گنجور

شمارهٔ ۶۸ - مخاطب این نامة معلوم نیست

خوشا وقت شوریدگان غمت
اگر زخم بیند اگر مرهمت
دما دم شراب الم در کشند
اگر تلخ یابند دم در کشند

دست خط شریف که از مقوله یسر بعد از عسر و برء بعد از سقم و فرج بعد از شدت وفرح بعد از محنت بود؛ خوش ترین اوقات رسید و خاطر فرسوده را آسوده ساخت، خدا جزا دهد شاپور ذوالاکتاف را اگر گفتار راست میدید این کجی ها حالا کجا بود؟

سبحان الله، جائی که از روز اول بناش بر کجی شد راستی از آنجا میخواستید؟ هیهات! هیهات! درخت مقل نه خرما دهد نه شفتالود.

فضلا عن ذالک قصیر القامه و خفیف الهامه اولیس لللانسان فی علم القیافه من علامه. مگر مخبر صادقش می دانند که بحق ناطق باشد، یا ابوذر غفاری که بصدق قایل گردد.

ما زال مذ عقدت یداء ازاره
حتی تراه خمسه الاشبار

معتاد بقول زور بوده و خلاق دروغ های پر زور، حق با حضرت وقایع نگار بود که چوب های نو باغ قاضی را بآحاد و عشرات راضی نمیشد؛ بسر شما استحقاق کرور داشت و استخفاف غرور میخواهد.

چه بودی ار سر زلفش بدستم افتادی
چون آستین لئیمان بدست درویشان

یکی از بابت سه هزار تومان، اگر خدا نخواسته تا حال نرسیده باشد چگونه سر ز خجالت بر آورم بر تو. مگر امیر نظام که البته حالا در اردوی همایون است تدبیر اندیشد، یا دستی از غیب برون آید و کاری بکند.

اما بیت حالا که مصحف است جز این که بتدبیر شما محول گردد بدست شما ان شاءالله کاری بشود چه میتوانند فرمود؟

در باب یزد و نواب ظل السلطان که در عالم نیک خواهی بعضی عرض ها کرده بودند، زایدالوصف واثق و محظوظ شدند و بر حسن رأی شما آفرین ها خواندند، ما جان و ایمان در راه او دریغ نداریم، یزد و کرمان چه قابلیت دارد؛ ولی چون بعرب خانه و بلوچ و سیستان اتصالی دارند باید خاطر جمع شویم که ملازمان سرکار ایشان، طوری با رعیت و همسایگان رفتار کنند که از پشت سر بفضل خدا مطمئن باشیم. ان شاءالله دشمنان خارجی دولت را از پیش برداریم، مثل پارسال نشود که ما بر سر قوچان رفتیم و فارسی بر سر کرمان و امیرزاده سیف الملوک بآباده طشت و دروغگوی قزوینی از شهر رشت.

