شمارهٔ ۶۹ - در غزل است
عید رسید ای نگار، دوستی آغاز کن
در حجره وصل خویش، جای رهی باز کن
عشق دل تنگ تو، به روزه در تنگ خورد
تا کی از این خوی تنگ، تنگ درآ ناز کن
ماه گرانان برفت، روز ظریفان رسید
جای عواشر نماند، عشرت را ساز کن
خواهی کز دست غم، باز رهی ساعتی
در قدح راز دل، باده غماز کن
راز دلت گر به می، ز دل نیاید برون
مسبب عشق را موکل راز کن
جام می آور به کف، جامه طاعت بکن
سینه غمناک را، با طرب انباز کن
هر که تو را روز عید، گوید سِیْکی مخور
گر همه قاضی بود، عربده آغاز کن
به شادی ماه نو، یک دو قدح باده خور
شعر قوامی نسیب، مطرب خوش ساز کن
روزه قلم درشکست، عید قدم درنهاد
دفتر شادی بیار، زان ورقی باز کن
شمارهٔ ۶۸ - در غزل است: کسی را نیست چون تو دلستانیشمارهٔ ۷۰ - در غزل است: در عشقم آرزوست که دل را طرب دهم
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عید رسید ای نگار، دوستی آغاز کن
در حجره وصل خویش، جای رهی باز کن
هوش مصنوعی: عید آمده است، ای محبوب! دوستی را شروع کن. در جایی که به هم نزدیک میشویم، راهی برای ورود باز کن.
عشق دل تنگ تو، به روزه در تنگ خورد
تا کی از این خوی تنگ، تنگ درآ ناز کن
هوش مصنوعی: عشق به تو موجب دل تنگی من شده و حالا به حالت روزهدار است. تا کی باید به این حالت تنگدلی ادامه دهم؟ بیا و با ناز خود به من آرامش بده.
ماه گرانان برفت، روز ظریفان رسید
جای عواشر نماند، عشرت را ساز کن
هوش مصنوعی: زمانی که ابرهای سنگین و غمها از میان رفتند و روزهای شاد و زیبا فرارسید، دیگر جایی برای بدیها و ناهنجاریها نمانده است؛ پس بیایید به خوشیها و لذتها بپردازیم.
خواهی کز دست غم، باز رهی ساعتی
در قدح راز دل، باده غماز کن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از دست غم رها شوی، لحظهای در جام راز دل بنوش و غم را فاش کن.
راز دلت گر به می، ز دل نیاید برون
مسبب عشق را موکل راز کن
هوش مصنوعی: اگر راز دلت نابود شود، دیگر از دل برنمیآید و عشق را باید به عنوان یک راز نگهداری کرد.
جام می آور به کف، جامه طاعت بکن
سینه غمناک را، با طرب انباز کن
هوش مصنوعی: جام را به دست بگیر و خود را به طاعت و بندگی مشغول کن. دل غمگینت را شاد کن و با شادی و سرور همنشین باش.
هر که تو را روز عید، گوید سِیْکی مخور
گر همه قاضی بود، عربده آغاز کن
هوش مصنوعی: هر کسی که در روز عید به تو بگوید که به می نپرداز، ارزش سخنش را نادیده بگیر و به خودت اجازه بده که از شادی و خوشی لذت ببری، حتی اگر همه مثل قاضی ها از تو انتقاد کنند.
به شادی ماه نو، یک دو قدح باده خور
شعر قوامی نسیب، مطرب خوش ساز کن
هوش مصنوعی: به خاطر خوشحالی از دیدن ماه جدید، دو جام شراب بنوش. شعر قوامی را برایمان بخوان و نوازنده را به نواختن ملودیهای شیرین وادار کن.
روزه قلم درشکست، عید قدم درنهاد
دفتر شادی بیار، زان ورقی باز کن
هوش مصنوعی: قلم را زمین بگذار و به مناسبت عید، قدم در نهاد و دفتر شادی را باز کن. یک ورق از آن را باز کن و شادی را بیرون بیاور.

قوامی رازی