گنجور

دیباچه پنجم

نحمدالله الواحد القهار و نصلی علی نبینا المختار و علی آله الساده الاخیار الاودا للانصار الاشداء علی الکفار سیما ابن عمه و ولی عهدة الخلیفه من بعده و اولاده المجاهدین و احفاده الجاهدین صلوات الله علیه و علیهم اجمعین

و بعد اقل الخلایق عیسی بن الحسن الحسینی بر لوح اعلام و اظهار مرقوم و محرر میدارد که: چون رسم جهاد از عهد غیبت امام علیه السلام تا اکنون که نوبت ظهور این دولت همایون است در ممالک ایران صانها الله عن الحدثان مهمل و متروک مانده بود و بدین سبب هیچ یک از علمای راشدین و فقهای متقدمین درین باب کتابی علی حده ننوشته بودندوملتزم بسطی نگشته. لهذا در مجاری این عهد که فتنة قوم روس در ملک محروس پدید آمد و معشر اسلام را دیگر بار، کار باستعمال سیف جهاد افتاد علمای معاصرین کثرالله امثالهم مزید تفصیل و توضیحی درین امر لازم دیده، هر یک کتابی جداگانه در قلم آوردند و صحایف شرایع بطرایف بدایع مشحون کرده، ارشاد عباد باحکام جهاد نمودند و این رسم شریف بامر منیف شاهنشاه دنیا و دین و سعی بلیغ علمای راشدین در ممالک محروسه اسلام اشتهار و انتشاری یافت که هر یک از تابعان ملت و پیروان شریعت را در خور پایه و قدر، قسمتی خاص از نیل عواید و درک فواید آن حاصل میگشت و بحکم نافذ و امر مطاع ملک زاده آزاده رای،رزم آرای، دارای دوران، داور داوران، مظفر جیش، مطیب عیش، مظهر خلق و معطر خلق، مقدس ذات، منزه صفات، زیب تخت و زینت بخت، نقش جنت، غیث شفقت، الملک العدل و مالک العهد سماءالسمو، هلاک العدو، جنه الملک جنه الدهر، سغب العدی، شعف الوری نایب السلطنة عباس میرزا قدرالله نقض الروس بنفذ سهامه و قبض الروم، بقبضه حسامه و ثبت علوه وشتت عدوه، چندان از رسایل دانشمندانه بدست آید که گوئی بر طاق و ثاقی مجموع حدایق آفاق مجتمع گشته بود و در بیت احزانی چندین روضه رضوان پدید آمده و اذا ارادالله شیئا هیا اسبابه، لاجرم بشکر این نعمت بر ذمت همت قاصر واجب آمد که با عدم بضاعت، مختصری نافع که در باب جهاد جامع و مانع تواند بود و اقوال عالمان عامل را بر وجه ایجاز و تلخیص شامل تواند شد مرقوم دارد.

پس بعون عنایت الهی، نگارش این مختصر را وجهه عزم ساخت و اینک بوقتی اندک و جهدی بسیار در کاخ دین مبین، باغی چون خلد برین آراسته گشته که آب حیات از حیاض ریاض آن، رشحه رباید و مشک تر بر شمیم آن، رشک بر باشد، بهشتی روح بخش، جنتی دل نشین، مشحون بانهار افادات و مثمر باثمار سعادات. فیها ما تشتهیه الانفس و تلذالاعین. امید که چون مایة ترغیب مجاهدین است و باعث تحریض مکلفین در حضرت گردون بسطت شاهنشاه اسلام پناه سایه رافت و رحمت اله، خسرو اقلیم دنیا و دین، ناشر آثار شرع مبین، ناصر ارباب صدق و ایمان، قاهر اصحاب بغی و طغیان، آفتاب دولت، آسمان شوکت، بحر رافت تام، ابر رحمت عام، ملجا الانام، قبلة الامم و کعبه الکرم، سرور اهل عالم، زیور نسل بنی آدم، شهریار اکرم اعظم، علق الله حفض الاعدائ بخفق اعلامه و نفی الالحاد بثبت احکامه وخیبه الحاسد بجذبه صارمه وزینه العالم ببث مکارمه بلحاظ قبول ملحوظ گردد و حجاب دربار خلافت که قانون علم و حکمت و آئین فضل و معرفتند بگوشه چشم رضا که پرده هر نقص و پوشش هر عیب است در وی نگرند.

