بخش ۵
جلایر قرض او بی حد و مَرْ شد
ز سرما حالتش از سگ بتر شد
جلایر تا زنخ در زیر قرض است
ز سرما تا سحر هر شب به لرز است
چرا شهزاده از حالش خبر نیست
به فکر کودکان در به در نیست؟
جلایر هرچه گوید راست گوید
تمامی بی کم و بی کاست گوید
جلایرزاده عبد زر خریدی است
که اینجا آمده بهر امیدی است
نه شهزاده به درگاهش طلب کرد
نه او ناخواسته ترک ادب کرد
اگر من پیر هستم او جوان است
سزای خدمت این آستان است
نه نا اصل و نه اوباش است این طفل
نه هر جا آش، فراش است این طفل
چرا باید که در کنجی بیفتد؟
چو گیلانی که از پنجی بیفتد
طمع دارد زلطف شاهزاده
که گردد شفقتش بر وی زیاده
الهی تا جهان پاینده باشد
پس از هر رفتنی آینده باشد
رود ادبار، آید بخت و اقبال
به هر روز و به هر ماه و به هر سال
برای چاکران شاهزاده
که بادا عمر و دولتشان زیاده
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جلایر قرض او بی حد و مَرْ شد
ز سرما حالتش از سگ بتر شد
هوش مصنوعی: به خاطر قرضی که بر گردن او بود، اوضاعش به شدت بدتر شد و از سرما به اندازهای رنج میکشید که حتی حالتی بدتر از یک سگ داشت.
جلایر تا زنخ در زیر قرض است
ز سرما تا سحر هر شب به لرز است
هوش مصنوعی: جلایر تا زمانی که زیر بار بدهی است، از سرما تا صبح هر شب در حال لرزیدن است.
چرا شهزاده از حالش خبر نیست
به فکر کودکان در به در نیست؟
هوش مصنوعی: چرا این جوان ثروتمند و با نفوذ از وضعیت خودش آگاهی ندارد و به حال کودکان بیپناه و بیکس فکر نمیکند؟
جلایر هرچه گوید راست گوید
تمامی بی کم و بی کاست گوید
هوش مصنوعی: جلایر هر چه بگوید، درست و بیهیچ نقصی میگوید.
جلایرزاده عبد زر خریدی است
که اینجا آمده بهر امیدی است
هوش مصنوعی: جلایرزاده، بندهای است که برای به دست آوردن رضایت و امید به جایی آمده است.
نه شهزاده به درگاهش طلب کرد
نه او ناخواسته ترک ادب کرد
هوش مصنوعی: نه شاهزاده از او چیزی خواست و نه او به طرز نادرست و بیادبانه عمل کرد.
اگر من پیر هستم او جوان است
سزای خدمت این آستان است
هوش مصنوعی: اگر من سالخوردهام، او جوان است و این نشاندهندهی پاداشی است که برای خدمت به این درگاه دریافت میشود.
نه نا اصل و نه اوباش است این طفل
نه هر جا آش، فراش است این طفل
هوش مصنوعی: این کودک نه بیاصل و نسب است و نه بیهویت، بلکه در هر جایی که باشد، او را با احترام و منزلت میشناسند.
چرا باید که در کنجی بیفتد؟
چو گیلانی که از پنجی بیفتد
هوش مصنوعی: چرا باید کسی در گوشهای قرار بگیرد و تنها بماند؟ مثل گیلانی که از بلندی به پایین بیفتد.
طمع دارد زلطف شاهزاده
که گردد شفقتش بر وی زیاده
هوش مصنوعی: امید دارد که لطف و مهربانی شاهزاده نسبت به او بیشتر شود.
الهی تا جهان پاینده باشد
پس از هر رفتنی آینده باشد
هوش مصنوعی: خدایا، تا زمانی که دنیا پابرجاست، پس از هر رفتنی همیشه یک آیندهای وجود داشته باشد.
رود ادبار، آید بخت و اقبال
به هر روز و به هر ماه و به هر سال
هوش مصنوعی: سرنوشت و بخت هر روز، هر ماه و هر سال به گونهای متفاوت پیش میرود و چالشها و مشکلات زندگی همواره وجود دارند.
برای چاکران شاهزاده
که بادا عمر و دولتشان زیاده
هوش مصنوعی: برای خدمتگزاران شاهزاده، آرزو میکنم که از عمر و خوشبختی زیادی برخوردار باشند.