بخش ۹
جلایر زان شدیدالجوله آید
که استقبال رکنالدوله آید
نهاده رو به دروازه خیابان
گذشته از پل و خندق شتابان
چو مرغی کو قفس را در گشوده
به شوق باغ و بستان پر گشوده
به صد تعجیل و سرعت راه پوید
به هر گامی هزاران شکر گوید
که رکنالدوله را با خاطر شاد
شهنشاه جهان آنجا فرستاد
تعالیالله وجود فایضالجود
اخص و اکمل از هر نوع موجود
بهشتی گشته در دنیا پدیدار
به هر بیننده داده بار دیدار
نه آن جنت که در عالم عیان نیست
همه اسم است و رسمی در میان نیست
کنون شادست و خرم هرچه جان است
که روز عید آذربایجان است
خصوصا نایب سلطان غازی
ز رکنالدوله شد این قدر راضی
که را یارای این تقریر مسعود
کرامالکاتبین تحریر فرمود؟
ز دیدار برادر شادمان شد
زمین گوئی که رشک آسمان شد
همه بهجتفزا گشت و طربخیز
سراسر خطه معمور تبریز
خرابیها که پار از روس رخ داد
ز رکنالدوله شد امسال آباد
خدای لم یزل چون از ازل خواست
که کار دین و دولت زو شود راست
شهنشاه جهان او را گزین کرد
مسرتبخش دلهای حزین کرد
که در این مملکت با رغم حاسد
به اصلاح آورد هر کار فاسد
زر و سیم آرد از طهران به خروار
که لشکرها بیاراید دگر بار
حدود ملک را محروس دارد
مصون از دستبرد روس دارد
رهیم از نیستی، یا بیم هستی
سرآید روزگار تنگ دستی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جلایر زان شدیدالجوله آید
که استقبال رکنالدوله آید
هوش مصنوعی: جلایر به سرعت و با قدرتی بسیار میآید، زیرا رکنالدوله به استقبال او میآید.
نهاده رو به دروازه خیابان
گذشته از پل و خندق شتابان
هوش مصنوعی: شخصی به سمت دروازه خیابان حرکت کرده و با سرعت از روی پل و خندق عبور میکند.
چو مرغی کو قفس را در گشوده
به شوق باغ و بستان پر گشوده
هوش مصنوعی: مانند پرندهای که قفسش باز شده و به شوق خوشیهای باغ و بوستان، بال خود را گشوده است.
به صد تعجیل و سرعت راه پوید
به هر گامی هزاران شکر گوید
هوش مصنوعی: با شتاب و سرعت بسیار در مسیر حرکت میکند و در هر قدم هزاران بار شکرگزاری میکند.
که رکنالدوله را با خاطر شاد
شهنشاه جهان آنجا فرستاد
هوش مصنوعی: به خاطر خوشحالی شاه جهان، رکنالدوله را به آن مکان فرستادند.
تعالیالله وجود فایضالجود
اخص و اکمل از هر نوع موجود
هوش مصنوعی: خداوند برتر و بخشنده است و وجود او از هر موجود دیگری کاملتر و ویژهتر است.
بهشتی گشته در دنیا پدیدار
به هر بیننده داده بار دیدار
هوش مصنوعی: در دنیا، جایی مانند بهشت به چشم میآید که هر کسی با دیدن آن، لذتی از دیدار میبرد.
نه آن جنت که در عالم عیان نیست
همه اسم است و رسمی در میان نیست
هوش مصنوعی: بهشت واقعی فقط در ظواهر و نامها خلاصه نمیشود؛ بلکه چیزی عمیقتر و واقعگرایانهتر از آنچه که در دنیای مادی مشاهده میشود، وجود دارد.
کنون شادست و خرم هرچه جان است
که روز عید آذربایجان است
هوش مصنوعی: اکنون هر که زنده است، خوشحال و سرزنده است، زیرا امروز روز عید آذربایجان است.
خصوصا نایب سلطان غازی
ز رکنالدوله شد این قدر راضی
هوش مصنوعی: خصوصاً نایب سلطان غازی از رکنالدوله به این اندازه خوشنود شد.
که را یارای این تقریر مسعود
کرامالکاتبین تحریر فرمود؟
هوش مصنوعی: کی توانایی بیان و نوشتن این سخنان را دارد که مسعود، بهترین نویسندگان، به تحریر درآورده است؟
ز دیدار برادر شادمان شد
زمین گوئی که رشک آسمان شد
هوش مصنوعی: زمین به خاطر دیدار برادر خوشحال و شاداب شد، گویی که آسمان به او حسادت میکند.
همه بهجتفزا گشت و طربخیز
سراسر خطه معمور تبریز
هوش مصنوعی: تمامی مناطق تبریز پر از شادی و سرور شده و فضایی پر از نشاط و خوشحالی حاکم است.
خرابیها که پار از روس رخ داد
ز رکنالدوله شد امسال آباد
هوش مصنوعی: در این سال، خرابیها و مشکلاتی که از طرف روسها به وجود آمده بود، به لطف رکنالدوله به خوبی مدیریت شد و وضعیت بهبود یافت.
خدای لم یزل چون از ازل خواست
که کار دین و دولت زو شود راست
هوش مصنوعی: خدای همیشه موجود، وقتی از ابتدای زمان اراده کرد که امور دین و حکومت به درستی سامان یابد،
شهنشاه جهان او را گزین کرد
مسرتبخش دلهای حزین کرد
هوش مصنوعی: سلطان جهان او را انتخاب کرد و دلهای ناراحت را شاد کرد.
که در این مملکت با رغم حاسد
به اصلاح آورد هر کار فاسد
هوش مصنوعی: در این سرزمین، به رغم حسادت دیگران، تلاش کردهاند تا هر کار نادرستی را اصلاح کنند.
زر و سیم آرد از طهران به خروار
که لشکرها بیاراید دگر بار
هوش مصنوعی: از طهران طلا و نقره میآورد که دوباره لشکرها را تجهیز کند.
حدود ملک را محروس دارد
مصون از دستبرد روس دارد
هوش مصنوعی: سرزمینها و قلمروها تحت حفاظت قرار دارند و هیچکس قادر به تجاوز به آنها نیست.
رهیم از نیستی، یا بیم هستی
سرآید روزگار تنگ دستی
هوش مصنوعی: ما از نبودن میگذریم، یا از ترس اینکه زندگی سختی به سراغمان بیاید.