گنجور

شمارهٔ ۱۸ - خطاب به ولیعهد دولت قاهره، نایب السلطنة عباس میرزا طاب الله ثراه

نایب السلطنة بداند که: مقرب الخاقان قائم مقام را که بدربار دولت همایون فرستاده بود، وارد و از مطالب مصحوبی او استحضار حاصل آمد؛ عرض ها را کرد و عذرها را خواست و چون باز ابواب رحمت کریمانه باز بود بسمع قبول اصغا شد؛ و بعز اجابت مقرون گشت. فاستجبناله و نجیناه من الغم و عین الرضا عن کل عیب کلیله.

مقدار فضل و رأفت خدیوانه را خاصه درباره آن فرزند از این جا باید قیاس کرد که بعد از آن چه این دو سال در آن حدود حادث شد باز مطایای عطایاست که پی در پی از خزاین ری با کرورات سته در مرورات خمسه خواهد بود، و اینک تا عشر اول رجب بر وجه یقین بهشر قزوین خواهد رسید. کرم بین و لطف خداوندگار، خبط و خطائی چنان را که بذل و عطائی چنین پاداش باشد خدا داند و بس؛ که اگر مایة خدمت جزئی بنظر می‌رسید پایه نعمت‌های کلی تا کجا منتهی می‌شد. و ان تعهدوا نعمه الله لا تحصوها.

بالجمله مبلغ پنج کرور از آن بابت بصیغه انعام است، و یک کرور برسم مساعده و وام. تا آن فرزند را بدقولی نزد مردمان غریب و بدنامی در ولایت‌های بعید و غریب روی ندهد؛ و ضعنا عنک و زرک – الذی انقض ظهرک. علاوه بر آن خیل و سپاهی که برای تدبیر اعادی و تعمیر خرابی آن فرزند در همین دارالخلافه مجتمع شده اند هر روزه بر وجه استمرار، زاید برده هزار تومان نقد با کمال غبطه و تدقیق صرف جیره و علیق آنهاست و معلوم است معادل پنجاه هزار پیاده وسواه که از ممالک و عراق و اقصی بلاد خراسان و دشت قبچاق احضار بشود درین فصل زمستان که خلاف عادت سپاه کشی ایران است؛ وجه بالاپوش و مواجب و سایر خرج‌های واجب آنها بر روی هم کمتر از نفری صد تومان و صد و پنجاه تومان نخواهد شد، سوای دو کرور علی حده که برای تدارک بیوتاب و مخارج و انعامات اتفاقیه این سفر تحویل و بامانت معتمدالدوله تفویض فرموده‌ایم و سودای دو کرور بقایا ومالیات امسله که بواسطه انقلابات این دو ساله بعضی تخفیف شده و بعضی تکلیف نشده بالتمام باقی محل و موقوف و لم یصل می‌باشد. این ها همه را که حساب کنی نقصان دخل ما و توفیر خرج دیوان اعلی درین طرف قافلانکوه علی العجاله از بیست کرور گذشته ست و حال آن که اغلب مصارفی که سابقاً از مداخل آن طرف می‌گذشت از قبیل مواجب سربازان همدان و غیره و وجه معاش سالیانه، سالیانی و شروانی و غیر هما، حتی ماکول و ملبوس متعلقان آن غیره و وجه معاش سالیانه، سالیانی و شروانی و غیر هما، حتی ماکول و ملبوس متعلقان آن فرزند وسایر بالفعل از وجوه خاصه سرکار اقدس می‌گذر و بس؛ معهذا اندک انصافی ضروراست که همین قدر تحمل و تحمیل بس هست یا باز هم دنباله خواهد داشت.

بلی چندی قبل بر این که سیف الملوک میرزا، طلای مسکوک خزانه عامره را هشتاد کرور می‌گفت شاید که در خزانه خاطر آن فرزند باقی باشد، شایسته شأن و شوکت ما نیست که بگوییم نداریم و همچو حرفی بزبان بیاوریم، چرا که منعم هر نعمت و وهاب بی منت عم جوده و عز وجوده دست ما را بالاتر از هر دست، و هست ما را افزون تر از هر هست خواسته است.

