شمارهٔ ۵۲۸
ما که مستان خرابیم درین دیر مغان
غیر ازین دیر ندیدیم دگر دار امان
عقل از قصه مستان بشکایت آمد
گفتم: ای جان جهان، قصه مستان مستان
گر نکو بنگری، از دیده عرفان، بینی
عشق و معشوقه و عاشق همه جان اندر جان
در توفیق و هدایت همه عشق آمد، عشق
لیک کس را نگذارند درین در آسان
مفلسان ره عشقیم، که یک سر داریم
سر ببازیم بسودای تو، ای جان جهان
باده ای بخش بعشاق، که سرمستانند
همه در نعره و فریاد که: ای ساقی هان!
قاسمی، قصه درمان طلبی را بگذار
غیر ازین درد ندیدیم بعالم درمان
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما که مستان خرابیم درین دیر مغان
غیر ازین دیر ندیدیم دگر دار امان
هوش مصنوعی: ما که در این میخانه مستان و شاداب هستیم، جز این میخانه هیچ مکان دیگری را ندیدهایم که به ما پناه بدهد.
عقل از قصه مستان بشکایت آمد
گفتم: ای جان جهان، قصه مستان مستان
هوش مصنوعی: عقل از داستانهای مستها شکایت داشت و گفت: ای روح و جان جهان، داستان مستها را روایت کن.
گر نکو بنگری، از دیده عرفان، بینی
عشق و معشوقه و عاشق همه جان اندر جان
هوش مصنوعی: اگر با دقت نگاه کنی، با چشمان عرفانی، خواهی دید که عشق، معشوق و عاشق همه در وجود یکدیگر، به طور عمیق و کامل در هم تنیدهاند.
در توفیق و هدایت همه عشق آمد، عشق
لیک کس را نگذارند درین در آسان
هوش مصنوعی: در دستیابی به موفقیت و هدایت، همه چیز به عشق وابسته است، اما هیچکس را در این راه به سادگی نمیگذارند.
مفلسان ره عشقیم، که یک سر داریم
سر ببازیم بسودای تو، ای جان جهان
هوش مصنوعی: ما فقیران عشق هستیم و تمام هستیمان را برای تو فدای میکنیم، ای جان جهان.
باده ای بخش بعشاق، که سرمستانند
همه در نعره و فریاد که: ای ساقی هان!
هوش مصنوعی: نوشیدنیای به عاشقان بده که همه در حال مستی و شور و شوق هستند و در فریاد میگویند: ای ساقی، بیفزا!
قاسمی، قصه درمان طلبی را بگذار
غیر ازین درد ندیدیم بعالم درمان
هوش مصنوعی: قاسمی، داستان سرگذشت کسی که به دنبال درمان است را بگذار، چرا که غیر از این درد، در عالم هیچ درمانی ندیدهایم.