غزل شمارهٔ ۷۴
نامدی دوش و دلم تنگ شد از تنهایی
چه شود کز دلم امروز گره بگشایی
ور تو آیی نشود چارهٔ تنهایی من
که من از خویش روم چون تو ز در بازآیی
کاش از مادر آن ترک بپرسند که تو
گر نیی از پریان از چه پری میزایی
شاه بایدکه خراج شکر از وی گیرد
که دکان بسته ز شرم لب او حلوایی
تو بهل غالیه بر موی تو خود را ساید
تو به مو غالیه اینقدر چرا میسایی
چه خلافست ندانم که میان من و تست
کانچه بر مهر فزایم تو به جور افزایی
بعد ازین در صفت حسن تو خاموش شوم
زانکه در وصف تو گشتم خجل ازگویایی
درفشانی تو قاآنیم از دست ببرد
آدمی در نفشاند تو مگر دریایی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نامدی دوش و دلم تنگ شد از تنهایی
چه شود کز دلم امروز گره بگشایی
هوش مصنوعی: دیروز نیامدی و دلم بخاطر تنهایی خسته و دلگیر شد. چه کار میتوانم بکنم که امروز از دل من پرغصه کم شود؟
ور تو آیی نشود چارهٔ تنهایی من
که من از خویش روم چون تو ز در بازآیی
هوش مصنوعی: اگر تو بیایی، هیچ راهی برای برطرف کردن تنهایی من وجود ندارد، چرا که وقتی تو از در برمیگردی، من از خودم دور میشوم.
کاش از مادر آن ترک بپرسند که تو
گر نیی از پریان از چه پری میزایی
هوش مصنوعی: ای کاش از مادر آن دختر زیبا بپرسند که اگر تو از پریها نیستی، پس چگونه اینقدر زیبا و لطیفی؟
شاه بایدکه خراج شکر از وی گیرد
که دکان بسته ز شرم لب او حلوایی
هوش مصنوعی: شاه باید از او مالیات شکر بگیرد، زیرا به خاطر شرم لب او، دکانش بسته شده و هیچ شیرینی نمیتواند بفروشد.
تو بهل غالیه بر موی تو خود را ساید
تو به مو غالیه اینقدر چرا میسایی
هوش مصنوعی: تو زلف و موی خود را خیلی زیبا و جذاب میدانی و به آن مینازی، اما چرا خود را اینقدر به زیبایی موهایت محدود میکنی و خودت را به آن وابسته میکنی؟
چه خلافست ندانم که میان من و تست
کانچه بر مهر فزایم تو به جور افزایی
هوش مصنوعی: خیلی نادرست است که ندانم میان من و تو چه چیزهایی وجود دارد؛ زیرا هرچه من بر عشق و محبت میافزایم، تو با ظلم و بیعدالتی بر آن میافزایی.
بعد ازین در صفت حسن تو خاموش شوم
زانکه در وصف تو گشتم خجل ازگویایی
هوش مصنوعی: از این پس در مورد زیبایی تو سکوت میکنم، چون از بیان ویژگیهای تو شرمنده شدم.
درفشانی تو قاآنیم از دست ببرد
آدمی در نفشاند تو مگر دریایی
هوش مصنوعی: تو به قدری عظیم و باارزش هستی که اگر انسانها سعی کنند خود را در برابر تو نشان دهند، باز هم در برابر بزرگیات کوچک و ناتوان خواهند بود، مگر اینکه همچون دریایی عمیق و وسیع باشی.
حاشیه ها
1395/06/01 13:09
ناهید
که من از خوبش روم چون تو ز در بازآیی.
در این مصرع کلمه ی خویش به اشتباه خوبش نوشته شده.لطفا تصحیحش کنید.با تشکر:)
1395/11/22 01:01
حمیدرضاک
لطفا کلمه ی خوبش در مصرع چهارم را به خویش اصلاح کنید.
با سپاس