چه اگر سرتاسر آن بفنون معایب و شئون مناقص مشحون باشد کجا با این زیور حسن و کمال مجال مقاومت تواند یافت که اکنون نام اختیار ملوک و افتخار جهانش زیب دفتر و تاج عنوان خواهد گشت و تا قیامت معراج نیاز فلک و محراب نماز ملک خواهد بود.

خواست که نام او بد حور بخلد و خازنش
گفت نخست بایدت بر لب کوثر آورم

و هوالسلطان الاجل و الخاقان الاعدل، ملک الملوک، مالک الممالک جثه المهالک، مسجودالملائک، السلطان بن السطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان ابوالفتح و العلی فتحعلی شاه قاجار که جلوه نور قدس است ونخله طور انس و مظهر صنع الهی و زیور تخت پادشاهی.

تعالی الله ماشاء، وزادالله ایمانی
افریدون فی التاج، ام الاسکندر الثانی
ام الرجعه قدعات، علینا بسلیمان

طینتی از آب حیوان سرشته، مصحفی از لطف یزدان نبشته، جنتی از فضل و رحمت آراسته، عالمی از نقص کلفت پیراسته.

جنابه بالدین عرض الشرع، و بالرای عیارالعقل، و بالرهط مطهر الاصل، وبالفرع معرف الفضل، و بالرسم مسره الدهر، وبالاسم مساءه الخصم طبعه مولع لنشر العلوم، نطقه مالک لازمه الکلام، کفه کف عن الاذی و فک عن البلاء و خلق للرزق و رزق للخلق، تبسط الارزاق، و ترزق الافاق، بجود واجب الوجود، مصتنع العدم، ملتزم القدم، من بنان، سمح العنان، فائض العطاء، ساطع الضیاء، فالق الغدی، و ادع القلی، فاطرالندی، سیفه بارح الحراب، و بارق القراب، و ساکب السحاب، و ثاقب الشهاب سحاب یقطر بالدماء، شهاب یرفع الی السماء حسام ماسح بالاعناق بحده متنه، قانع بالعناق وصل قرنه، آله الاجل، عله الوجل، لماع المنون، لماح العیون، عامل الفصل و القطع، حامل النصر و الفتح، مانع الانداد، جامع الاضداد، یروی الاکباد، و یوری الاجساد، بماء موجه البحر، و جزره الجزر، و مده الدم، و مسه السم و نار قربها السعیر و برقها الاثیر و جمرها النجوم، و حشوها الرجوم.

قوسه سوق الآجال و فوق الآمال، و مریء المنیات و مهوی الامنیات، نافع الانصار، دافع الاشرار، فلک النفع و الضر، کلف الرفع و الجر، فلکی اللون،ملکی العون، عصبی الصنع، عضبی الطبع، ذهبی المزاج، لهبی النتاج، شیخ المعارک، ام المهالک.

سهمه سهم المراد وصب الفواد و حتف لکل عاد وداع لکل فتح و فتح لکل باب و باب لکل فتح، شرری النصب، شجری النسب، خشبی الحسب غلاب الخصام. بلاغ الحمام، بالغ کل هارب. غالب کل غالب. قریب اللفظ. بعید المعنی. سریع العدو. صریع الاعداء. رسول من قلب القسی الی القلب القسی. کتاب من بنان الاوتار الی جنان الکفار. نسر صیده النصر و کره الصدر. اوساق ذکر القماری، مغرد علی ساق من زبرجد، اوساق قاس یدور فی نادی الحروب علی ندامی القلوب بکاس ساکب الحمام سالب الحیوه من راح حارالطبع حادالذات فیسکر المشرکین بسکر لاصحو عنده و لاعیش بعده یترک الجمع شتی، فتری القوم صرعی، کانهم اعجاز نخل منقعر، ترهقهم ذله وقتر.

