گنجور

شمارهٔ ۶۵۳

تو جام جمی، اما در جام نمیدانی
این رمز نمی بینی، این قصه نمیخوانی
هرگز نبود دل را ذوق سر و سامانی
زان ذوق که من دیدم در بی سر و سامانی
هرچند که یک ذره خالی ز خدا نبود
لیکن چه زند موری با فر سلیمانی؟
بی روی نگار من، وان باغ و بهار من
ای نور، تو تاریکی، ای روضه، تو زندانی
زان پیش که مرگ آید جامی دو بدست آور
چون فوت شود فرصت، چه سود پشیمانی؟
ای عشق، تو درمانی هم راهبر جانی
ای چهره، تو تابانی، ای زلف پریشانی
با این همه خوبیها جان از تو توان بردن
نتوان ز تو جان بردن، الا بگران جانی
در عشق و هوای او با جور و جفا خو کن
هرگز نتوان رفتن این راه بآسانی
قاسم، ره عرفان رو تا هر طرفی بینی
صد کوس اناالحقی صد نعره «سبحانی »

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو جام جمی، اما در جام نمیدانی
این رمز نمی بینی، این قصه نمیخوانی
هوش مصنوعی: تو مانند بهشتی هستی، اما در حقیقت نمی‌دانی که این راز چیست، و نمی‌توانی این داستان را درک کنی.
هرگز نبود دل را ذوق سر و سامانی
زان ذوق که من دیدم در بی سر و سامانی
هوش مصنوعی: هرگز قلب من از شوق و شادی به آرامش نرسید، چرا که آن شور و شوقی که من تجربه کردم، در بی‌نظمی و بی‌سامانی بود.
هرچند که یک ذره خالی ز خدا نبود
لیکن چه زند موری با فر سلیمانی؟
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هیچ چیز از خدا خالی نیست، اما مورچه‌ای که به ترفندها و قدرت‌های سلیمان دسترسی ندارد، چه می‌تواند بکند؟
بی روی نگار من، وان باغ و بهار من
ای نور، تو تاریکی، ای روضه، تو زندانی
هوش مصنوعی: بدون حضور چهره معشوق من، باغ و فصل بهار و زیبایی‌ها برای من بی‌معناست. ای نور، تو در واقع تاریکی هستی و ای گلزار، تو به نوعی زندان من محسوب می‌شوی.
زان پیش که مرگ آید جامی دو بدست آور
چون فوت شود فرصت، چه سود پشیمانی؟
هوش مصنوعی: قبل از آنکه مرگ بیاید، شرابی به دست آور که وقتی فرصت از دست برود، چه فایده‌ای دارد پشیمانی؟
ای عشق، تو درمانی هم راهبر جانی
ای چهره، تو تابانی، ای زلف پریشانی
هوش مصنوعی: ای عشق، تو مایه‌ی شفایی و راهنمای جان من هستی؛ ای چهره‌ات نورانی و درخشان است، و ای زلف‌هایت به هم ریخته و زیبا.
با این همه خوبیها جان از تو توان بردن
نتوان ز تو جان بردن، الا بگران جانی
هوش مصنوعی: با وجود تمام خوبی‌ها، نمی‌توان جان را از تو گرفت. تنها در حالتی که دلbroken باشد، می‌توان جان را از تو جدا کرد.
در عشق و هوای او با جور و جفا خو کن
هرگز نتوان رفتن این راه بآسانی
هوش مصنوعی: در عشق و محبت او باید با سختی‌ها و مشکلات کنار بیایی، زیرا این مسیر به راحتی طی نخواهد شد.
قاسم، ره عرفان رو تا هر طرفی بینی
صد کوس اناالحقی صد نعره «سبحانی »
هوش مصنوعی: قاسم، در مسیر عرفان حرکت کن و در هر سمتی که نگاه می‌کنی، صدها صدای «من حقیقت هستم» و «پاک و منزهم» به گوش می‌رسد.