قد جعلها ربی حقا و قد احسن بی. پس با وصف آن اظهار نیستی کردن و عذر تنگدستی آوردن العیاذ بالله از کفران نعمت و انکار رحمت خواهد بود.

تشکرالله راجیا مستزیدا
انما الشکر موجب لازدیاد
فایادلنا تراها و اید فوق
ایدی الوری و فوق الایادی

اما اگر آن فرزند را شرفیابی آستانه اعلی، ان شاءالله تعالی مرزوق شود بچشم عبرت خواهد دید که چگونه یکبار آکنده ها را پراکنده گشته و اندوخته ها انداخته شده، خدا آگاه تر است که این ها همه را بپاس خاطر آن فرزند و آن که آواره و بی سامان ومورد طعن و توبیخ اخوان و اعوان و رجال و نسوان نشود متحمل شده ایم. آنچه داشتیم در راه تربیت و مرحمت آن فرزند گذاشتیم و نمیدانم بعد از آن که بفضل الله تعالی ممالک اذربایجان تخلیه شد و آن فرزند دوباره استقرار و استقلالی در آنجا حاصل کرد، خدمتی در ازای این همه نعمت ها تقدیم خواهد نمود از قبیل: استرضای مردم و استعداد لشکر و تحصیل دعای خیر و حسن سلوک با دولت‌های همسایه که بر خلاف سابق مایة حصول نام نیک دولت باشد و خلاف دستورالعمل اولیای این حضرت نباشد؛ یا باز از یک طرف بحرف هر بی مایة بنای بر هم زنی با هر همسایه خواهد بود و از یک طرف حاجی آقا و حیدرعلی خان خواهد بود و جان و مال مردم آذربایجان و هر طرف فراشی و پیشخدمتی بحکم ولایتی و ظلم رعیتی خواهند پرداخت تا عاقبت بجائی رسد که این بار دیدیم و رسید

حکومت بدست کسانی خطاست
که از دستشان دست ها بر خداست

سهل است، بیا این بار بنا را بر انصاف بگذار، قلب خود را صاف کن و با خدای خود راحت باش و با پادشاه خود راست. برو و بندگان خدا و رعیت‌های پادشاه را که سپرده تو باشد خوب راه ببر. درد عاجز را خود برس، حرف عارض را خود بپرس. نوکر هر چه امین باشد از آقای نوکر امین تر نیست؛ چه لازم که رأی خود را در رأی نوکر و چاکر مستهلک سازی وخود بالمره عاطل و مستدرک باشی، خواه قائم مقام باشد و خواه میرزا محمدعلی ومیرزا تقی یا دیگران که همگی آمر وناهی بودند و جملگی خاطر و ساهی شدند. هر گاه وسعت ظرف شان در خور پاسبانی ملکی و پاسداری خلقی بود خدا آنها را نوکر و محکوم نمیکرد و پادشاه آنها را والی می‌ساخت. این نصایح مشفقانه و اوامر ملوکانه را وسیله نجات دارین بدار و بزودی مصالحه را بگذاران، زیاده بر این طول مده؛ حکم همان است که کرده‌ایم وپول همین است که داده ایم، اگر صلح می‌جویند حاضر و آماده‌ایم، و اگر جنگ می‌خواهند تاهمه جا ایستادهایم.

لنا سلم لمن سالم و حرب لمن حربا. اگر کار بجنگ کشید فرزندی شجاع السلطنة با جیوش خراسان و جنود دارالمرز ودارالخلافه حاضرند، و محمدتقی میرزا با جمعیت خود در زرند و سپهدار با سپاه عراق در ساوه، و شیخعلی میرزا با سپاه خود و دستجات خمسه و قراگوزلو و شاهسون و مقدمه بحدود زنجان تعیین شده تا ده هزار سوار و سرباز همدان و کرمانشاهان و گروس و کردستان و غیره از سمت گروس مأمور است بامداد آن فرزند بیاید، هر نوع اجتماعی که از آذربایجان مقدور است هم آن فرزند در فکر باشد و در آن حدود مشغول جدال و جهاد شود.