و اماالوهق کمند فانه شرک الشرک و قید الکفر و غل الذل لاهل الغل، عقدالحق بجبله و عقد الباطل بحله و اثبته لنفی البغی وقید الکید فالظلم فی عهدة معقود او مفقود و الظالم محروم او معدوم و العدل مبسوط من بسطه والامن ممدود من مده، غاب الشر من شهوده و انعدم الجور من وجوده،فلاروح الافی طی سلکه و لا قلب الافی طوق ملکه و لاعیب فی شیء من ذاته وصفاته و آثاره و افعاله الا انه یابق من اعز الجناب الی اذل الرقاب و یفر من قادسات النفوس الی ناکسات الروس، یفارق المسلمین و یعانق المشرکین تعانق الصب بالجیب فیفعل بهم فعل العدو بطرز عجیب، یاخذهم اخذ عزیز مقتدر. فیلکهم فی یوم نحس مستمر و یسلکهم فی سلسله ذرعها سبعون ذراعا و یترکهم فی الارض مصروعا مضاعا.

و السنان کانه نجم نوره النار و غیم قطره البوار. ذابل صائل علی اسودالحجافل. قصبی الاصل. نصبی الوصل. مشرق المنار، راعش الشعار لاسع الاعداء. عسال الاعضاء. شواله جائله. ذباله شاعله نوریه الوجه ناریه الکنه. شمسیه الاوج. بحریه الموج. ینزل الحتوف. و یفرق الصفوف. برمح حمر عیونه سمر جفونه. لازال نافذا عن مجن النجم. طاعنا فی مجر الرجم ظعنا یصبح طعنا لخیل العداده عن ربع الحیوه. و لا زالت اعداء مطاع الجهاد و حساد ملیک العباد، من ازل الازال الی ابدالاباد، مسجونین فی السجن النجس، من دارالرجس ساکنین من الجد النحس، فی سکن النکس؛ تحیط علیهم لجج النقص و تغرق منهم سفن النفس

اکنون بتوفیق رب ودود نوبت شروع بمقصد و رجوع بمقصود است بدان که جهاد بر دو قسم است یکی دعوتی که عبارت است از توجه مسلمین ببلاد کفار برای دعوت آنها باسلام باذن نبی صلی الله علیه و آله و سلم یا امام علیه السلام یا نایب خاصی از ایشان، دیگری دفاعی و آن بر چند قسم است.

