شمارهٔ ۴۰۳
پهلوی خوانان غزل می خواند دوش
او بخود مشغول و جانها به خروش
در حقیقت جمله جانها یکیست
از حقیقت بر گرفتم روی پوش
عاشقان در جام می مستغرقند
از ملک آواز می آید بگوش
سالها شد راز می دارم نگاه
دیگ مردان سالها آید بجوش
بی طلب جستی، نشاید راه رفت
گر نه ای خضری، چو اسکندر بکوش
خرقها را در گرو کردن بمی
سهل باشد پیش رند باده نوش
قاسمی، عرش خدا را حصر نیست
مستوی هر جا باسمی بر عروش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پهلوی خوانان غزل می خواند دوش
او بخود مشغول و جانها به خروش
هوش مصنوعی: دوش، وقتی که خوانندگان غزل میخواندند، او کاملاً غرق در خود بود و جانها در حالت هیجان و جنب و جوش بودند.
در حقیقت جمله جانها یکیست
از حقیقت بر گرفتم روی پوش
هوش مصنوعی: به راستی همه جانها یکساناند و من از حقیقت، پردهاش را کنار زدهام.
عاشقان در جام می مستغرقند
از ملک آواز می آید بگوش
هوش مصنوعی: عاشقان در حال شادی و سرگرمی در محافل مینوشی هستند و صدایی به گوششان میرسد که از دنیای دیگری، نغمهای ملکوتی میآید.
سالها شد راز می دارم نگاه
دیگ مردان سالها آید بجوش
هوش مصنوعی: سالهاست که رازی در دل دارم و همچنان در انتظار میکشم تا زمانی که مردان دیگری به میدان بیایند و از آن راز آگاه شوند.
بی طلب جستی، نشاید راه رفت
گر نه ای خضری، چو اسکندر بکوش
هوش مصنوعی: اگر قصد طلب و جستجو نداشته باشی، نباید به سیر و سفر بپردازی. اگر هم با اراده و پشتکار همچون اسکندر باشی، تلاش کن و به دنبال مقصودت برو.
خرقها را در گرو کردن بمی
سهل باشد پیش رند باده نوش
هوش مصنوعی: به راحتی میتوان لباسهای کهنه و خستهکننده را کنار گذاشت و از زندگی لذت برد، به شرطی که انسان عاقل و با تجربهای باشد که با نوشیدن شراب، نشاط و شادابی را تجربه کند.
قاسمی، عرش خدا را حصر نیست
مستوی هر جا باسمی بر عروش
هوش مصنوعی: قاسمی، عرش خدا محدود نیست و در هر جایی که نام او ذکر شود، حضور دارد.

قاسم انوار