گنجور

شمارهٔ ۴۵

شب، همه شب به هوای تو چنین مست خراب
بانگ عشق تو بگوشم رسد از چنگ و رباب
نفسی بیش نماندست ز بیمار غمت
آخر، ای یار گرامی، نفسی اندر یاب
ما که سودای تو داریم نگوییم ز زهد
نکند بلبل شوریده دل آهنگ غراب
خانه آب و گل خویش چه معمور کنیم؟
کعبه جان و دل ما چو خرابست و یباب
این چه رسمست که بر روی نقاب اندازی؟
چهره بگشا و برانداز ره و رسم و نقاب
تا یقین تو باخلاص مقارن نشود
قشر باشی بر مستان حقیقت، نه لباب
قاسم از صحبت جهال کناری یابد
که ندانند بد از نیک و خطا را ز صواب

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب، همه شب به هوای تو چنین مست خراب
بانگ عشق تو بگوشم رسد از چنگ و رباب
هوش مصنوعی: در شب، همیشه به یاد تو در حال و هوای مستی هستم و صدای عاشقانه‌ات از ساز و آواز همچنان به گوشم می‌رسد.
نفسی بیش نماندست ز بیمار غمت
آخر، ای یار گرامی، نفسی اندر یاب
هوش مصنوعی: من دیگر توانایی ندارم و از درد غمت بیمار شده‌ام، پس تو، ای دوست عزیز، به من نگاهی کن.
ما که سودای تو داریم نگوییم ز زهد
نکند بلبل شوریده دل آهنگ غراب
هوش مصنوعی: ما که عاشق تو هستیم، نباید دربارهٔ زهد و پرهیزگاری صحبت کنیم. بلبل دیوانه‌ای که دلش شگفت‌زده است، به آواز کِرکِرِیِ کلاغ می‌پردازد.
خانه آب و گل خویش چه معمور کنیم؟
کعبه جان و دل ما چو خرابست و یباب
هوش مصنوعی: چرا به فکر آبادانی جسم و ظاهر خود باشیم در حالی که روح و دل ما ویرانه و خالی است؟
این چه رسمست که بر روی نقاب اندازی؟
چهره بگشا و برانداز ره و رسم و نقاب
هوش مصنوعی: این چه عادتی است که چهره‌ات را پنهان می‌کنی؟ صورتت را نشان بده و به روش و راهی که در پیش گرفته‌ای، توجه کن.
تا یقین تو باخلاص مقارن نشود
قشر باشی بر مستان حقیقت، نه لباب
هوش مصنوعی: تا زمانی که اطمینان واقعی و با صداقت در وجودت شکل نگرفته باشد، فقط ظاهری خواهی بود بر سر مستان حقیقت، نه اصل و جوهر آن.
قاسم از صحبت جهال کناری یابد
که ندانند بد از نیک و خطا را ز صواب
هوش مصنوعی: قاسم از گفت‌وگو با کسانی که نادانند و تفاوت بین خوب و بد یا درست و غلط را نمی‌دانند، فاصله می‌گیرد.