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نحمدالله الواحد القهار و نصلی علی نبینا المختار و علی آله الساده الاخیار الاودا للانصار الاشداء علی الکفار سیما ابن عمه و ولی عهدة الخلیفه من بعده و اولاده المجاهدین و احفاده الجاهدین صلوات الله علیه و علیهم اجمعین
هوش مصنوعی: ما خداوند یگانه و سلطه‌گر را حمد و ستایش می‌کنیم و بر پیامبر بزرگوارمان، که انتخاب شده است، درود می‌فرستیم. همچنین بر اهل بیت ایشان که از نیکان و برگزیدگان هستند، درود می‌فرستیم؛ به ویژه بر پسر عموی ایشان و ولیعهد بعد از ایشان و بر فرزندان و نوه‌های مجاهدین. درود خدا بر آنان و بر همه ایشان باد.
و بعد اقل الخلایق عیسی بن الحسن الحسینی بر لوح اعلام و اظهار مرقوم و محرر میدارد که: چون رسم جهاد از عهد غیبت امام علیه السلام تا اکنون که نوبت ظهور این دولت همایون است در ممالک ایران صانها الله عن الحدثان مهمل و متروک مانده بود و بدین سبب هیچ یک از علمای راشدین و فقهای متقدمین درین باب کتابی علی حده ننوشته بودندوملتزم بسطی نگشته. لهذا در مجاری این عهد که فتنة قوم روس در ملک محروس پدید آمد و معشر اسلام را دیگر بار، کار باستعمال سیف جهاد افتاد علمای معاصرین کثرالله امثالهم مزید تفصیل و توضیحی درین امر لازم دیده، هر یک کتابی جداگانه در قلم آوردند و صحایف شرایع بطرایف بدایع مشحون کرده، ارشاد عباد باحکام جهاد نمودند و این رسم شریف بامر منیف شاهنشاه دنیا و دین و سعی بلیغ علمای راشدین در ممالک محروسه اسلام اشتهار و انتشاری یافت که هر یک از تابعان ملت و پیروان شریعت را در خور پایه و قدر، قسمتی خاص از نیل عواید و درک فواید آن حاصل میگشت و بحکم نافذ و امر مطاع ملک زاده آزاده رای،رزم آرای، دارای دوران، داور داوران، مظفر جیش، مطیب عیش، مظهر خلق و معطر خلق، مقدس ذات، منزه صفات، زیب تخت و زینت بخت، نقش جنت، غیث شفقت، الملک العدل و مالک العهد سماءالسمو، هلاک العدو، جنه الملک جنه الدهر، سغب العدی، شعف الوری نایب السلطنة عباس میرزا قدرالله نقض الروس بنفذ سهامه و قبض الروم، بقبضه حسامه و ثبت علوه وشتت عدوه، چندان از رسایل دانشمندانه بدست آید که گوئی بر طاق و ثاقی مجموع حدایق آفاق مجتمع گشته بود و در بیت احزانی چندین روضه رضوان پدید آمده و اذا ارادالله شیئا هیا اسبابه، لاجرم بشکر این نعمت بر ذمت همت قاصر واجب آمد که با عدم بضاعت، مختصری نافع که در باب جهاد جامع و مانع تواند بود و اقوال عالمان عامل را بر وجه ایجاز و تلخیص شامل تواند شد مرقوم دارد.
هوش مصنوعی: عیسی بن الحسن الحسینی یادداشت می‌کند که در طول دوران غیبت امام علیه‌السلام تا زمان ظهور دولت جدید، مفهوم جهاد در ایران رها شده و چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. به همین دلیل، هیچ‌یک از علمای گذشته کتاب مستقلی درباره جهاد تألیف نکرده بودند. اما در زمان حاضر، با بروز فتنه‌ای از سوی روس‌ها و لزوم جهاد برای دفاع از اسلام، علمای معاصر احساس نیاز کردند تا درباره این موضوع به تفصیل بنویسند. آن‌ها هر کدام کتاب‌هایی تألیف کردند و در آن‌ها احکام جهاد را برای راهنمایی مردم بیان کردند. این موضوع به دستور شاه و تلاش علمای راستین در میان مسلمانان گسترش یافت و هر یک از پیروان دین با توجه به جایگاه خود، بهره‌ای از آن بردند. به خاطر لطف خداوند و دستاوردهای علمی، در این زمینه متون و رساله‌های زیادی نوشته شد که نشان‌دهنده آگاهی و تلاش مداوم مسلمانان برای فهم و پیاده‌سازی احکام جهاد بود. در پایان، نویسنده بر ضرورت نگارش متن مختصری برای توضح جهاد تأکید می‌کند تا همگان از آن بهره‌مند شوند.
