شمارهٔ ۶۷۲
بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی
همراه عشق شو، که جنون در جنون شوی
در کوی عشق یار، که دارالامان ماست
با سر اگر درآمده ای سرنگون شوی
بی لطف یار ما بوصالش مجال نیست
گر کوه آتش آمدی، ار بحر خون شوی
تو مرغ نارسیده و ناآزموده ای
وقت آمد، ای عزیز، که دست آزمون شوی
پیر مغان، که رهبر راه حقیقتی
ما را مگر بوصل خدا رهنمون شوی
گر بایدت بوصل دلارام در رسی
شاید که همچو کوه احد بیستون شوی
قاسم، سخن ز غیر نگویی و نشنوی
همراز عشق باش که نورالعیون شوی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی
همراه عشق شو، که جنون در جنون شوی
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به دنبال آموختن مهارتهای گوناگون هستند. اگر عاشق شوی و به عشق بپیوندی، به سطحی از جنون و شور و شوق دست مییابی که پوستری از خودت میسازی.
در کوی عشق یار، که دارالامان ماست
با سر اگر درآمده ای سرنگون شوی
هوش مصنوعی: در محله عشق محبوب، که مکان امن ما محسوب میشود، اگر با تمام وجود وارد شدهای، باید به خاطر عشق و محبت تمام وجودت را به او تقدیم کنی.
بی لطف یار ما بوصالش مجال نیست
گر کوه آتش آمدی، ار بحر خون شوی
هوش مصنوعی: اگر یار ما از محبت و لطفش دور باشد، هیچ فرصت و امکانی برای وصال وجود ندارد. حتی اگر کوهها به آتش بیفتند یا دریاها به خون تبدیل شوند، بدون آن لطف، همه اینها بیفایده خواهد بود.
تو مرغ نارسیده و ناآزموده ای
وقت آمد، ای عزیز، که دست آزمون شوی
هوش مصنوعی: تو هنوز به بلوغ و تجربه لازم نرسیدهای و زمان آن رسیده است که امتحان خود را پس بدهی، ای عزیز.
پیر مغان، که رهبر راه حقیقتی
ما را مگر بوصل خدا رهنمون شوی
هوش مصنوعی: پیر مغان، که راهنمای ما در مسیر حقیقت هستی، آیا میتوانی ما را به مقصد نهاییامان، یعنی نزد خدا، راهنمایی کنی؟
گر بایدت بوصل دلارام در رسی
شاید که همچو کوه احد بیستون شوی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به معشوق دلخواهت برسی، ممکن است که همچون کوههای بلند استقامت و صبوری نشان دهی.
قاسم، سخن ز غیر نگویی و نشنوی
همراز عشق باش که نورالعیون شوی
هوش مصنوعی: قاسم، در مورد دیگران صحبت نکن و گوش به سخنان دیگران نده. همواره با عشق باش تا به روشنایی چشمان مردم تبدیل شوی.