گنجور

شمارهٔ ۶

نبود صعبتر از هجر بتان هیچ عذاب
که شب و روز جدا دارد از من خور و خواب
اندرین گیتی کس یاد نکردی ز گنه
گر بدان گیتی چون هجر بدی هیچ عذاب
تا غم فرقت آن ماه بمن باز نخورد
ظن نبردم که ببد خلق چنین دارد تاب
شد خمیده قدم از فرقت آن زلف بخم
تافته شد دلم از حسرت آن جعد بتاب
ای سفر کرده و برده ز من آرام و قرار
ز آتش و آب دل و دیده مرا کرده کباب
اشک من سرختر از روی تو و پر تذرو
بخت من تیره تر از موی تو و پر غراب

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نبود صعبتر از هجر بتان هیچ عذاب
که شب و روز جدا دارد از من خور و خواب
هوش مصنوعی: هیچ عذابی سخت‌تر از دوری معشوق نیست، زیرا که شب و روز من بدون آرامش و خواب می‌گذرد.
اندرین گیتی کس یاد نکردی ز گنه
گر بدان گیتی چون هجر بدی هیچ عذاب
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ‌کس به خاطر گناهش اشاره‌ای نکرده است، اگر در این جهان جدایی و دوری وجود داشته باشد، هیچ عذابی هم وجود نخواهد داشت.
تا غم فرقت آن ماه بمن باز نخورد
ظن نبردم که ببد خلق چنین دارد تاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که غم دوری آن ماه زیبا به من آسیب نرسانده بود، هرگز گمان نمی‌بردم که انسان‌ها به این اندازه می‌توانند زجرآور و سخت‌دل باشند.
شد خمیده قدم از فرقت آن زلف بخم
تافته شد دلم از حسرت آن جعد بتاب
هوش مصنوعی: به خاطر دوری آن زلفی که به شکل خمیده است، قدم‌هایم خمیده شده و دلم به خاطر حسرت آن موهای مجعد، تنگ و ناراحت است.
ای سفر کرده و برده ز من آرام و قرار
ز آتش و آب دل و دیده مرا کرده کباب
هوش مصنوعی: ای مسافری که آرامش و قرار را از من گرفته‌ای، آتش و آب دل و چشمانم را به آتش کشیده‌ای.
اشک من سرختر از روی تو و پر تذرو
بخت من تیره تر از موی تو و پر غراب
هوش مصنوعی: اشک‌های من رنگی به شدت قرمزتر از چهره تو دارند و تقدیر من به اندازه‌ای تاریک است که از موهای سیاه تو نیز تیره‌تر است.