پس بعون عنایت الهی، نگارش این مختصر را وجهه عزم ساخت و اینک بوقتی اندک و جهدی بسیار در کاخ دین مبین، باغی چون خلد برین آراسته گشته که آب حیات از حیاض ریاض آن، رشحه رباید و مشک تر بر شمیم آن، رشک بر باشد، بهشتی روح بخش، جنتی دل نشین، مشحون بانهار افادات و مثمر باثمار سعادات. فیها ما تشتهیه الانفس و تلذالاعین. امید که چون مایة ترغیب مجاهدین است و باعث تحریض مکلفین در حضرت گردون بسطت شاهنشاه اسلام پناه سایه رافت و رحمت اله، خسرو اقلیم دنیا و دین، ناشر آثار شرع مبین، ناصر ارباب صدق و ایمان، قاهر اصحاب بغی و طغیان، آفتاب دولت، آسمان شوکت، بحر رافت تام، ابر رحمت عام، ملجا الانام، قبلة الامم و کعبه الکرم، سرور اهل عالم، زیور نسل بنی آدم، شهریار اکرم اعظم، علق الله حفض الاعدائ بخفق اعلامه و نفی الالحاد بثبت احکامه وخیبه الحاسد بجذبه صارمه وزینه العالم ببث مکارمه بلحاظ قبول ملحوظ گردد و حجاب دربار خلافت که قانون علم و حکمت و آئین فضل و معرفتند بگوشه چشم رضا که پرده هر نقص و پوشش هر عیب است در وی نگرند.
هوش مصنوعی: به یاری خداوند، تصمیم به نوشتن این مختصر گرفته شد و اکنون با تلاش و زمانی اندک، باغی همچون بهشت در دین آراسته شده است که آب حیات از چشمه‌های آن جاری است و عطر خوشایندی به مشام می‌رسد. این باغ بهشتی، روح‌افزا و دل‌نشین، پر از فیض و برکت‌ها است. در آنچه نفوس تشنه و چشمان مشتاق خواهان آنند، موجود است. امید است که این نوشتار ترغیب‌کننده مجاهدان باشد و موجب تحرک مؤمنان در حضور پادشاه گرامی اسلام، سایه رحمت و رافت الهی، باشد. او که نگهبان دین و دنیا و حامی راست‌گویان است، بر دشمنان پیروز می‌شود و می‌تواند باران برکت و رحمت را بر بندگان نیکوکار فرود آورد. این نوشتار به عنوان یادآوری از فضایل و خوبی‌ها، در برابر نگاه موشکافانه منتقدین و ناظران قرار خواهد گرفت و پرده‌نشین دربار حکمت و علم خواهد بود.
چه اگر سرتاسر آن بفنون معایب و شئون مناقص مشحون باشد کجا با این زیور حسن و کمال مجال مقاومت تواند یافت که اکنون نام اختیار ملوک و افتخار جهانش زیب دفتر و تاج عنوان خواهد گشت و تا قیامت معراج نیاز فلک و محراب نماز ملک خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر تمام آن پر از عیوب و خصوصیات ناپسند باشد، کجا می‌تواند با این زیبایی و کمال مقاومت کند؟ در حال حاضر، نام اختیار پادشاهان و افتخار جهان به عنوان زیبایی دفتر و تاج عنوان خواهد شد و تا ابد، نیازمندی آسمان و محل عبادت ملک خواهد بود.
خواست که نام او بد حور بخلد و خازنش
گفت نخست بایدت بر لب کوثر آورم
هوش مصنوعی: خواست که نام او را زیباترین حوری بهشتی انتخاب کند، اما نگهبان به او گفت: ابتدا باید تو را بر لب خوراکی بهشتی بیاورم.
