شمارهٔ ۱۱
شاه رستم را درودی میفرستم با سلام
زانکه کس رامثل او فرزند فرزندی نبود
میر رستم، شه محمد، شاه روحانی صفت
رفت ازین ویرانه و تن برد تا دار خلود
دید جنت با هزاران فر و زیب آراسته
میل ازین عالم برید و اندر آن عالم فزود
یا الهی، جان پاکش را بجنت شاد دار
یا غیاث المستغیثین، در خلود و در شهود
روی پنهان کرد و پنهان شد ز ما آن نور چشم
سال اندر هشتصد و سی و سه بد کین رو نمود
با وجود جاه و حرمت علم می جست ازاله
آشنای یار گشت و نور عرفانش ربود
هرکجا ذکر تو میگویند در افواه خلق
قاسم خسته روان میراند از دیده دو رود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاه رستم را درودی میفرستم با سلام
زانکه کس رامثل او فرزند فرزندی نبود
هوش مصنوعی: من با سلامی به شاه رستم، او را درود میفرستم، زیرا هیچکس مانند او فرزندی از فرزندان ندارد.
میر رستم، شه محمد، شاه روحانی صفت
رفت ازین ویرانه و تن برد تا دار خلود
هوش مصنوعی: میر رستم، شاه محمد، که انسانی با ویژگیهای روحانی و معنوی بود، از این ویرانه خارج شد و جسمش را به سمت سرای جاودانگی برد.
دید جنت با هزاران فر و زیب آراسته
میل ازین عالم برید و اندر آن عالم فزود
هوش مصنوعی: بهشت را با هزاران زیبایی و شکوه مشاهده کرد و از این دنیا دل برید و به آن جهان کشیده شد.
یا الهی، جان پاکش را بجنت شاد دار
یا غیاث المستغیثین، در خلود و در شهود
هوش مصنوعی: ای خداوند، روح پاک او را در بهشت شاد و آرام کن یا ای که فریادخواهان را مینجایی، او را در جاودانگی و در دیدار به خودت برسان.
روی پنهان کرد و پنهان شد ز ما آن نور چشم
سال اندر هشتصد و سی و سه بد کین رو نمود
هوش مصنوعی: چشم روشنگر و زیبایی که در سال ۸۳۳ از ما پنهان شد، حالا خود را نشان داد.
با وجود جاه و حرمت علم می جست ازاله
آشنای یار گشت و نور عرفانش ربود
هوش مصنوعی: با وجود مقام و موقعیتش، او به دنبال کسب علم بود و در این مسیر به دوستی دوستش دست زد و بهرهای از نور معنویت و معرفت او گرفت.
هرکجا ذکر تو میگویند در افواه خلق
قاسم خسته روان میراند از دیده دو رود
هوش مصنوعی: هر جا که نام تو به زبانها میآید، قاسم خسته به حالت اندوه، اشک میریزد و از چشمانش دو رود جاری میشود.