شمارهٔ ۶۶
مرا رنج بسیار و کم روزگار
بشادی کسم نیست آموزگار
نه هستند یاران من مهربان
نه هستند خویشان من سازگار
زمانی همی نالم از یار بد
زمانی ز رنج و بد روزگار
شود نیک روز بد از یار نیک
مرا بدتر از روزگار است یار
مرا دل فکار است دائم ز دوست
ز دشمن بود هر کسی دلفکار
اگر دشمن و دوست یکسان بو
چه دوست و چه دشمن چه خرما چه خار
از آن دشمنی کو بود دور دست
تواند رهاندن بدستان و چار
چگونه تواند ز دشمن گریخت
کسی کش بود دشمن اندرکنار
ایا عاشقی بی دل و بی روان
گهی گرم خوار و گهی سوگوار
چه نالی چو رعد و چه گریی چو ابر
چه گوئی تو چندین چه پیچی چو مار
همیشه ز دل نالی و دیده هیچ
که دارند جان گرامیت خوار
که دید این رخ یار پیمان شکن
برفت از پی یار بی زینهار
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا رنج بسیار و کم روزگار
بشادی کسم نیست آموزگار
هوش مصنوعی: من سختیهای زیادی را تحمل کردهام و روزگار خوشی ندارم، در واقع کسی نیست که به من درس شادی را بیاموزد.
نه هستند یاران من مهربان
نه هستند خویشان من سازگار
هوش مصنوعی: دوستانم دیگر مهربان نیستند و نزدیکانم هم با من سازگاری ندارند.
زمانی همی نالم از یار بد
زمانی ز رنج و بد روزگار
هوش مصنوعی: گاهی از محبوب خود شکایت میکنم و زمانی دیگر از درد و سختیهای زندگی نالانم.
شود نیک روز بد از یار نیک
مرا بدتر از روزگار است یار
هوش مصنوعی: اگر روز خوب من به خاطر یار نیکویم بد شود، این بدتر از روزگار خودم است.
مرا دل فکار است دائم ز دوست
ز دشمن بود هر کسی دلفکار
هوش مصنوعی: دل من همیشه در فکر دوست است و این که از دشمنان چه کسی دغدغهای دارد.
اگر دشمن و دوست یکسان بو
چه دوست و چه دشمن چه خرما چه خار
هوش مصنوعی: اگر دشمن و دوست در نظر یکسان باشند، تفاوتی بین آنها وجود ندارد، چه از دوستی بهره ببری و چه از دشمنی، نتیجه یکی است.
از آن دشمنی کو بود دور دست
تواند رهاندن بدستان و چار
هوش مصنوعی: شخصی که در دوردست است و به دشمنی مشغول، میتواند با تلاش و تدبیر خود، به کسانی که در خطر یا مشکل هستند، کمک کرده و آنها را نجات دهد.
چگونه تواند ز دشمن گریخت
کسی کش بود دشمن اندرکنار
هوش مصنوعی: چطور ممکن است کسی از دشمن فرار کند، در حالی که دشمن در کنار او存在 دارد؟
ایا عاشقی بی دل و بی روان
گهی گرم خوار و گهی سوگوار
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات متضاد عاشقی اشاره دارد. عاشق ممکن است در یک لحظه احساس سرزندگی و شادابی کند و در لحظهای دیگر از غم و اندوه رنج ببرد. به عبارت دیگر، عشق هم میتواند شیرین و شگفتانگیز باشد و هم دردناک و غمانگیز؛ به طور کلی نشاندهندهی نوسانات احساسی در درون یک عاشق است.
چه نالی چو رعد و چه گریی چو ابر
چه گوئی تو چندین چه پیچی چو مار
هوش مصنوعی: به چه چیزی شکایت میکنی مانند رعد، و چرا مانند ابر گریه میکنی؟ چه میگویی، وقتی که به این همه پیچیدگی مثل مار دچار شدهای؟
همیشه ز دل نالی و دیده هیچ
که دارند جان گرامیت خوار
هوش مصنوعی: همیشه از دل غم و اندوهت شکایت میکنی، اما هیچکس نمیداند که جان گرانبهای تو چقدر بیارزش است.
که دید این رخ یار پیمان شکن
برفت از پی یار بی زینهار
هوش مصنوعی: کسی که این چهره زیبا و خیانتکار را دید، از پی محبوب خود رفت بدون هیچ ترس و نگرانی.