عسی الله ان یاتی بالفتح والسلام

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نایب السلطنة بداند که: مقرب الخاقان قائم مقام را که بدربار دولت همایون فرستاده بود، وارد و از مطالب مصحوبی او استحضار حاصل آمد؛ عرض ها را کرد و عذرها را خواست و چون باز ابواب رحمت کریمانه باز بود بسمع قبول اصغا شد؛ و بعز اجابت مقرون گشت. فاستجبناله و نجیناه من الغم و عین الرضا عن کل عیب کلیله.
هوش مصنوعی: نایب السلطنت مطلع شد که نماینده مقرب خاقان، که به دربار فرستاده شده بود، وارد شده و از موضوعات مورد نظر او مطلع شدند. درخواست‌ها و عذرخواهی‌ها را ارائه کرد و چون درهای رحمت و بزرگواری باز بود، با استقبال مواجه شد و درخواست‌ها مورد تأیید قرار گرفت. ما نیز به خواسته او پاسخ مثبت دادیم و او را از اندوه نجات دادیم و رضایت از او در برابر هر عیبی جلب کردیم.
مقدار فضل و رأفت خدیوانه را خاصه درباره آن فرزند از این جا باید قیاس کرد که بعد از آن چه این دو سال در آن حدود حادث شد باز مطایای عطایاست که پی در پی از خزاین ری با کرورات سته در مرورات خمسه خواهد بود، و اینک تا عشر اول رجب بر وجه یقین بهشر قزوین خواهد رسید. کرم بین و لطف خداوندگار، خبط و خطائی چنان را که بذل و عطائی چنین پاداش باشد خدا داند و بس؛ که اگر مایة خدمت جزئی بنظر می‌رسید پایه نعمت‌های کلی تا کجا منتهی می‌شد. و ان تعهدوا نعمه الله لا تحصوها.
هوش مصنوعی: مقدار لطف و مهربانی خدای بزرگ را به ویژه در مورد آن فرزند می‌توان از این نکته دریافت که با وجود اتفاقاتی که در این دو سال در آن نواحی رخ داده، همچنان هدایای مستمر و فراوانی از خزانه‌ها به مراتب بیشتر در حال ارسال است و اکنون به طور قطع تا دهم رجب به قزوین خواهد رسید. روشن است که خداوند در مورد خطاها و اشتباهات ما بخشنده است و اوست که می‌داند پاداش بذل و عطای این نعمت‌ها چه خواهد بود. اگرچه خدمات کوچک ممکن است به چشم بیایند، اما نعمت‌های بزرگ تا کجا می‌توانند گسترش یابند. و اگر بخواهید نعمت‌های خداوند را بشمارید، هرگز نمی‌توانید آن‌ها را احصا کنید.
بالجمله مبلغ پنج کرور از آن بابت بصیغه انعام است، و یک کرور برسم مساعده و وام. تا آن فرزند را بدقولی نزد مردمان غریب و بدنامی در ولایت‌های بعید و غریب روی ندهد؛ و ضعنا عنک و زرک – الذی انقض ظهرک. علاوه بر آن خیل و سپاهی که برای تدبیر اعادی و تعمیر خرابی آن فرزند در همین دارالخلافه مجتمع شده اند هر روزه بر وجه استمرار، زاید برده هزار تومان نقد با کمال غبطه و تدقیق صرف جیره و علیق آنهاست و معلوم است معادل پنجاه هزار پیاده وسواه که از ممالک و عراق و اقصی بلاد خراسان و دشت قبچاق احضار بشود درین فصل زمستان که خلاف عادت سپاه کشی ایران است؛ وجه بالاپوش و مواجب و سایر خرج‌های واجب آنها بر روی هم کمتر از نفری صد تومان و صد و پنجاه تومان نخواهد شد، سوای دو کرور علی حده که برای تدارک بیوتاب و مخارج و انعامات اتفاقیه این سفر تحویل و بامانت معتمدالدوله تفویض فرموده‌ایم و سودای دو کرور بقایا ومالیات