شمارهٔ ۳۶۷
درد سری میدهد زحمت رنج خمار
زهد برون کن ز سر، ساقی جان را در آر
جان جهانرا طلب، ملک عیانرا طلب
جان جهان باقیست، ملک جهان مستعار
چون همه جان و دلت لایق آن حضرتست
دل بر الله بر، دیده بر آن راه دار
در صفت هر کسی رفت حکایت بسی
هیچ نپرسی سخن از صفت یار غار؟
چند روی غافلی، بر سر آب و گلی؟
سر ز رقیبان بر، سر ز حبیبان بر آر
هر کس در گوشه ای، باشد با توشه ای
ما و فراق حبیب، خسته دل و سوگوار
هر دل و هر حالتی، دارد از آن راحتی
قاسمی و گوشه ای، درد دل بی قرار
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درد سری میدهد زحمت رنج خمار
زهد برون کن ز سر، ساقی جان را در آر
هوش مصنوعی: درد سر و رنج ناشی از خماری را تحمل نکن و زهد و ریاضت را کنار بگذار، ای ساقی، جانم را نجات بده و آرامش را به من برگردان.
جان جهانرا طلب، ملک عیانرا طلب
جان جهان باقیست، ملک جهان مستعار
هوش مصنوعی: به دنبال روح و معنای زندگی باش، به دنبال حقیقتی که به وضوح نمایان است. زندگی جاودانه است، اما دنیای مادی تنها به صورت امانتی برای ماست.
چون همه جان و دلت لایق آن حضرتست
دل بر الله بر، دیده بر آن راه دار
هوش مصنوعی: چون جان و دلت شایسته آن حقیقت است، پس بر خداوندتو توکل کن و چشمت را به آن مسیر بدوز.
در صفت هر کسی رفت حکایت بسی
هیچ نپرسی سخن از صفت یار غار؟
هوش مصنوعی: هر شخصی داستانهای زیادی درباره خود دارد و هرگز نباید از خصوصیات دوست نزدیک خود صحبت کنی.
چند روی غافلی، بر سر آب و گلی؟
سر ز رقیبان بر، سر ز حبیبان بر آر
هوش مصنوعی: چند بار غافل هستی و به امور بیاهمیت مشغول میشوی؟ سرت را از رقیبان بالا ببر و به سراغ دوستهایت برو.
هر کس در گوشه ای، باشد با توشه ای
ما و فراق حبیب، خسته دل و سوگوار
هوش مصنوعی: هر فردی در گوشهای از دنیا، با یک بار سفر و دوری از محبوبش، دلگیر و اندوهگین است.
هر دل و هر حالتی، دارد از آن راحتی
قاسمی و گوشه ای، درد دل بی قرار
هوش مصنوعی: هر کسی در دل و احوالش، نوعی از آرامش و راحتی خاص خود را دارد، اما در عین حال، گوشهای از دلش پر از درد و بیقراری است.

قاسم انوار