شمارهٔ ۱۰ - مولانا خواجو فرماید
وجه برات شام بر اختر نوشته اند
و اموال زنگ برشه خاور نوشته اند
در جواب او
اوصاف شمله بر علم زر نوشته اند
القاب بندقی بسراسر نوشته اند
از صوف رقعه بمختم رسانده اند
وزحبر کاغذی بمحبر نوشته اند
مدح قماش رومی و حسن ثبات آن
برطاق جامه خانه قیصر نوشته اند
شرح قماش مصری و جنس سکندری
برشامیانهای سکندر نوشته اند
در وصف عنبرینه جیب آنچه گفته ام
بر قرص کشتهای معنبر نوشته اند
در عصمت و طهارت خاتون نرمدست
یاران بقچه کش همه محضر نوشته اند
تعویذ چشم زخم نگر کز عذاد مشک
بر جامهای احمر و اصفر نوشته اند
رازی که در میان سر آغوش و پیچک است
آن راز سر بمهر بمعجر نوشته اند
سوی سنجیف صوف زمدفون شکایتی
پیچیده در لباس مکرر نوشته اند
مستوفیان مخفی وا بیاری و بمی
وجه برات فوطه بمیزر نوشته اند
در جمع رختها چو کلانتر عمامه است
وجه برات ازان بکلانتر نوشته اند
منشور خرگه وتتق و چتر و سایبان
بر کندلان چرخ مدور نوشته اند
جز دیده صدف زالرجاق ننگرد
خطی که برعبائی استر نوشته اند
مدح سلیم ژنده و دلق الف نمد
بر دلق سلجقی همه یکسر نوشته اند
گوئی برات جامه من خازنان بخت
برتن برهنگان قلندر نوشته اند
مردم زکهنگی سرو دستار در قدم
آشفته را نگرکه چه در سر نوشته اند
بیجامه نکو نتوان شد بدعوتی
این رمز را بپرده هر در نوشته اند
در جامه خواب گوش بزیر افکنی نکو
بر بالش این لطیفه و بستر نوشته اند
بنگر خط غبار خشیشی که صفحه
زان خط بهیچ کاغذ و دفتر نوشته اند
قاری مصنفات توبر پوشی و برک
هرجا رفوگران هنرور نوشته اند
هر شاه بیت من که درین طرز گفته ام
شاهان بگرد چار قب زر نوشته اند
شمارهٔ ۹ - اوحدی فرماید: سر پیوند ما ندارد یارشمارهٔ ۱۱ - و من نتایج افکاره: جامه چون درتوله است از قنطره
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.