شمارهٔ ۹۹
توان گریخت به جایی ز دشمنان لیکن
چو خود عدوی خودستم چگونه بگریزم
ز خویش لاجرمم چون گریز ممکن نیست
جز این چه چاره که با خود همیشه بستیزم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
توان گریخت به جایی ز دشمنان لیکن
چو خود عدوی خودستم چگونه بگریزم
هوش مصنوعی: میتوانم از دشمنانم فرار کنم، اما وقتی خودم دشمن خودم هستم، چه طور میتوانم فرار کنم؟
ز خویش لاجرمم چون گریز ممکن نیست
جز این چه چاره که با خود همیشه بستیزم
هوش مصنوعی: چون نمیتوانم از خودم فرار کنم، جز این راهی نیست که مدام با خودم درگیر باشم.