امسله که بواسطه انقلابات این دو ساله بعضی تخفیف شده و بعضی تکلیف نشده بالتمام باقی محل و موقوف و لم یصل می‌باشد. این ها همه را که حساب کنی نقصان دخل ما و توفیر خرج دیوان اعلی درین طرف قافلانکوه علی العجاله از بیست کرور گذشته ست و حال آن که اغلب مصارفی که سابقاً از مداخل آن طرف می‌گذشت از قبیل مواجب سربازان همدان و غیره و وجه معاش سالیانه، سالیانی و شروانی و غیر هما، حتی ماکول و ملبوس متعلقان آن غیره و وجه معاش سالیانه، سالیانی و شروانی و غیر هما، حتی ماکول و ملبوس متعلقان آن فرزند وسایر بالفعل از وجوه خاصه سرکار اقدس می‌گذر و بس؛ معهذا اندک انصافی ضروراست که همین قدر تحمل و تحمیل بس هست یا باز هم دنباله خواهد داشت.
هوش مصنوعی: در مجموع مبلغ پنج کرور به عنوان انعام و یک کرور به عنوان مساعده و وام در نظر گرفته شده است تا فرزند به هیچ عنوان دچار بدقولی و بدنامی در بین مردم و در ولایات دوردست نشود. علاوه بر این، گروه زیادی از نیروها که برای تدبیر و بازسازی وضعیت این فرزند در پایتخت جمع شده‌اند، هر روزه مبلغی بیش از هزار تومان را صرف هزینه‌های ضروری خود می‌کنند. با توجه به اینکه برآورد می‌شود برای تأمین هزینه‌های این نیروها، کمتر از صد تا صد و پنجاه تومان برای هر نفر لازم است، به ویژه با وجود شرایط خاص موجود در فصل زمستان که هیچ‌گاه برای اعزام نیرو مناسب نبوده، بودجه کلی شامل مبلغ دو کرور برای تأمین هزینه‌های اضافی و غیرمنتظره نیز از طرف معتمدالدوله فراهم آمده است. اما با وجود این، به دلیل تغییرات مالیاتی طی دو سال گذشته، باقیمانده منابع مالی در این منطقه بیش از بیست کرور کاهش یافته است. همچنین، هزینه‌های قبلی از جمله حقوق سربازان و دیگر مأموریت‌ها که سابقاً از منابع مالی تأمین می‌شد، حالا به طور خاص از منابع سرکار اقدس تأمین می‌شود. بنابراین، لازم است تا همکاری و انصاف بیشتری در این زمینه انجام شود تا این وضعیت قابل تحمل باقی بماند.
بلی چندی قبل بر این که سیف الملوک میرزا، طلای مسکوک خزانه عامره را هشتاد کرور می‌گفت شاید که در خزانه خاطر آن فرزند باقی باشد، شایسته شأن و شوکت ما نیست که بگوییم نداریم و همچو حرفی بزبان بیاوریم، چرا که منعم هر نعمت و وهاب بی منت عم جوده و عز وجوده دست ما را بالاتر از هر دست، و هست ما را افزون تر از هر هست خواسته است.
هوش مصنوعی: مدتی پیش، سیف الملوک میرزا اشاره کرد که احتمالاً در خزانه عامره، هشتاد کرور طلا وجود دارد. ما به عنوان افرادی با شأن و مقام بالا، شایسته نیست که بگوییم این دارایی را نداریم یا چنین سخنانی را بر زبان بیاوریم. زیرا نعمتی که از جانب خداوند بی‌منت به ما عطا شده، همواره بیشتر از هر چیزی در دسترس ما قرار دارد.
قد جعلها ربی حقا و قد احسن بی. پس با وصف آن اظهار نیستی کردن و عذر تنگدستی آوردن العیاذ بالله از کفران نعمت و انکار رحمت خواهد بود.
هوش مصنوعی: خداوند به راستی مرا به خوبی آفریده است. بنابراین، اگر کسی بخواهد با شکایت از فقر و تنگدستی، نعمت‌های خداوند را نادیده بگیرد و به انکار رحمت او بپردازد، این عمل نشان‌دهنده کفران نعمت‌هاست.
