گنجور

شمارهٔ ۱۹ - در شکایت از عدم وصول حوالتی که برای او شده است

ای خواجه تا کی از تو بیداد و ظلم بر من
تا چندمان دوانی « . . . » به گرد خرمن
کردی مرا حواله با گنده ای و پیری
این عار شهر و روستا آن ننگ کوی و برزن
از عشوه ها نگفتم چون پسته کنندم
در دستشان می فکن در پای سیم افکن
آن گویدم بدین شو وین گویدم بدان شو
من در میانه حیران تو بر کناره برزن
چون گویمش که دستار آن گویدم که اینک
بردار و ریشه می کن یعنی که ریش می کن
ای صدر دین که بادی با خیر و خرمیها
اندر میانه ما منداز شر و شیون
ما را حواله ای کن زین به که نیست پیدا
آن زن به مزد مسکین در هیچ جا و مسکن
تا کی دهم صداعت در دم این پلیدان
که آخر بهشت نتوان برساختن ز گلخن
گندم بدول بادا با تو مرا همیشه
شادانه باد جوجو مرجوی ارزن ارزن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خواجه تا کی از تو بیداد و ظلم بر من
تا چندمان دوانی « . . . » به گرد خرمن
هوش مصنوعی: ای آقا، تا کی باید از ظلم و ستم تو رنج ببرم؟ تا کی می‌خواهی من را در گرداب مشکلات و مصائب نگه‌داری؟
کردی مرا حواله با گنده ای و پیری
این عار شهر و روستا آن ننگ کوی و برزن
هوش مصنوعی: تو مرا به کسی تحویل دادی که هم بزرگسال است و هم پیر، و در نتیجه این موضوع برای من باعث شرم و روسیاهی در شهر و روستا و لکه ننگی در کوچه و خیابان شده است.
از عشوه ها نگفتم چون پسته کنندم
در دستشان می فکن در پای سیم افکن
هوش مصنوعی: من از زیبایی‌ها و ناز و انداز نگفتم، چون با وجود این، همچنان در دستشان می‌افکنم و در پای سیم می‌ریزم.
آن گویدم بدین شو وین گویدم بدان شو
من در میانه حیران تو بر کناره برزن
هوش مصنوعی: من به این دو نفر می‌گویم که از یکدیگر فاصله بگیرند و آن‌ها به من پاسخ می‌دهند که نه، بلکه باید پیرو نظر خود باشند. در این میان، من گیج و سرگردان هستم.
چون گویمش که دستار آن گویدم که اینک
بردار و ریشه می کن یعنی که ریش می کن
هوش مصنوعی: وقتی به او بگویم که من دستار (دستبند یا تکمه) را می‌گویم، او به من پاسخ می‌دهد که حالا آن را بردار و ریشه‌اش را بکن، یعنی این که ریشت را بکن.
ای صدر دین که بادی با خیر و خرمیها
اندر میانه ما منداز شر و شیون
هوش مصنوعی: ای سر و اصل دین، تو که با خوبی و خوشی‌ات در میان ما هستی، لطفاً از ما دور کن هرگونه بدی و ناله و فریب.
ما را حواله ای کن زین به که نیست پیدا
آن زن به مزد مسکین در هیچ جا و مسکن
هوش مصنوعی: از تو می‌خواهم که ما را به جایی بفرستی، چرا که آن زن که مزد مسکین را به او بپردازد، در هیچ جا پیدا نمی‌شود.
تا کی دهم صداعت در دم این پلیدان
که آخر بهشت نتوان برساختن ز گلخن
هوش مصنوعی: چرا وقت و انرژی‌ام را صرف انسانی‌های بد می‌کنم، در حالی که بالاخره نمی‌توان بهشت را از دنیای خاکی و پلید ساخت؟
گندم بدول بادا با تو مرا همیشه
شادانه باد جوجو مرجوی ارزن ارزن
هوش مصنوعی: من همیشه آرزو دارم که خوشحال باشم و زندگی‌ام با خوبی و خوشی همراه باشد.