است و در احادیث آمده که اگر نماز فردی او را از فحشا و نیرنگ باز ندارد، آن نماز برای او هیچ فایده‌ای نخواهد داشت، جز دوری از خداوند.
پس از این جمله دانستی که نماز تمام روح آن بود که دل همه حاضر بود و آن که جز به وقت تکبیر حاضر نبود، وی را از روح جز رمقی بیش نبود، چون زنده ای که در وی نفس زدنی بیش نباشد.
هوش مصنوعی: از این جمله متوجه می‌شویم که روح نماز در حضور قلب نمازگزار است. اگر کسی فقط در زمان تکبیر حضور داشته باشد و نتواند از دل به نماز بپردازد، در واقع روح نماز را درک نکرده است و تنها به مانند یک موجود زنده‌ای است که فقط نفس می‌کشد، بدون اینکه حقیقتی را در درون خود احساس کند.