گنجور

شمارهٔ ۳۸۷

چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز
که پیش ناز تو میرم بصد هزار نیاز
دلم غریب هوای دیار تست، بیا
دمی بحال غریب دیار خود پرداز
گرم بروضه صدر جنان برند چه سود؟
که دل بجانب کوی تو می کند پرواز
ز چشم مست تو مستم، که اهل صومعه را
درید پرده تقوی بغمزه غماز
چو شمع آتش عشقست در دلم، لیکن
بذکر و فکر توام در میان سوز و گداز
بنور دیده محمود می توان دیدن
اشعه لمعات جمال حسن ایاز
بگفتم: از غم عشق تو سوختم، چه کنم؟
بخنده گفت که: قاسم، برو بسوز و بساز

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز
که پیش ناز تو میرم بصد هزار نیاز
هوش مصنوعی: ای نازنین، تو با زیبایی‌های خود به قدری جذاب هستی که من برای جلب توجه و محبت تو آماده‌ام تا با تمام وجودم به تو نیازمند باشم. در واقع، به خاطر جذابیت تو، تمام نیازها و آرزوهایم را فدای عشق و محبت تو می‌کنم.
دلم غریب هوای دیار تست، بیا
دمی بحال غریب دیار خود پرداز
هوش مصنوعی: دل من برای وطن و دیار تو تنگ شده، بیا و لحظه‌ای به حال من، که دور از وطنم هستم، توجه کن.
گرم بروضه صدر جنان برند چه سود؟
که دل بجانب کوی تو می کند پرواز
هوش مصنوعی: اگر در باغ‌های بهشت هم بروند چه فایده‌ای دارد؟ چرا که دل، به سوی کوی تو پرواز می‌کند.
ز چشم مست تو مستم، که اهل صومعه را
درید پرده تقوی بغمزه غماز
هوش مصنوعی: از نگاه زیبای تو سرمست و مدهوش هستم، به طوری که حتی زاهدان درویش هم با ناز و عشوه‌ات تحت تأثیر قرار می‌گیرند و پرده‌های زهد و تقوی خود را می‌درند.
چو شمع آتش عشقست در دلم، لیکن
بذکر و فکر توام در میان سوز و گداز
هوش مصنوعی: در دل من آتش عشق تو شعله‌ور است، ولی در میان این سوز و گداز، همیشه به یاد و فکر تو هستم.
بنور دیده محمود می توان دیدن
اشعه لمعات جمال حسن ایاز
هوش مصنوعی: با نور چشم محمود می‌توان جلوه‌های زیبایی حسن ایاز را مشاهده کرد.
بگفتم: از غم عشق تو سوختم، چه کنم؟
بخنده گفت که: قاسم، برو بسوز و بساز
هوش مصنوعی: گفتم که به خاطر عشق تو دچار غم و ناراحتی شده‌ام، چه کار کنم؟ او با خنده گفت: قاسم، برو و به این مشکلاتت ادامه بده و تحمل کن.