گنجور

شمارهٔ ۳۶۴

بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نزار
بیا، بیا، که نداریم بی تو صبر و قرار
بیا، که بی تو ز افراط آرزومندی
مرا دلیست درو صد هزار شعله نار
بداغ عشق تو دل را هزار عز و شرف
ز جلوهای تو جان را هزار استظهار
بفرض آنکه جهان از قصور پاک شود
محال صرف بود فیض غافر و غفار
مباش غره بگلگونه بهار، ای دل
که در خزان نتوان یافتن گلی بر بار
طریق عقل مقلد، فغان دارا گیر
حدیث عشق مشعبد، هزار دار و مدار
همیشه خاطر قاسم بورد و ذکر شماست
برین حدیث گواهست عالم الاسرار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نزار
بیا، بیا، که نداریم بی تو صبر و قرار
هوش مصنوعی: بیا و نزد ما بیا، چرا که ما در تنهایی و عشق خود غریب هستیم. بیا، زیرا بدون وجود تو نمی‌توانیم تاب بیاوریم یا آرامش داشته باشیم.
بیا، که بی تو ز افراط آرزومندی
مرا دلیست درو صد هزار شعله نار
هوش مصنوعی: بیا، چون بدون تو دلم پر از آتش آرزوهای بی‌پایان است و درونم از شدت عشق بی‌تابی می‌کند.
بداغ عشق تو دل را هزار عز و شرف
ز جلوهای تو جان را هزار استظهار
هوش مصنوعی: دل به خاطر عشق تو در اوج عزت و شرافت است و جان نیز از جلوه‌های تو بهره‌مند شده و از آن قوت می‌گیرد.
بفرض آنکه جهان از قصور پاک شود
محال صرف بود فیض غافر و غفار
هوش مصنوعی: اگر فرض کنیم که جهان از نقص و کمبود پاک شود، در این صورت نمی‌توان به تنهایی به فیض و رحمت بی‌پایان خداوند حساب کرد.
مباش غره بگلگونه بهار، ای دل
که در خزان نتوان یافتن گلی بر بار
هوش مصنوعی: ای دل، فریب زیبایی‌های بهار را نخور، زیرا در فصل پاییز نمی‌توان گلی را بر درخت یافت.
طریق عقل مقلد، فغان دارا گیر
حدیث عشق مشعبد، هزار دار و مدار
هوش مصنوعی: راه عقل، تقلیدی است و باید فریاد کرد. در مورد عشق، هزاران داستان و حرکات مختلف وجود دارد که باید به آن پرداخته شود.
همیشه خاطر قاسم بورد و ذکر شماست
برین حدیث گواهست عالم الاسرار
هوش مصنوعی: قاسم همیشه در یاد من است و ذکر شما همواره بر این موضوع گواهی می‌دهد.