گنجور

شمارهٔ ۴۸

از انده نایافت قلق می‌کنم امشب
گر پرده هستی‌ست که شق می‌کنم امشب؟
هان آینه بگذار که عکسم نفریبد
نظاره یکتایی حق می‌کنم امشب
آتش به نهادم شده آب، از تف مغزم
از تب نبود این که عرق می‌کنم امشب
جان بر لبم اندازه دریا کشییم نیست
از می طلب سد رمق می‌کنم امشب
از هر بن مو چشمه خون بازگشادم
آرایش بستر ز شفق می‌کنم امشب
می می‌چکد از لعل لبش در طلب نقل
مشتی ز کواکب به طبق می‌کنم امشب
نازم سخنش را و نیابم دهنش را
خوش تفرقه در باطل و حق می‌کنم امشب
عمری‌ست که قانون طرب رفته ز یادم
آموخته را باز سبق می‌کنم امشب
غالب نبود شیوه من قافیه‌بندی
ظلمی است که بر کلک و ورق می‌کنم امشب

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از انده نایافت قلق می‌کنم امشب
گر پرده هستی‌ست که شق می‌کنم امشب؟
هوش مصنوعی: امشب از غم و اندوه به تلاطم و بی‌قراری دچار شده‌ام. آیا این حالت ناشی از پرده‌ای از هستی است که من آن را کنار می‌زنم؟
هان آینه بگذار که عکسم نفریبد
نظاره یکتایی حق می‌کنم امشب
هوش مصنوعی: ای آینه، دیگر تصویر مرا نشان نده، زیرا امشب تنها به تماشای جلوه‌ی یکتای خداوند مشغولم.
آتش به نهادم شده آب، از تف مغزم
از تب نبود این که عرق می‌کنم امشب
هوش مصنوعی: آتش در وجودم در حال شعله‌ور شده، و به خاطر فکر و اندیشه‌ام نیست که امشب عرق می‌کنم.
جان بر لبم اندازه دریا کشییم نیست
از می طلب سد رمق می‌کنم امشب
هوش مصنوعی: جانم به لب رسیده و نمی‌توانم مانند دریا طاقت بیاورم، امشب از چشمه‌ی عشق می‌نوشم و سعی می‌کنم تا آخرین توان خود را حفظ کنم.
از هر بن مو چشمه خون بازگشادم
آرایش بستر ز شفق می‌کنم امشب
هوش مصنوعی: از هر رشته مویی که دارم، چشمه‌ای از خون جاری می‌سازم و برای زیباتر کردن بستر، امشب با رنگ سرخی که از غروب آفتاب می‌آید، تزئین می‌کنم.
می می‌چکد از لعل لبش در طلب نقل
مشتی ز کواکب به طبق می‌کنم امشب
هوش مصنوعی: لب شیرین او مانند لعل، شرابی را می‌چکاند و من در جستجوی ستاره‌ها، امشب آنها را در ظرفی از آن می‌ریزم.
نازم سخنش را و نیابم دهنش را
خوش تفرقه در باطل و حق می‌کنم امشب
هوش مصنوعی: من به کلامش علاقه‌مندم، اما نمی‌توانم به او نزدیک شوم. امشب در جدایی بین حق و باطل، خوشحالم که این فاصله را ایجاد می‌کنم.
عمری‌ست که قانون طرب رفته ز یادم
آموخته را باز سبق می‌کنم امشب
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که از خاطر من قانون شادمانی رفته، امروز تصمیم دارم دوباره آن را یاد بگیرم و به آن عمل کنم.
غالب نبود شیوه من قافیه‌بندی
ظلمی است که بر کلک و ورق می‌کنم امشب
هوش مصنوعی: امشب به شیوه‌ای که من می‌نویسم، قافیه‌بندی برایم سخت و سنگین است و مانند ظلمی است که بر روی کاغذ و قلمم احساس می‌کنم.