تشکرالله راجیا مستزیدا
انما الشکر موجب لازدیاد
هوش مصنوعی: تشکر و قدردانی از خدا، باعث افزایش نعمت‌ها و برکات می‌شود.
فایادلنا تراها و اید فوق
ایدی الوری و فوق الایادی
هوش مصنوعی: تو را مشاهده می‌کنیم که برتر از دیگران هستی و دست‌هایت برتر از همه دست‌ها در حمایت و یاری رساندن است.
اما اگر آن فرزند را شرفیابی آستانه اعلی، ان شاءالله تعالی مرزوق شود بچشم عبرت خواهد دید که چگونه یکبار آکنده ها را پراکنده گشته و اندوخته ها انداخته شده، خدا آگاه تر است که این ها همه را بپاس خاطر آن فرزند و آن که آواره و بی سامان ومورد طعن و توبیخ اخوان و اعوان و رجال و نسوان نشود متحمل شده ایم. آنچه داشتیم در راه تربیت و مرحمت آن فرزند گذاشتیم و نمیدانم بعد از آن که بفضل الله تعالی ممالک اذربایجان تخلیه شد و آن فرزند دوباره استقرار و استقلالی در آنجا حاصل کرد، خدمتی در ازای این همه نعمت ها تقدیم خواهد نمود از قبیل: استرضای مردم و استعداد لشکر و تحصیل دعای خیر و حسن سلوک با دولت‌های همسایه که بر خلاف سابق مایة حصول نام نیک دولت باشد و خلاف دستورالعمل اولیای این حضرت نباشد؛ یا باز از یک طرف بحرف هر بی مایة بنای بر هم زنی با هر همسایه خواهد بود و از یک طرف حاجی آقا و حیدرعلی خان خواهد بود و جان و مال مردم آذربایجان و هر طرف فراشی و پیشخدمتی بحکم ولایتی و ظلم رعیتی خواهند پرداخت تا عاقبت بجائی رسد که این بار دیدیم و رسید
هوش مصنوعی: اگر آن فرزند به درگاه اعلی برسد، ان شاءالله خواهد توانست با عبرتی عمیق ببیند که چگونه مایحتاج و منابعی که به دست آمده بود، یکباره از دست رفته و پراکنده شده‌اند. خداوند بیشتر از هر کس دیگری می‌داند که ما همه این سختی‌ها را به خاطر او و به خاطر جلوگیری از آزار و سخره‌کردن دیگران تحمل کرده‌ایم. آنچه داشتیم برای تربیت و محبت به این فرزند، کنار گذاشتیم. نمی‌دانم پس از آن که به لطف خدا، آذربایجان آزاد شد و این فرزند دوباره در آنجا مستقر گردید، چه خدماتی در مقابل این همه نعمت‌ها ارائه خواهد داد؛ نظیر جلب رضایت مردم، آماده‌سازی نیروی نظامی و کسب دعای خیر، و ایجاد روابط خوب با همسایه‌ها و هم‌چنین رعایت موضعی که با اصول خانوادگی این حضرت در تضاد نباشد. در غیر این صورت، ممکن است تبعات نامطلوبی برای او به همراه داشته باشد. در نهایت، جان و مال مردم آذربایجان و هر گوشه‌ای از این سرزمین به خاطر مسائلی که بر عهده او و لایه‌های بالاتر حکم‌رانی است، تحت فشار قرار خواهد گرفت تا به جایی برسد که حالا شاهد آن هستیم.
حکومت بدست کسانی خطاست
که از دستشان دست ها بر خداست
هوش مصنوعی: حکومت باید در دست افرادی باشد که به جای تکیه بر قدرت و نفوذ خود، به خدا و اراده او اعتماد کنند. اگر افرادی که در مقام قدرت قرار دارند تنها به نیروی خودشان اتکاء کنند، آن وقت این یک اشتباه بزرگ است.