و هوالسلطان الاجل و الخاقان الاعدل، ملک الملوک، مالک الممالک جثه المهالک، مسجودالملائک، السلطان بن السطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان ابوالفتح و العلی فتحعلی شاه قاجار که جلوه نور قدس است ونخله طور انس و مظهر صنع الهی و زیور تخت پادشاهی.
هوش مصنوعی: اوست سلطان بزرگ و پادشاه عادل، پادشاه پادشاهان و مالک تمام املاک و جاهایی که باید نابود شوند. او کسی است که فرشتگان در برابرش سجده می‌کنند، فرزند پادشاهان و فرزند پادشاهانی است که به پیروزی و برتری معروفند. او کسی است که جلوه‌ای از نور مقدس، درختی در کوه طور و مظهر آفرینش الهی و زینت‌بخش تخت پادشاهی است.
تعالی الله ماشاء، وزادالله ایمانی
افریدون فی التاج، ام الاسکندر الثانی
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ است و بر هر چیزی قدرت دارد. ایمان من به وجود آمده و تقویت شده است. افریدون، همان شاه بزرگ، در تاج و همچنین مادر اسکندر دوم، اینجا مورد اشاره قرار گرفته‌اند.
ام الرجعه قدعات، علینا بسلیمان
هوش مصنوعی: ای مادر، بازگشت تو را خبر می‌دهند، و ما به سوی سلیمان دعوت می‌شویم.
طینتی از آب حیوان سرشته، مصحفی از لطف یزدان نبشته، جنتی از فضل و رحمت آراسته، عالمی از نقص کلفت پیراسته.
هوش مصنوعی: آدمی از آب و خاک حیوانی ساخته شده است، دفتر زندگی‌اش با لطف خدا نوشته شده، بهشتش با رحمت و بخشش آراسته شده و وجودش از نقص‌ها و کمبودها پاک شده است.
جنابه بالدین عرض الشرع، و بالرای عیارالعقل، و بالرهط مطهر الاصل، وبالفرع معرف الفضل، و بالرسم مسره الدهر، وبالاسم مساءه الخصم طبعه مولع لنشر العلوم، نطقه مالک لازمه الکلام، کفه کف عن الاذی و فک عن البلاء و خلق للرزق و رزق للخلق، تبسط الارزاق، و ترزق الافاق، بجود واجب الوجود، مصتنع العدم، ملتزم القدم، من بنان، سمح العنان، فائض العطاء، ساطع الضیاء، فالق الغدی، و ادع القلی، فاطرالندی، سیفه بارح الحراب، و بارق القراب، و ساکب السحاب، و ثاقب الشهاب سحاب یقطر بالدماء، شهاب یرفع الی السماء حسام ماسح بالاعناق بحده متنه، قانع بالعناق وصل قرنه، آله الاجل، عله الوجل، لماع المنون، لماح العیون، عامل الفصل و القطع، حامل النصر و الفتح، مانع الانداد، جامع الاضداد، یروی الاکباد، و یوری الاجساد، بماء موجه البحر، و جزره الجزر، و مده الدم، و مسه السم و نار قربها السعیر و برقها الاثیر و جمرها النجوم، و حشوها الرجوم.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف ویژگی‌ها و صفات والای شخصی خاص می‌پردازد که همراه با تعابیر شاعرانه و کلمات بلاغی، به عظمت و بزرگی او اشاره دارد. نویسنده با استفاده از نمادها و استعاره‌ها به توانایی‌های او در علم و دانش، حمایت از دیگران، و قضاوت درست اشاره می‌کند. این شخص به‌عنوان منبع خیر و برکت معرفی می‌شود که قادر است مشکلات را حل کند و به دیگران کمک نماید. همچنین به قدرت او در دفاع و نبرد، و توانایی‌اش در ایجاد تغییرات مثبت در زندگی مردم تأکید می‌شود. در کل، توصیف به گونه‌ای است که نشان‌دهنده‌ی شخصیت والا و برجسته‌ای است که در زندگی دیگران تأثیر می‌گذارد.
