شمارهٔ ۲۴
تا نیافتد پرتو خورشید بر رخسار گل
با خود از دیبای ابری سایهبان دارد بهار
نالهای کز ابر میآید صدای رعد نیست
عالم آب است از مستی فغان دارد بهار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سعید محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا نیافتد پرتو خورشید بر رخسار گل
با خود از دیبای ابری سایهبان دارد بهار
هوش مصنوعی: بهار برای اینکه گلها را از تابش مستقیم آفتاب محافظت کند، سایهبان ابری خود را با خود میآورد تا نور خورشید به آنها آسیب نرساند.
نالهای کز ابر میآید صدای رعد نیست
عالم آب است از مستی فغان دارد بهار
هوش مصنوعی: صدای نالهای که از ابرها به گوش میرسد، صدای رعد و برق نیست. بلکه کل جهان به خاطر خمار و مستی، صدای ناله و شادی بهار را دارد.