شمارهٔ ۶۲۳
ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری
به شرح راست نیاید حدیث مهجوری
بیار، ساقی، ازان بادهای که در جامست
که جان ما به لب آمد ز رنج مخموری
طهارت دو جهان را اگر به دست آری
چو درد عشق نداری، هنوز مغروری
به غیر عشق خدا هر که راه میجوید
کمال علت او از کریست، یا کوری
بگو به شیخ که: بسیار ازین قبول ملاف
که ترک فرصت وقتست طوق مشهوری
اگر تو جرعهای از جام جم به دست آری
هزار قیصر و خاقان، هزار فغفوری
شراب کهنه چو خوردی، بگو ز سر قدم
که نیک دور بود شان مست و مستوری
به جان مستان، کین یک سخن ز من بستان:
غلام شاه عرب شو، اگر چه طیفوری
به قاسمی دو سه جام از کرم عطا فرمای
شراب ناب «اناالحق» ز جام منصوری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری
به شرح راست نیاید حدیث مهجوری
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی داستان جدایی و دوری به جایی میرسد که فراتر از حد معقول است، دیگر نمیتوان آن را به شکل درست و واضح بیان کرد. به عبارت دیگر، احساسات و تجربیات عمیق ناشی از دوری و جدایی به گونهای هستند که گفتن آنها کار سادهای نیست و ممکن است نتوانیم به درستی آنها را توصیف کنیم.
بیار، ساقی، ازان بادهای که در جامست
که جان ما به لب آمد ز رنج مخموری
هوش مصنوعی: ای ساقی، بادهای بیاور که در جام قرار دارد، چرا که به خاطر درد و رنج میخواهیم از این دنیا دل ببریم و جانمان به لب آمده است.
طهارت دو جهان را اگر به دست آری
چو درد عشق نداری، هنوز مغروری
هوش مصنوعی: اگر بتوانی پاکی و زیبایی دو جهان را به دست بیاوری، اما در دل خود عشق را نداشته باشی، هنوز هم در خود تکبر و خودپسندی را داری.
به غیر عشق خدا هر که راه میجوید
کمال علت او از کریست، یا کوری
هوش مصنوعی: هر کسی که به جز عشق خدا به دنبال هدف و کمالی باشد، حقیقتاً راهی نادرست را در پیش گرفته است و درواقع یا به دلیل نادانیاش در این راه گام برمیدارد یا چشمانش به حقیقت بسته است.
بگو به شیخ که: بسیار ازین قبول ملاف
که ترک فرصت وقتست طوق مشهوری
هوش مصنوعی: به شیخ بگو که: بسیاری از این پذیرش ملاف، ترک کردن فرصت است و این کار باعث شهرت میشود.
اگر تو جرعهای از جام جم به دست آری
هزار قیصر و خاقان، هزار فغفوری
هوش مصنوعی: اگر تو یک قطره از علم و دانش بیکران را به دست آوری، میتوانی به مقام و قدرت هزاران پادشاه بزرگ و سلطنتهای عظیم دست پیدا کنی.
شراب کهنه چو خوردی، بگو ز سر قدم
که نیک دور بود شان مست و مستوری
هوش مصنوعی: وقتی شراب کهنه نوشیدی، بگو که آغاز خوبی داشت و حالا خوشی و راز و رمزی وجود دارد.
به جان مستان، کین یک سخن ز من بستان:
غلام شاه عرب شو، اگر چه طیفوری
هوش مصنوعی: برای جان دیوانگان، این یک حرف را از من بپذیر: به خدمت شاه عرب درآی، حتی اگر در این راه دشواری وجود داشته باشد.
به قاسمی دو سه جام از کرم عطا فرمای
شراب ناب «اناالحق» ز جام منصوری
هوش مصنوعی: در محیطی دلپذیر و با محبت، از لطف و کرم کسی دو یا سه جام شراب خالص را درخواست کن که این شراب به نوعی معرف حقیقت و اصالت است.