شمارهٔ ۱۱۸
امشب شب آدینه و فردا رمضانست
تن در ذوبان آمد و جان در طیرانست
بر بند ره لقمه و بگشا ره دیدار
تن طالب نان آمد و جان طالب جانست
آن خواجه عزیزست و لطیفست و شریفست
آزاده و حی نیست، که صید حدثانست
خرسند از آنست که بر سفره ارزاق
هرچند که نانش نرسد، بر سر خوانست
من بنده شوقم، که براقیست سبک رو
پروانه عشقست، ولی شمع جهانست
چون جمله تویی، غیر تو کس نیست بتحقیق
هر جان که شناسا شود این جا همه دانست
رعنایی تو چشم ترا کور ابد کرد
رو وسمه خر، ای دوست، که این سرمه گرانست
کوری تو شد مانع راه تو وگرنه
چون ماه شب چارده آن دوست عیانست
گر زانکه شراب از خم توحید کنی نوش
در دیر جهان قاسم ما پیر مغانست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب شب آدینه و فردا رمضانست
تن در ذوبان آمد و جان در طیرانست
هوش مصنوعی: امشب شب جمعه است و فردا ماه رمضان آغاز میشود. بدن در حال ذوب شدن است و روح در حال پرواز و شادابی است.
بر بند ره لقمه و بگشا ره دیدار
تن طالب نان آمد و جان طالب جانست
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، لقمهای را که به چنگ آوردهای محکم نگهدار و برای دیدار به دل بزن. اینجا کسی به دنبال نان است، اما روحش در جستجوی معنا و حقیقتی عمیقتر است.
آن خواجه عزیزست و لطیفست و شریفست
آزاده و حی نیست، که صید حدثانست
هوش مصنوعی: آن شخص محترم و لطیف و با شخصیت است و آزاده و بیخیال است، او مانند شکارچیان حریفی است.
خرسند از آنست که بر سفره ارزاق
هرچند که نانش نرسد، بر سر خوانست
هوش مصنوعی: خوشحال است که در کنار دیگران و در مهمانی غذا هست، حتی اگر خودش از نان بیبهره باشد.
من بنده شوقم، که براقیست سبک رو
پروانه عشقست، ولی شمع جهانست
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر شوق و عشق هستم، مانند پروانهای که به سوی نور میرود، در حالی که شمع وجودم نوری است که دیگران را به خود جلب میکند.
چون جمله تویی، غیر تو کس نیست بتحقیق
هر جان که شناسا شود این جا همه دانست
هوش مصنوعی: تو تمام چیزی، غیر از تو هیچکس وجود ندارد. واقعاً هر کسی که در اینجا به درک و شناخت برسد، همه چیز را فهمیده است.
رعنایی تو چشم ترا کور ابد کرد
رو وسمه خر، ای دوست، که این سرمه گرانست
هوش مصنوعی: چشمان تو به دلیل زیباییات برای همیشه در جستجوی تو مبهوت و نابینا شدند. ای دوست، مثل سرمهای که برای زیبا کردن استفاده میشود، این زیبایی ارزش زیادی دارد.
کوری تو شد مانع راه تو وگرنه
چون ماه شب چارده آن دوست عیانست
هوش مصنوعی: نابینایی تو باعث شده که نتوانی راه خود را ببینی، وگرنه آن دوست مانند ماه شب چهاردهم به روشنی دیده میشود.
گر زانکه شراب از خم توحید کنی نوش
در دیر جهان قاسم ما پیر مغانست
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از خم توحید شراب بنوشی، در دنیای اینجا با ما، پیر مغان هم هست.