والسلام علی من اتبع الهدی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا وقت شوریدگان غمت
اگر زخم بیند اگر مرهمت
هوش مصنوعی: زمانی که شوریدگان عشق تو در غم تو زندگی می‌کنند، چه خوش است! حتی اگر درد و زخم ببینند، اما در عین حال اگر به مرهمی نیز دست یابند.
دما دم شراب الم در کشند
اگر تلخ یابند دم در کشند
هوش مصنوعی: هر لحظه که شراب خوشی می‌نوشند، اگر تلخی پیدا کنند، دوباره نفس می‌کشند و تلاش می‌کنند تا تلخی را کنار بزنند.
دست خط شریف که از مقوله یسر بعد از عسر و برء بعد از سقم و فرج بعد از شدت وفرح بعد از محنت بود؛ خوش ترین اوقات رسید و خاطر فرسوده را آسوده ساخت، خدا جزا دهد شاپور ذوالاکتاف را اگر گفتار راست میدید این کجی ها حالا کجا بود؟
هوش مصنوعی: دست خطی که از مضامین آسانی پس از سختی و بهبودی پس از بیماری و آرامش بعد از استرس و شادی بعد از مشکلات بود؛ زمان‌های خوشی فرا رسید و دل آزرده را آسوده کرد. خداوند شاپور ذوالاکتاف را جزای خیر دهد اگر واقعاً به این سخن ایمان داشت که این مشکلات حالا کجا هستند؟
سبحان الله، جائی که از روز اول بناش بر کجی شد راستی از آنجا میخواستید؟ هیهات! هیهات! درخت مقل نه خرما دهد نه شفتالود.
هوش مصنوعی: سبحان الله، آیا می‌خواستید از جایی که از همان ابتدا با نقص و نادرستی ساخته شده، انتظار داشته باشید؟ هرگز! هرگز! درختی که از نوع مقل است نه خرما می‌دهد و نه شفتالو.
فضلا عن ذالک قصیر القامه و خفیف الهامه اولیس لللانسان فی علم القیافه من علامه. مگر مخبر صادقش می دانند که بحق ناطق باشد، یا ابوذر غفاری که بصدق قایل گردد.
هوش مصنوعی: علاوه بر این، شخصی که کم قد و کم‌فهم است، آیا نمی‌تواند در علم قیافه نشانه‌ای از انسان باشد؟ مگر اینکه شنونده‌ای صادق بداند که او راست می‌گوید، یا مانند ابوذر غفاری که با صداقت سخن می‌گوید.
ما زال مذ عقدت یداء ازاره
حتی تراه خمسه الاشبار
هوش مصنوعی: من از شدت فشاری که در بندهای لباس دارم، نتوانم پاهایم را به راحتی حرکت دهم، حتی به سختی می‌توانم قدم بزنم.
معتاد بقول زور بوده و خلاق دروغ های پر زور، حق با حضرت وقایع نگار بود که چوب های نو باغ قاضی را بآحاد و عشرات راضی نمیشد؛ بسر شما استحقاق کرور داشت و استخفاف غرور میخواهد.
هوش مصنوعی: معتاد به قدرت بوده و در خلق دروغ‌های قوی مهارت داشته است. حق با کسی است که داستان‌ها را ثبت کرده؛ زیرا چوب‌های تازه باغ قاضی نمی‌توانستند مردم را راضی کنند. او باید به شما احترام می‌گذاشت و از غرور خود کاسته می‌شد.
چه بودی ار سر زلفش بدستم افتادی
چون آستین لئیمان بدست درویشان
هوش مصنوعی: اگر موهایش به دستم بیفتد، چه می‌شوم، مانند آستین کسی که خود را به دیگران می‌فروشد و به درویشان می‌چسبد.
یکی از بابت سه هزار تومان، اگر خدا نخواسته تا حال نرسیده باشد چگونه سر ز خجالت بر آورم بر تو. مگر امیر نظام که البته حالا در اردوی همایون است تدبیر اندیشد، یا دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
هوش مصنوعی: اگر خدا نخواسته هنوز سه هزار تومان را نتوانسته‌ام بیاورم، چگونه می‌توانم سرم را در مقابل تو بلند کنم؟ مگر اینکه امیر نظام که اکنون در اردوگاه همایون است تدبیری بیندیشد یا دستی از غیب بیفتد و کاری انجام دهد.
اما بیت حالا که مصحف است جز این که بتدبیر شما محول گردد بدست شما ان شاءالله کاری بشود چه میتوانند فرمود؟
هوش مصنوعی: اما حالا که این کتاب در اختیار شماست، اگر به درستی مدیریت کنید، ان‌شاءالله می‌توانید کارهای مفیدی با آن انجام دهید. چه چیز دیگری می‌توانند بگویند؟
در باب یزد و نواب ظل السلطان که در عالم نیک خواهی بعضی عرض ها کرده بودند، زایدالوصف واثق و محظوظ شدند و بر حسن رأی شما آفرین ها خواندند، ما جان و ایمان در راه او دریغ نداریم، یزد و کرمان چه قابلیت دارد؛ ولی چون بعرب خانه و بلوچ و سیستان اتصالی دارند باید خاطر جمع شویم که ملازمان سرکار ایشان، طوری با رعیت و همسایگان رفتار کنند که از پشت سر بفضل خدا مطمئن باشیم. ان شاءالله دشمنان خارجی دولت را از پیش برداریم، مثل پارسال نشود که ما بر سر قوچان رفتیم و فارسی بر سر کرمان و امیرزاده سیف الملوک بآباده طشت و دروغگوی قزوینی از شهر رشت.
هوش مصنوعی: در مورد یزد و نواب ظل السلطان که نیت خوبی داشتند، بسیار خوشحال و راضی شدند و از نظر خوب شما قدردانی کردند. ما در راه او هیچ کم و کاستی نداریم. یزد و کرمان چه ویژگی‌هایی دارند؛ اما از آنجا که با عرب‌ها، بلوچ‌ها و سیستان ارتباط دارند، باید مطمئن شویم که کارگزاران ایشان با مردم و همسایگان به خوبی رفتار کنند تا از پشت سر با کمک خداوند آسوده خاطر باشیم. ان شاءالله دشمنان خارجی دولت را از میان برخواهیم داشت و مانند سال گذشته نشود که برای قوچان رفتیم و در کرمان با مشکلاتی مواجه شدیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
هوش مصنوعی: سلام بر کسانی که از هدایت پیروی کردند.