گنجور

شمارهٔ ۷۴ - در غزل است

کار تو به آسمان رسیدست
عشقت به همه جهان رسیدست
اسب تو به مرغزار رفتست
مرغ تو به آشیان رسیدست
تو فتنه آخرالزمانی
این پیک به این زمان رسیدست
گستاخ شدست دست عشقت
در کیسه این و آن رسیدست
در عشق تو سود ما زیان است
تا کار به سوزیان رسیدست
امروز مرا که از تو دورم
فریاد به آسمان رسیدست
دریاب که از لب تو دریا
کشتی به میان میان رسیدست
قربان فراق شد قوامی
کش کار ز غم به جان رسیدست
مارا ز غم عشق تو دیرست
تاکارد به استخوان رسیدست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کار تو به آسمان رسیدست
عشقت به همه جهان رسیدست
هوش مصنوعی: عشق تو تا حدی بالا رفته که همه جا را در بر گرفته و به آسمان رسیده است.
اسب تو به مرغزار رفتست
مرغ تو به آشیان رسیدست
هوش مصنوعی: اسب تو به چراگاه رفته و مرغ تو به لانه خودش رسیده است.
تو فتنه آخرالزمانی
این پیک به این زمان رسیدست
هوش مصنوعی: تو مصیبت و آشوب بزرگ آخرالزمان هستی که به این دوران آمده‌ای.
گستاخ شدست دست عشقت
در کیسه این و آن رسیدست
هوش مصنوعی: دست عشق تو به اندازه‌ای بی‌پروا شده که به راحتی در کیسه دیگران فرو رفته و به اموال آنها دست پیدا کرده است.
در عشق تو سود ما زیان است
تا کار به سوزیان رسیدست
هوش مصنوعی: در عشق تو، نفع ما به ضرر تبدیل شده است، تا جایی که کار به سوزش و درد رسیده است.
امروز مرا که از تو دورم
فریاد به آسمان رسیدست
هوش مصنوعی: امروز صدای من که از تو فاصله دارم، به آسمان بلند شده است.
دریاب که از لب تو دریا
کشتی به میان میان رسیدست
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که لبخند تو مانند دریایی است که کشتی به وسط آن رسیده است.
قربان فراق شد قوامی
کش کار ز غم به جان رسیدست
هوش مصنوعی: فراق عشق به حدی جان‌سوز شده که انسان را به جان می‌زند و زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار داده است.
مارا ز غم عشق تو دیرست
تاکارد به استخوان رسیدست
هوش مصنوعی: ما از درد عشق تو خیلی عذاب کشیده‌ایم و حالا این درد آن‌قدر عمیق شده که به جان‌مان رسیده است.