گنجور

شمارهٔ ۵۵ - معلوم نیست به که نبشته است

مخلصان نواز امطاعا: آن شب در باب مقراض داروغه دفتر و چوخای نور چشم عزیز میرزا محمد جعفر حرفی مذکور شد و اکنون که ماهوت ندوخته، بجای چوخای دوخته ارسال میشود، شاید بر این حمل کنند که بالمثل خرج یقه و مزد خیاط را نفع خود کرده، این جزئی را هم نوعی از صرفه دانسته ام. اقرار خودم در رقعه آن شبی هم شاهدک خوبی است و فقره ارحج فلسی، البته در نظر شما هست. الحمدالله شما عارف و واقفید که اقرارالعقلا گفته اند نه سفها و جهلا و بالفرض که آنچه آنجا گفته ام حجت شود، باری حالا که بخل و خساست بنده باقرار خودم بر من ثابت و مدلل شده، چه لازم که حمق و سفاه را هم بکردار خود بر خود لازم و موجه کنم؟

اهدای چوخای مستعمل بعد از مدتی بچنین حضرتی برهان حماقت است؛ هر چند از روی صداقت باشد وماهوت سایه بشان و پایه ایشان سزاوارتر است هر چند بی خرج یقه و زنار ارسال شود.

دیگر استفتائی در باب چاقو فرمودید، صورت فتوی این است که نور چشم عزیز در این خصوص حق دارند برخلاف شما؛ چرا که عمل مکرر حسنی ندارد و ایشان، هم مشتاقند هم مستعد، هم درکسب کمالات مستقل و مستبد و اگرچه با من سابقه عنایت ندرند، من سالفه ارادت دارم و از حق نمیگذرم همان مقراض کذا از شماست.

والسلام

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مخلصان نواز امطاعا: آن شب در باب مقراض داروغه دفتر و چوخای نور چشم عزیز میرزا محمد جعفر حرفی مذکور شد و اکنون که ماهوت ندوخته، بجای چوخای دوخته ارسال میشود، شاید بر این حمل کنند که بالمثل خرج یقه و مزد خیاط را نفع خود کرده، این جزئی را هم نوعی از صرفه دانسته ام. اقرار خودم در رقعه آن شبی هم شاهدک خوبی است و فقره ارحج فلسی، البته در نظر شما هست. الحمدالله شما عارف و واقفید که اقرارالعقلا گفته اند نه سفها و جهلا و بالفرض که آنچه آنجا گفته ام حجت شود، باری حالا که بخل و خساست بنده باقرار خودم بر من ثابت و مدلل شده، چه لازم که حمق و سفاه را هم بکردار خود بر خود لازم و موجه کنم؟
هوش مصنوعی: در آن شب در مورد دفتر و لباس رسمی میرزا محمد جعفر صحبت شد. حالا که لباس جدید دوخته شده، ممکن است برخی‌ها اینطور فکر کنند که من برای خودم خرج دوخت یقه و دستمزد خیاط را برداشته‌ام و این موضوع را نوعی صرفه‌جویی به حساب آورده‌ام. من به اعتراف خود در نامه آن شب اشاره می‌کنم و برخی از نکات مهم در نظر شماست. خوشبختانه شما آگاهی دارید که عقلاء گفته‌اند نه دیوانگان و نادانان. حتی اگر آنچه گفته‌ام مورد قبول قرار گیرد، حالا که من خودم بر بخل و خساست خود اقرار کرده‌ام، نیازی نیست که نادانی و سفاهت را نیز بر رفتار خود دلیل آورم.
اهدای چوخای مستعمل بعد از مدتی بچنین حضرتی برهان حماقت است؛ هر چند از روی صداقت باشد وماهوت سایه بشان و پایه ایشان سزاوارتر است هر چند بی خرج یقه و زنار ارسال شود.
هوش مصنوعی: هدیه دادن چیزهای کهنه و بی‌استفاده پس از مدتی به نوعی نشانه بی‌فکری است؛ حتی اگر این کار با نیت خوب انجام شود. همچنین، بهتر است به متعلقات و جایگاه آنها توجه بیشتری شود، حتی اگر بدون هزینه و به صورت ساده ارسال شوند.
دیگر استفتائی در باب چاقو فرمودید، صورت فتوی این است که نور چشم عزیز در این خصوص حق دارند برخلاف شما؛ چرا که عمل مکرر حسنی ندارد و ایشان، هم مشتاقند هم مستعد، هم درکسب کمالات مستقل و مستبد و اگرچه با من سابقه عنایت ندرند، من سالفه ارادت دارم و از حق نمیگذرم همان مقراض کذا از شماست.
هوش مصنوعی: در مورد چاقو که سوال کردید، نظر این است که عزیز شما در این زمینه حق دارند بر خلاف شما نظر دهند؛ زیرا که عمل مکرر حسنی ندارد و ایشان هم به این موضوع علاقه‌مند هستند و هم قابلیت کسب کمالات را دارند. با اینکه من با ایشان سابقه‌ای ندارم، اما علاقه و ارادت به ایشان دارم و حق را نادیده نمی‌گیرم، همانطور که ابزار کار شما نیز همچنان مورد توجه است.