قوسه سوق الآجال و فوق الآمال، و مریء المنیات و مهوی الامنیات، نافع الانصار، دافع الاشرار، فلک النفع و الضر، کلف الرفع و الجر، فلکی اللون،ملکی العون، عصبی الصنع، عضبی الطبع، ذهبی المزاج، لهبی النتاج، شیخ المعارک، ام المهالک.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف شخص یا ویژگی‌هایی از یک فرد می‌پردازد که دارای قدرت و تاثیر زیادی است. او کسی است که می‌تواند کارهای نیک را انجام دهد و از خطرات و بدی‌ها دفاع کند. همچنین، او به عنوان یک منبع کمک و یاری شناخته می‌شود و در جنگ‌ها و نبردها تجربه دارد. این فرد دارای خصوصیات ظاهری و باطنی خاصی است که تأثیر چشمگیری بر اطرافیان و موقعیت‌های مختلف دارد.
سهمه سهم المراد وصب الفواد و حتف لکل عاد وداع لکل فتح و فتح لکل باب و باب لکل فتح، شرری النصب، شجری النسب، خشبی الحسب غلاب الخصام. بلاغ الحمام، بالغ کل هارب. غالب کل غالب. قریب اللفظ. بعید المعنی. سریع العدو. صریع الاعداء. رسول من قلب القسی الی القلب القسی. کتاب من بنان الاوتار الی جنان الکفار. نسر صیده النصر و کره الصدر. اوساق ذکر القماری، مغرد علی ساق من زبرجد، اوساق قاس یدور فی نادی الحروب علی ندامی القلوب بکاس ساکب الحمام سالب الحیوه من راح حارالطبع حادالذات فیسکر المشرکین بسکر لاصحو عنده و لاعیش بعده یترک الجمع شتی، فتری القوم صرعی، کانهم اعجاز نخل منقعر، ترهقهم ذله وقتر.
هوش مصنوعی: این متن به طور شاعرانه و پر از تصاویری بلاغی نوشته شده است. به طور کلی می‌توان گفت که به توصیف حالاتی و ویژگی‌های انسانی و اجتماعی پرداخته و بعضی از مفاهیم چون قدرت، پیروزی، و احساسات عمیق را با تمثیل‌ها و استعاره‌هایی زیبا روایت می‌کند. از جملات مختلف می‌توان احساساتی چون یأس، نبرد، و تضاد را دریافت کرد، که نشان‌دهنده کشمکش‌های داخلی و بیرونی انسان‌ها است. در این متن، تصاویری از جنگ و پیروزی، غم و اندوه، و همچنین زندگی و مرگ به وضوح دیده می‌شود.
و اماالوهق کمند فانه شرک الشرک و قید الکفر و غل الذل لاهل الغل، عقدالحق بجبله و عقد الباطل بحله و اثبته لنفی البغی وقید الکید فالظلم فی عهدة معقود او مفقود و الظالم محروم او معدوم و العدل مبسوط من بسطه والامن ممدود من مده، غاب الشر من شهوده و انعدم الجور من وجوده،فلاروح الافی طی سلکه و لا قلب الافی طوق ملکه و لاعیب فی شیء من ذاته وصفاته و آثاره و افعاله الا انه یابق من اعز الجناب الی اذل الرقاب و یفر من قادسات النفوس الی ناکسات الروس، یفارق المسلمین و یعانق المشرکین تعانق الصب بالجیب فیفعل بهم فعل العدو بطرز عجیب، یاخذهم اخذ عزیز مقتدر. فیلکهم فی یوم نحس مستمر و یسلکهم فی سلسله ذرعها سبعون ذراعا و یترکهم فی الارض مصروعا مضاعا.
