گنجور

شمارهٔ ۲۳ - رقعه ای است که به آقاعلی رشتی نوشته است

رشتی علی این رفتن رشت تو ز چیست
این وجد و نشاط و سیر و گشت تو ز چیست
عاشق که باید نرم و هموار بود
این پست و بلند کوه و دشت تو ز چیست

یرحمکم الله تعالی، فقراتی چند که بحکایات مهتر نسیم عیار و حسین کرد شبستری ماننده بود از شما پرسید. جا داشت بقصص رموز حمزه الحاق کنم یا بحافظه شیخ رضا بسپارم؛ یا بدرویش میرزا ارمغان بفرستم. سوار نقاب انداز اردبیل که بود و سبب شبروی انزلی و کسکرچه بود. قراول های دریا کنار را با جن و پری سر و کار است،یا با قلای خام و اشپل ماهی بخار کرده.

عیب میجمله چو گفتی هنرش نیز بگو.

آفرین افرین بر درخت های نارنج، رضوان هم هرگز مثل این ها نداشت. طوبی باین خوبی نیست، سدره باین جلوه نمیباشد. باقی مدایح شما و وصافی نارنج ها در عهدة شاهمیرخان باشد، چرا که جهود آمد و مرا بحضور برد.

والسلام

شمارهٔ ۲۲ - کاغذ نواب نایب السلطنة به امپراطور اعظم که باید نواب خسرو میرزا برساند: خداوندی را ستایش کنیم و نیایش نمائیم که عفوش خطاپوش است و لطفش معذرت نیوش؛ و مهرش از قهرش بیش و فضلش از عدلش بیش و از آن پس مخصوصان جناب قرب و محرمان حرم قدس او را که وجود ذیجودشان موجد صلاح امم است و موجب اصلاح عالم و بعد بر پیشگاه حضور التفات ظهور پادشاه والاجاه قوی شوکت قویم قدرت قدیم دولت عم اکرم امجد افخم امپراطور خجسته طور مبجل معظم معروض و مکشوف میدارد که فرزند گرامی ما خسرو میرزا بحکم محکم اعلی حضرت شاهنشاه والاجاه ممالک پناه و روحنا فداه برای تقدیم معذرت خواهی بحضرت بلند و بارگاه ارجمند آن دولت مأمور است و سبب انتخاب او برای این خدمات همین است که شمول الطاف و مراحم امپراطوری درباره ما بر پیشگاه خاطر مبارک شاهنشاهی مخفی و مستور نیست؛ مدتی بود که ما خود تمنای دریافت حضور آن پادشاه ذیجاه را در خاطر اخلاص ذخایر داشتیم و اکنون که خود باین تمنا نرسیدیم، خورسندی که داریم از همین است که این نعمت و شرف بفرزند نیکبخت ما خواهد رسید؛ پس به هیچ وجه لازم نمیدانیم که از فرزند خود سفارشی عرض کنیم. یا از مکارم امپراطور اعظم اکرم درخواست نمائیم که در مقاصد او نوعی بذل توجه فرمایند که موجب سرافکندگی ما در آستان شاهنشاهی نشود؛ بل باعث سرافرازی ما در این دولت و این مملکت گردد. چرا که در اوقات ضرورت و حاجت مکرر آزمودیم که اشفاق باطنی آن اعلی حضرت بانجاح مقاصد قلبی ما متوجه شده و بی آن که عرض حاجتی نمائیم توجهات ملوکانه در حق ما مبذول آمده است مع هذا شایسته آن است که بعد از فضل خدا بالمره تفویض اختیار بامنای آن دربار کنیم، و مطلقاً در هیچ مطلب عرض و اظهار نکنیم؛ حتی افزونی افسردگی و انبوهی اندوه خود را در حدوث سانحه ایلچی مختار آن دولت بمضامین ذریعه مصحوبی عالیجاه میرزا مسعود محول داشته، تحمیل زحمتی بعاکفان حضرت از تجدید عذر خجلت نکردیم؛ چرا که صفای قلب و خلوص ارادت ما امری نیست که تا حال بر رأی حقایق آگاه آن پادشاه والاجاه در پرده اشتباه مانده باشد و شک نیست که چندان که بر اتحاد و اتفاق عم و پدر بخواست خداوند دادگر افزاید برای ما عین مامول دلخواه است و خلاف آن العیاذ بالله مایة کدورت و اکراه. دیگر امیر کبیر عساگر نظام این مملکت محمدخان از معتمدین دربار این دولت و محرومان خاص ماخوذ میباشد، توقع داریم که در مهام دائره بین الدولتین بنوعی که از این طرف مأذون است از آن جانب سنی الجوانب نیز رخصت عرض یابد و هرگونه فرمایش که نسبت باین دولت باشد بی ملاحظه مغایرت باو مقرر دارند. ایام سلطنت فرجام بکام باد.شمارهٔ ۲۴ - نامه ای به شاهزاده خانم همشیر صلبی و بطنی: بسمه تیمنا و تبرکا.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رشتی علی این رفتن رشت تو ز چیست
این وجد و نشاط و سیر و گشت تو ز چیست
هوش مصنوعی: علی رشتی، این رفتن تو به کجا از سر شوق و شادی است و این حال و هوای تو چه معنایی دارد؟
عاشق که باید نرم و هموار بود
این پست و بلند کوه و دشت تو ز چیست
هوش مصنوعی: عاشق باید با احساسات ملایم و لطیف رفتار کند. پس این ارتفاعات و دامنه‌های ناهموار کوه و دشت، چه معنا دارند؟
یرحمکم الله تعالی، فقراتی چند که بحکایات مهتر نسیم عیار و حسین کرد شبستری ماننده بود از شما پرسید. جا داشت بقصص رموز حمزه الحاق کنم یا بحافظه شیخ رضا بسپارم؛ یا بدرویش میرزا ارمغان بفرستم. سوار نقاب انداز اردبیل که بود و سبب شبروی انزلی و کسکرچه بود. قراول های دریا کنار را با جن و پری سر و کار است،یا با قلای خام و اشپل ماهی بخار کرده.
هوش مصنوعی: خداوند رحمت کند شما را. من چند پاراگراف از حکایات مهتر نسیم عیار و حسین کرد شبستری را از شما پرسیدم. شایسته بود که به داستان‌های رموز حمزه بپردازم یا آن را به حافظه شیخ رضا بسپارم؛ یا اینکه به درویش میرزای ارمغان بفرستم. او سوار بر نقاب اردبیل بود و دلیل شب‌روی در انزلی و کسکرچه همین موضوعات بود. قراول‌های دریا کنار با جن و پری در ارتباط هستند یا با ماهی‌های بخار کرده و قلابی.
عیب میجمله چو گفتی هنرش نیز بگو.
هوش مصنوعی: هرگاه عیبی از شخص یا چیزی را بیان کردی، باید هنر و خوبی‌های آن را نیز ذکر کنی.
آفرین افرین بر درخت های نارنج، رضوان هم هرگز مثل این ها نداشت. طوبی باین خوبی نیست، سدره باین جلوه نمیباشد. باقی مدایح شما و وصافی نارنج ها در عهدة شاهمیرخان باشد، چرا که جهود آمد و مرا بحضور برد.
هوش مصنوعی: دوست داشتنی‌اند درختان نارنج، زیرا رضوان نیز هرگز درختانی مانند آن‌ها نداشته است. درخت طوبی به این زیبایی نیست و سدره چنین جلوه‌ای ندارد. باقی تعاریف و توصیف‌های شما درباره نارنج‌ها به عهده شاه‌میرخان است، زیرا یهودی آمد و مرا به حضور او برد.