شمارهٔ ۱۰۲
بگذار ره صومعه، کان دور و درازست
بنشین بدر میکده، کان خانه رازست
چون بانگ نمازی نشنیدی تو درین کوی؟
گر گوش تو بازست همه بانگ نمازست
از خرقه و زنار و ز سجاده و تسبیح
مقصود نیاز آمد و دیگر همه نازست
هر جا که بود حسن بود عشق، ازین رو
محمود پریشان سر زلف ایازست
احصای ایادی تو هرگز نتوان کرد
عاشق همه اوقات بدرگاه نیازست
من باز سفید توام، ای مقصد و مقصود
چشمم همه اوقات بدیدار تو بازست
ای خسرو خوبان، نظری کن ز سرلطف
قاسم ز غم عشق تو در سوز و گدازست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بگذار ره صومعه، کان دور و درازست
بنشین بدر میکده، کان خانه رازست
هوش مصنوعی: بهتر است به جای رفتن به راهی که طولانی و سخت است، در مکانی آرام و دلنشین بنشینی که اسرار و رازهای زیبایی در آنجا هست.
چون بانگ نمازی نشنیدی تو درین کوی؟
گر گوش تو بازست همه بانگ نمازست
هوش مصنوعی: وقتی در این مکان صدای نماز را نمیشنوی، آیا گوشت آماده شنیدن نیست؟ اگر گوش تو آماده باشد، همه جا صدای نماز را خواهی شنید.
از خرقه و زنار و ز سجاده و تسبیح
مقصود نیاز آمد و دیگر همه نازست
هوش مصنوعی: مقصود اصلی در عبادت و درخواست از خداوند، نیازی است که انسان دارد و چیزهای ظاهری مثل لباس روحانی، کمربند، سجاده و تسبیح فقط جنبه زاید و زیور هستند.
هر جا که بود حسن بود عشق، ازین رو
محمود پریشان سر زلف ایازست
هوش مصنوعی: هر جا که زیبایی و عشق وجود دارد، محمود در حال تزلزل و پریشانی به خاطر زلفهای ایاز است.
احصای ایادی تو هرگز نتوان کرد
عاشق همه اوقات بدرگاه نیازست
هوش مصنوعی: هیچگاه نمیتوان حساب و شمارش نعمتهای تو را داشت، زیرا عاشق در هر لحظه به درگاه تو نیازمند است.
من باز سفید توام، ای مقصد و مقصود
چشمم همه اوقات بدیدار تو بازست
هوش مصنوعی: من بار دیگر سفیدم؛ ای هدف و آرزوی من، در هر لحظه چشمانم به دیدار تو مینگرند.
ای خسرو خوبان، نظری کن ز سرلطف
قاسم ز غم عشق تو در سوز و گدازست
هوش مصنوعی: ای شاه خوبان، لطفی بفرما و نگاهی به حال من بینداز که به خاطر عشق تو در ناراحتی و درد به سر میبرم.