گنجور

شمارهٔ ۵۸۳

ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته
جان ز شوق تو کله بر آسمان انداخته
یک سخن گفته زر از خویشتن با بلبلان
شور و غوغا در زمین و در زمان انداخته
هر زمان از عشق رویت عقل در شور آمده
جان و دل را در محیط بی کران انداخته
ارغوان را گفته: وصل ما بیابی، غم مخور
زین حکایت صد عرق بر ارغوان انداخته
قعر دریای کمال از ناگهان موجی زده
مستعین را در مقام مستعان انداخته
بی نشانست آن حبیب، اما برای بازیافت
صد حدیث با نشان در بی نشان انداخته
یک کرشمه کرده با خود از برای خویشتن
قاسمی را در بلای جاودان انداخته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته
جان ز شوق تو کله بر آسمان انداخته
هوش مصنوعی: ای زیبایی و بزرگواری تو، که در دنیا نام و عظمت تو را منتشر کرده است؛ جان من از شوق تو آنچنان به وجد آمده که سرم را به سمت آسمان بلند کرده‌ام.
یک سخن گفته زر از خویشتن با بلبلان
شور و غوغا در زمین و در زمان انداخته
هوش مصنوعی: یک جمله ارزشمند و گرانبها از خود بیان کرده که باعث ایجاد شور و هیجان در میان بلبلان شده و در زمان و مکان تأثیرگذار است.
هر زمان از عشق رویت عقل در شور آمده
جان و دل را در محیط بی کران انداخته
هوش مصنوعی: هر بار که به عشق تو فکر می‌کنم، عقل و درک من متزلزل می‌شود و جان و دل من را در دنیای وسیع و نامحدود غرق می‌کند.
ارغوان را گفته: وصل ما بیابی، غم مخور
زین حکایت صد عرق بر ارغوان انداخته
هوش مصنوعی: ارغوان به محبوبش می‌گوید که اگر به وصالش برسی، نگران این داستان نباش. او به خاطر این شور و شوقش، صدها قطره عرق بر خود انداخته است.
قعر دریای کمال از ناگهان موجی زده
مستعین را در مقام مستعان انداخته
هوش مصنوعی: در عمق دریای فضیلت، ناگهان امواجی به وجود آمده که باعث شده‌اند شخصی که در مقام درخواست کمک است، به چالش کشیده شود.
بی نشانست آن حبیب، اما برای بازیافت
صد حدیث با نشان در بی نشان انداخته
هوش مصنوعی: آن محبوب بی‌نشان است، اما برای اینکه صد داستان با نشانه را پیدا کنم، در جستجوی بی‌نشان‌ها اقدام کرده‌ام.
یک کرشمه کرده با خود از برای خویشتن
قاسمی را در بلای جاودان انداخته
هوش مصنوعی: یک حرکت لطیف و دلبرانه از خود نشان داده که باعث شده قیاس را در گناه و عذاب همیشگی بیندازد.