شمارهٔ ۱۷ - در مدح نجم الدین لقبی و درخواست دو چیز از او
ایا نجم دین گر تو احسان کنی
همه درد را جمله درمان کنی
اگر چه نه ای آصف بر خیا
که از خیل دیو اهل دیوان کنی
سزد کز کفایت تو در مملکت
چن و دخل و خرج سلیمان کنی
همی بینم از دست پر خیر تو
که چون با همه خلقی احسان کنی
همیشه سرای تو آباد باد
که آزادگان را تو مهمان کنی
قوامی از آنست مداح تو
که تا کار او را به سامان کنی
مکن با من اکنون دو کارای ظریف
که پس عورت بنده عریان کنی
یکی آنکه چیزی نبخشی مرا
دگر آنکه هنگامه بیران کنی
شمارهٔ ۱۶ - در استعطاء و طلب جامه و اسب وتقاضای مرخصی چند روزه است: ای آنکه جز به صدر تو نگرایمشمارهٔ ۱۸ - در مدح و مطالبه پرداخت حوالتی: ای مهی کز تو نور دین زاید
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایا نجم دین گر تو احسان کنی
همه درد را جمله درمان کنی
هوش مصنوعی: اگر تو به بندگان خدا نیکی کنی و محبت ورزی، میتوانی تمام دردها و مشکلاتشان را درمان کنی.
اگر چه نه ای آصف بر خیا
که از خیل دیو اهل دیوان کنی
هوش مصنوعی: اگرچه تو مانند آصف (که دانیال نبی به او شهرت دارد) نیستی که به تنهایی توانایی مبارزه با دیوان و جنها را داشته باشد، اما میتوانی از دلسوزی و شجاعت خود در برابر ظلم و ستم دفاع کنی.
سزد کز کفایت تو در مملکت
چن و دخل و خرج سلیمان کنی
هوش مصنوعی: شایسته است که تو با کفایت خود در کشور همچون سلیمان، به تدبیر و مدیریت دخل و خرج بپردازی.
همی بینم از دست پر خیر تو
که چون با همه خلقی احسان کنی
هوش مصنوعی: من به وضوح میبینم که دست سخاوتمند تو چگونه با همه انسانها نیکی و احسان میکند.
همیشه سرای تو آباد باد
که آزادگان را تو مهمان کنی
هوش مصنوعی: همیشه آرزو میکنم که خانهات پر رونق و شاداب باشد، زیرا تو محل پذیرایی آزادگان هستی.
قوامی از آنست مداح تو
که تا کار او را به سامان کنی
هوش مصنوعی: وقتی تو به خوبی او را مدح میگویی، به این معناست که باید تمام تلاش خود را کنی تا کار و امور او را به نحو احسن و به درستی انجام دهی.
مکن با من اکنون دو کارای ظریف
که پس عورت بنده عریان کنی
هوش مصنوعی: الان با من دو کار پیچیده و ظریف انجام نده، زیرا بعداً باعث میشوی که عیبها و ناگواریهای من آشکار شود.
یکی آنکه چیزی نبخشی مرا
دگر آنکه هنگامه بیران کنی
هوش مصنوعی: یکی آن است که هیچ چیزی به من ارزان نمیدهد و دیگری آن که به طور کامل هر چه دارم را ویران میکند.