سهل است، بیا این بار بنا را بر انصاف بگذار، قلب خود را صاف کن و با خدای خود راحت باش و با پادشاه خود راست. برو و بندگان خدا و رعیت‌های پادشاه را که سپرده تو باشد خوب راه ببر. درد عاجز را خود برس، حرف عارض را خود بپرس. نوکر هر چه امین باشد از آقای نوکر امین تر نیست؛ چه لازم که رأی خود را در رأی نوکر و چاکر مستهلک سازی وخود بالمره عاطل و مستدرک باشی، خواه قائم مقام باشد و خواه میرزا محمدعلی ومیرزا تقی یا دیگران که همگی آمر وناهی بودند و جملگی خاطر و ساهی شدند. هر گاه وسعت ظرف شان در خور پاسبانی ملکی و پاسداری خلقی بود خدا آنها را نوکر و محکوم نمیکرد و پادشاه آنها را والی می‌ساخت. این نصایح مشفقانه و اوامر ملوکانه را وسیله نجات دارین بدار و بزودی مصالحه را بگذاران، زیاده بر این طول مده؛ حکم همان است که کرده‌ایم وپول همین است که داده ایم، اگر صلح می‌جویند حاضر و آماده‌ایم، و اگر جنگ می‌خواهند تاهمه جا ایستادهایم.
هوش مصنوعی: بیا این بار قضیه را بر مبنای انصاف قرار بده، دل خود را پاک نگه‌دار و با خدا و پادشاه‌تان صادق باش. به بندگان خدا و رعیت‌های پادشاه که زیر نظر تو هستند، به درستی رسیدگی کن. خودت به مشکلات و نیازمندی‌های آنان پاسخ بده و از آن‌ها سوال کن. هیچ نوکری به اندازه آقای خودش خیرخواه و امین نیست؛ پس نیازی نیست که نظر و فکر خودت را در نظر نوکران مصرف کنی و خودت را بی‌فایده و بی‌اثر کنی. اگر نوکران لیاقت پاسداری از ملک و خلق را داشتند، خداوند آنها را در مقام ریاست قرار نمی‌داد. این نصایح دوستانه و دستورات سلطنتی را وسیله‌ای برای نجات خودت قرار بده و به زودی صلح را به نتیجه برسان. دیگر بیش از این تعلل نکن؛ حکم همان است که پیش‌تر داده‌ایم و پول هم همین است که پرداخت کرده‌ایم. اگر صلح‌طلبی حاضر و آماده‌ایم، و اگر می‌خواهند جنگ کنند، تا آخرین لحظه می‌ایستیم.
لنا سلم لمن سالم و حرب لمن حربا. اگر کار بجنگ کشید فرزندی شجاع السلطنة با جیوش خراسان و جنود دارالمرز ودارالخلافه حاضرند، و محمدتقی میرزا با جمعیت خود در زرند و سپهدار با سپاه عراق در ساوه، و شیخعلی میرزا با سپاه خود و دستجات خمسه و قراگوزلو و شاهسون و مقدمه بحدود زنجان تعیین شده تا ده هزار سوار و سرباز همدان و کرمانشاهان و گروس و کردستان و غیره از سمت گروس مأمور است بامداد آن فرزند بیاید، هر نوع اجتماعی که از آذربایجان مقدور است هم آن فرزند در فکر باشد و در آن حدود مشغول جدال و جهاد شود.
هوش مصنوعی: اگر کار به جنگ کشیده شود، فرزند شجاع سلطنت با نیروهای خراسان و سربازان از دارالمُرْز و دارالخلافه آماده است. محمدتقی میرزا و یارانش در زرند هستند، سپهدار و سپاهش نیز در ساوه حضور دارند. شیخ علی میرزا و لشکر او به همراه گروه‌های خمسه، قراگوزلو و شاهسون در حدود زنجان آماده‌اند. همچنین تا ده هزار سوار و سرباز از همدان، کرمانشاهان، گروس، کردستان و مناطق دیگر برای صبح آن فرزند گمارده شده‌اند. او باید به هر نوع تجمعی که از آذربایجان ممکن است، فکر کند و در آن مناطق به جدال و جهاد مشغول شود.
عسی الله ان یاتی بالفتح والسلام
هوش مصنوعی: امیدوارم خداوند پیروزی و آرامش را به ارمغان آورد.