گنجور

شمارهٔ ۶۲۱

روی دل را بسوی جان داری
وین حکایت ز جهان نهان داری
رو، مقلد مباش در ره عشق
که عیان در پی عیان داری
هله! ای روح، از هوا و هوس
که ره شاه با نشان داری
اندرین ره، که شیر مردانند
روبهی گر تو فکر جان داری
دل ز مستان راه بر نکنی
اگر از باده سر گران داری
سخن عقل ظاهری مشنو
اگر از عشق ترجمان داری
قاسمی، شادمان و خرم باش
یاد ما در میان جان داری

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی دل را بسوی جان داری
وین حکایت ز جهان نهان داری
هوش مصنوعی: تو عشق و احساس خود را به روح و جانت معطوف کرده‌ای و این موضوع را از دنیا پنهان نگه می‌داری.
رو، مقلد مباش در ره عشق
که عیان در پی عیان داری
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، مانند دیگران رفتار نکن و سعی کن که خودت را به وضوح ببینی، زیرا در جستجوی حقیقت، باید به روشنی و شفافیت دست یابی.
هله! ای روح، از هوا و هوس
که ره شاه با نشان داری
هوش مصنوعی: ای روح! از خواسته‌های بی‌اساس و سطحی دوری کن، زیرا تو در مسیر پادشاهی با نشانه‌های روشن قرار داری.
اندرین ره، که شیر مردانند
روبهی گر تو فکر جان داری
هوش مصنوعی: در این مسیر که مردان دلیر و شجاع حضور دارند، اگر به فکر جان خود هستی، باید با احتیاط رفتار کنی.
دل ز مستان راه بر نکنی
اگر از باده سر گران داری
هوش مصنوعی: اگر دل تو از مستان پر نشود و از شراب سنگین بهره‌مند نشویی، راهی به سوی عشق نخواهی داشت.
سخن عقل ظاهری مشنو
اگر از عشق ترجمان داری
هوش مصنوعی: اگر عاشق واقعی هستی، به حرف‌های عقل سطحی اهمیت نده.
قاسمی، شادمان و خرم باش
یاد ما در میان جان داری
هوش مصنوعی: قاسمی، در زندگی شاد و خوشحال باش و همیشه ما را در یاد داشته باش، چون تو در دل ما جا داری.