گنجور

شمارهٔ ۱۲۲

درد تو، که سرمایه ملک دو جهانست
المنة لله که مرا بر دل و جانست
شهری همه بر آتش عشق تو کبابند
من نیز برآنم که همه شهر برآنست
در حلقه گیسوی تو، کان مایه سوداست
هرجان که جوی قیمت خود دید گرانست
یک لمعه ز رخسار تو در خانه کعبه است
یک تار سر زلف تو در دیر مغانست
زآن روست که آنجا همه لبیک و نفیرست
زین موست که اینجا همه فریاد و فغانست
گفتم که: بهرحال و بهروجه که دیدم
چون ماه شب چارده روی تو عیانست
یک غمزه زد از ناز، بمن گفت که: قاسم
آنجا که عیانست چه حاجت ببیانست؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درد تو، که سرمایه ملک دو جهانست
المنة لله که مرا بر دل و جانست
هوش مصنوعی: دردی که تو داری، اصل و بنیاد سلطنت دو جهان است، سپاس بر خدا که این درد در دل و جان من نشسته است.
شهری همه بر آتش عشق تو کبابند
من نیز برآنم که همه شهر برآنست
هوش مصنوعی: در این شهر همه به خاطر عشق تو در عذاب و سوختن هستند و من هم تصمیم دارم که مانند آن‌ها باشم، زیرا تمام شهر اینگونه‌اند.
در حلقه گیسوی تو، کان مایه سوداست
هرجان که جوی قیمت خود دید گرانست
هوش مصنوعی: در حلقه گیسوی تو، گنجی نهفته است. هرکجا که کسی ارزش خود را شناسایی کند، به نظرش ارزشمند می‌آید.
یک لمعه ز رخسار تو در خانه کعبه است
یک تار سر زلف تو در دیر مغانست
هوش مصنوعی: یک پرتو از جمال تو در خانه کعبه تابیده و یک تار موی تو در معبد مغان واقع شده است.
زآن روست که آنجا همه لبیک و نفیرست
زین موست که اینجا همه فریاد و فغانست
هوش مصنوعی: در آن مکان، همه چیز پاسخ مثبت و شوق‌انگیز است، در حالی که در اینجا فقط صداهای ناله و فریاد به گوش می‌رسد.
گفتم که: بهرحال و بهروجه که دیدم
چون ماه شب چارده روی تو عیانست
هوش مصنوعی: به هر حال، به وضوح دیدم که تو مانند ماه شب چهاردهم درخشان و زیبا هستی.
یک غمزه زد از ناز، بمن گفت که: قاسم
آنجا که عیانست چه حاجت ببیانست؟
هوش مصنوعی: او با یک ناز و غمزه نگاهی به من انداخت و گفت: وقتی چیزی واضح و آشکار است، دیگر نیازی به توضیح و بیان نیست.