شمارهٔ ۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
از غالبست
تا در سرم هوای که باشد که آن ﻫﻮا
کاه مرا مجادله با کهکشان دهد
راه سخن گشودم اگر خود نشد که بخت
راهم به بزم بانوی گیتی ستان دهد
آن دادگر که عهد وی از بس خجستگی
یاد از زمان خسرو نوشیروان دهد
ویکتوریا که کاتب قسمت ز دفترش
توقیع خسروی به جهان خسروان دهد
در آخر دسمبر و آغاز جنوری
سال نوست و روز کلان روزگار را
از من هزارگونه نیایش قبول باد
کشور خدیو نامور نامدار را
یارب ز روی عین عنایت نگاه دار
جم رتبه منتگمری والاتبار را
یارب بروزنامه عمر عزیز او
این یکهزاروهشتصد وشصت وچاررا
هم بهر وی خجستگی بیشمار بخش
هم بر بقای او بفزا این شمار را
نشگفت گر دهند دبیران دفترش
توقیع لطف غالب امیدوار را
-
بیا که مدح خداوند دادگر گوییم
از آنچه گفته از این پیش بیشتر گوییم
زغیب انچه فرو ریختند در خاطر
نخست از ره پرسش بیکدگر گوییم
که بی مبالغه فرزانه لارد الگن را
وزیر اعظم سلطان بحر و بر گوییم
بدین کلاه که فر کیان از او بارد
گزاف نیست اگر شاه تاجور گوییم