گنجور

شمارهٔ ۵۷۲

«کان الله » گفت و «کان الله له »
وصف مستان طریقت در وله
یعنی از هستی خود فانی بباش
بعد از آن خوش رو، که روشن گشت ره
راه روشن شد ز فیض آفتاب
زنگ ظلمت رفت با روی سیه
رمز اسرار طریقت فهم کن
وارهان جان را ز قلب ناسره
چل چله بنشست صوفی، ره نیافت
چلچله بهتر بود زان چل چله
خانه وا پرداز از غیر حبیب
دور از انصافست یار ده دله
قاسمی در بند زلف یار ماند
خوش بود دیوانگان را سلسله

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

«کان الله » گفت و «کان الله له »
وصف مستان طریقت در وله
هوش مصنوعی: خداوند وجود داشت و او برای خود وجود داشت، این توصیف حال سرمست‌های راه حقیقت در شوق و بی‌تابی است.
یعنی از هستی خود فانی بباش
بعد از آن خوش رو، که روشن گشت ره
هوش مصنوعی: یعنی برای اینکه به روشنایی و خوشی برسی، باید از وجود خود بگذری و فانی شوی. بعد از این فانی شدن، راهت روشن می‌شود.
راه روشن شد ز فیض آفتاب
زنگ ظلمت رفت با روی سیه
هوش مصنوعی: راهی روشن به کمک نور آفتاب به وجود آمد و تاریکی با چهره سیاهش از میان برداشت شد.
رمز اسرار طریقت فهم کن
وارهان جان را ز قلب ناسره
هوش مصنوعی: برای درک اصول و رازهای سلوک و عرفان، باید جان را از دل چیزهای ناپاک و منفی آزاد کنی.
چل چله بنشست صوفی، ره نیافت
چلچله بهتر بود زان چل چله
هوش مصنوعی: صوفی که سنجاب است، نمی‌تواند راهی پیدا کند. بهتر است که سنجاب از سنجاب دیگر دور باشد.
خانه وا پرداز از غیر حبیب
دور از انصافست یار ده دله
هوش مصنوعی: خانه‌ای که از محبت و دوستی خالی باشد، دور از انصاف و ناپسند است. اگر یاری برای دل‌ها نداشته باشی، چه فایده‌ای دارد؟
قاسمی در بند زلف یار ماند
خوش بود دیوانگان را سلسله
هوش مصنوعی: قاسمی به دام زلف محبوب گرفتار شده است و این وضعیت برای دیوانگان خوشایند است.