هوش مصنوعی: و اما در مورد عواقب کار، باید گفت که این کار نوعی شرک و قید کفر و ذلت برای کسانی است که تحت سلطه قرار می‌گیرند. پیوند حق به خودی خود وجود دارد و پیوند باطل نیز به سادگی از بین می‌رود. این کار به هدف جلوگیری از ظلم و بدی انجام می‌شود. ظلم در چهارچوبی خاص قرار می‌گیرد یا ناپدید می‌شود و ظالم یا از محرومیت رنج می‌برد یا به کلی ناپدید می‌شود. عدالت به طور گسترده برقرار است و امنیت گسترشی پایدار دارد. شر از مشاهدات غایب شده و جوری از وجودش محو گشته است. بنابراین، تنها راه نجابت در انجام کارهاست و قلب فقط در جلب محبت و فرمانروایی است. هیچ عیبی در ذات، صفات یا آثار و اعمال وجود ندارد؛ فقط موضوع در این است که از جایگاه والا به ذلت سقوط می‌کند و از منیت‌های نفسانی به ضعف و ذلت می‌رسد. این کار جدایی از مسلمانان و پیوند با مشرکان را رقم می‌زند و مانند نوجوانی تشنه در آغوش می‌آورد، به‌طور عجیبی با آن‌ها رفتار می‌کند و به شیوه‌ای سختگیرانه با آنها برخورد می‌کند. او آنان را در روزی شوم گرفتار می‌کند و به زنجیری از بندگی می‌کشاند که هفتاد ذراع طول دارد و در زمین به حال ناتوانی رها می‌کند.
و السنان کانه نجم نوره النار و غیم قطره البوار. ذابل صائل علی اسودالحجافل. قصبی الاصل. نصبی الوصل. مشرق المنار، راعش الشعار لاسع الاعداء. عسال الاعضاء. شواله جائله. ذباله شاعله نوریه الوجه ناریه الکنه. شمسیه الاوج. بحریه الموج. ینزل الحتوف. و یفرق الصفوف. برمح حمر عیونه سمر جفونه. لازال نافذا عن مجن النجم. طاعنا فی مجر الرجم ظعنا یصبح طعنا لخیل العداده عن ربع الحیوه. و لا زالت اعداء مطاع الجهاد و حساد ملیک العباد، من ازل الازال الی ابدالاباد، مسجونین فی السجن النجس، من دارالرجس ساکنین من الجد النحس، فی سکن النکس؛ تحیط علیهم لجج النقص و تغرق منهم سفن النفس
هوش مصنوعی: و دندان‌ها مانند ستاره‌ای است که نورش از آتش می‌درخشد و شبنم هلاکت را بر خود دارد. پژمرده و در موقعیت تهاجم، بر روی پوست سیاه و زبر خود قرار دارد. ریشه‌اش از نی است و ارتباطش مستقیم است. درخشان چون چراغی در صبح، شجاع و رعب‌آور برای دشمنان است. همچون عسل در بدنش، در حال گردش است. شعله‌ای سوزان که چهره‌اش پر از نور و باطنش از آتش تشکیل شده است. در اوج خود درخشان است و دریا مانند موجی خروشان دارد. مرگ‌ها را نازل می‌کند و صفوف را می‌شکند. از چشمان سرخ و پلک‌های تیره‌اش نیرویی می‌تابد. همواره از سپر ستاره خود عبور می‌کند و با نیزه‌اش دشمنان را نشانه می‌گیرد. به دشمنان زندگی حمله‌ور می‌شود. دشمنانی که با قدرت جهاد و حسادت به پادشاه بندگان، از دیرباز تا ابد در بند و در زندان ناپاک هستند، در سرزمین ننگ و بدبختی بوده و محاصره شده‌اند و کشتی‌هایشان در دریاچه نقص غرق می‌شوند.
اکنون بتوفیق رب ودود نوبت شروع بمقصد و رجوع بمقصود است بدان که جهاد بر دو قسم است یکی دعوتی که عبارت است از توجه مسلمین ببلاد کفار برای دعوت آنها باسلام باذن نبی صلی الله علیه و آله و سلم یا امام علیه السلام یا نایب خاصی از ایشان، دیگری دفاعی و آن بر چند قسم است.
هوش مصنوعی: اکنون با کمک و یاری خداوند، وقت آن رسیده که به هدف خود بپردازیم و به مقصود بازگردیم. بدانید که جهاد به دو نوع تقسیم می‌شود: یکی جهاد دعوتی است که شامل دعوت مسلمانان به سرزمین‌های غیرمسلمانان برای دعوت آن‌ها به اسلام است، با اجازه پیامبر خدا یا امام معصوم یا نماینده خاصی از آن‌ها. نوع دیگر جهاد، جهاد دفاعی است که خود به چندین دسته تقسیم می‌شود.