گنجور

شمارهٔ ۴۰

محو کن نقش دویی از ورق سینه ما
ای نگاهت الف صیقل آیینه ما
وقف تاراج غم تست چه پیدا چه نهان
همچو رنگ از رخ ما، رفت دل از سینه ما
چه تماشاست ز خود رفته خویشت بودن
صورت ما شده کس تو در آیینه ما
عرصه بر الفت اغیار چه تنگ آمده است
خوش فرو رفته به طبع تو خوشا کینه ما
محتشم زاده اطراف بساط عدمیم
گوهر از بیضه عنقاست به گنجینه ما
نیست مستان ترا تفرقه بدر و هلال
باده مهتاب بود در شب آدینه ما
غالب امشب همه از دیده چکیدن دارد
خون دل بود مگر باده دوشینه ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

محو کن نقش دویی از ورق سینه ما
ای نگاهت الف صیقل آیینه ما
هوش مصنوعی: نگاه تو، ای معشوق، تمام آثار جدایی و فاصله را از دل ما محو کن و به ما صفا و درخشندگی ببخش.
وقف تاراج غم تست چه پیدا چه نهان
همچو رنگ از رخ ما، رفت دل از سینه ما
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که بر ما سایه انداخته، در همه حال و در هر لحظه حس می‌شود؛ چه به وضوح و چه در پنهان. مانند رنگی که بر چهره‌مان نشسته، دل ما نیز از سینه‌مان رفته و دیگر نمی‌توانیم آن را احساس کنیم.
چه تماشاست ز خود رفته خویشت بودن
صورت ما شده کس تو در آیینه ما
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی اشاره دارد به اینکه چه حس عجیبی است که وقتی خود را در آینه می‌بینیم، به نوعی از خودمان جدا شده‌ایم و تنها تصویری از خودمان را می‌بینیم. در واقع، این تصویر از ما می‌تواند نمادی از آنچه هستیم و چه احساسی داریم باشد، و این نمایشی است که در آینه به ما ارائه می‌شود.
عرصه بر الفت اغیار چه تنگ آمده است
خوش فرو رفته به طبع تو خوشا کینه ما
هوش مصنوعی: فضای روابط با دیگران برای ما تنگ و ناخوشایند شده است، اما خوشبختانه حس خوب شما ما را به آرامش رسانده و این باعث می‌شود که کینه‌ ما را فراموش کنیم.
محتشم زاده اطراف بساط عدمیم
گوهر از بیضه عنقاست به گنجینه ما
هوش مصنوعی: ما در دورانی پر از عدم و ناچیزی زندگی می‌کنیم، اما مانند نگینی با ارزش از تخم پرنده‌ای افسانه‌ای، دارای گنجینه‌ای از ارزش‌ها و زیبایی‌ها هستیم.
نیست مستان ترا تفرقه بدر و هلال
باده مهتاب بود در شب آدینه ما
هوش مصنوعی: مردم شاد و خوشحال نیستند و این جدایی باعث شده که در شب جمعه ما، ماه باده و زیبایی را نبیند.
غالب امشب همه از دیده چکیدن دارد
خون دل بود مگر باده دوشینه ما
هوش مصنوعی: امشب همه به خاطر دل‌شکستگی و اندوه، اشک می‌ریزند. آیا این تنها به خاطر شراب کهنه‌ای نیست که دیشب نوشیدیم؟