گنجور

شمارهٔ ۲۰

گریبان می‌درم هردم که: دامان درمکش از ما
که ما مشتاق دیداریم و رند و عاشق و شیدا
به چشم مست میگونت بگو: ای ترک یغمایی
که: آخر چیست مقصودت ز چندین غارت دل‌ها؟
ازان خورشید رخسارت سواد زلف یک سو کن
که مشتاقان به روز آیند از تاریکی شب‌ها
چنان در عشق یک رویم که گر تیغم رود بر سر
به روز امتحان باشم چو شمع استاده پابرجا
ز سر تا پا همه جانم، که غرق عشق جانانم
همه عشقست ارکانم، ز سر تا پا، ز سر تا پا
ز زلف دل پریشانست گفتم؛ گفت: عاشق را
شراب لعل می‌باید علاج علت سودا
ز قاسم عشق می‌بارد، ز واعظ زهد و رعنایی
که «بعدالمشرقین» آمد میان شیخ و مولانا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گریبان می‌درم هردم که: دامان درمکش از ما
که ما مشتاق دیداریم و رند و عاشق و شیدا
هوش مصنوعی: هر لحظه خود را به چنگ می‌آورم و می‌کشم تا از تو دور نشوم؛ زیرا ما در انتظار دیدارت هستیم و در عشق و شیدایی به سر می‌بریم.
به چشم مست میگونت بگو: ای ترک یغمایی
که: آخر چیست مقصودت ز چندین غارت دل‌ها؟
هوش مصنوعی: به چشمان زیبا و گیرایت بگو: ای دلبری که دل‌ها را می‌ربایی، هدف تو از این همه دل‌بردن چیست؟
ازان خورشید رخسارت سواد زلف یک سو کن
که مشتاقان به روز آیند از تاریکی شب‌ها
هوش مصنوعی: رخسار زیبای تو مانند خورشید می‌درخشد و زلف‌های تو نیز مانند سایه‌ای در کنار آن است. بنابراین، کافی است زلف‌های خود را کنار بزنی تا افرادی که شوق دیدن تو را دارند، از تاریکی شب به سمت روشنی روز بیایند.
چنان در عشق یک رویم که گر تیغم رود بر سر
به روز امتحان باشم چو شمع استاده پابرجا
هوش مصنوعی: به قدری در عشق استوار و ثابت قدم هستم که حتی اگر بر سرم تیغ برود، مانند شمعی که در مقابل آتش ایستاده، در روز امتحان نمی‌لرزم و محکم می‌مانم.
ز سر تا پا همه جانم، که غرق عشق جانانم
همه عشقست ارکانم، ز سر تا پا، ز سر تا پا
هوش مصنوعی: تمام وجود من از سر تا پا پر از عشق معشوق است. تمام اجزای من تحت تأثیر این عشق هستند.
ز زلف دل پریشانست گفتم؛ گفت: عاشق را
شراب لعل می‌باید علاج علت سودا
هوش مصنوعی: از دارایی‌های درون‌سازمانی‌ام پرسیدند که چرا دل پریشان دارم، گفتم: عاشق باید از شراب سرخ (لعل) بهره ببرد تا درمانی برای درد عشقش پیدا کند.
ز قاسم عشق می‌بارد، ز واعظ زهد و رعنایی
که «بعدالمشرقین» آمد میان شیخ و مولانا
هوش مصنوعی: عشق از قاسم سرازیر می‌شود و زهد و زیبایی از واعظ می‌جوشد، آن‌چنان که «بعدالمشرقین» میان شیخ و مولانا به وجود آمده است.