شمارهٔ ۱
یاد دارم که چو آدم شرف خلقت یافت
شد مشرف بقبول و لقد کرمنا
گشت مسجود ملائک ز کمال عزت
کرد در روضه جنت بفراغت مأوا
بی تعب بود میسر همه مقصودش
ره نمی یافت ملالی بدل او قطعا
تا بوقتی که ره تقوی او زد ابلیس
شد بصد مکر سوی معصیتش راه نما
دل آدم اثر حیله و تزویر نداشت
بی گمان در نظرش صدق نمود آن اغوا
اقتضای کرمش داد مراد دشمن
شد باغوای لعین مرتکب امر خطا
خالقش کرد بدین جرم برون از جنت
ساخت او را ز سر قهر گرفتار بلا
اشک می ریخت بصد سوز نمی یافت مراد
ناله می کرد بصد درد نمی دید دوا
تا بوقتی که گره توبه گشاد از کارش
خواست عذر گنه خویش ز درگاه خدا
یافت سرمایه اکرام ز اول بهتر
گشت شایسته قدری ز نخستین اعلا
نیست این واقعه مخصوص همین بر آدم
هست تا روز ابد سر پدر در ابنا
طفل کآمد بجهان هست ز آغاز وجود
تا بهنگام بلوغ از همه غم بی پروا
کام او بی عمل اوست مهیا همه وقت
رزق او بی تعب اوست میسر همه جا
ساکن جنت عدن است و چه جنت به ازین
که ز تکلیف ندارد دل او با رعنا
می شود وقت بلوغش جهت محرومی
ذوق دنیا شجر منهی و ابلیس هوا
گر ازین راز که گفتم نشد آگه دل او
نیست آدم حیوان است ازان هم ادنا
مرد باید که در آن وقت بخود پردازد
آدم آنست در آن حال که داند خود را
چون بتحریک هوا رغبت دنیاش کنند
دور ازان عیش و طرب قابل بیداد و جفا
گر ازان رغبت باطل دل خود ساخت تهی
ز هوا رست شد از اهل صلاح و تقوا
لاجرم منزل او خلد برین خواهد شد
خلعتش سندس و خدام حریمش حورا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یاد دارم که چو آدم شرف خلقت یافت
شد مشرف بقبول و لقد کرمنا
هوش مصنوعی: به خاطر دارم که وقتی انسان به مرحله خلقت رسید، مورد توجه و احترام قرار گرفت و کرامت یافت.
گشت مسجود ملائک ز کمال عزت
کرد در روضه جنت بفراغت مأوا
هوش مصنوعی: به سبب کمال و عظمتش به قدری مورد احترام فرشتگان قرار گرفت که در باغ بهشت با آرامش و راحتی زندگی کرد.
بی تعب بود میسر همه مقصودش
ره نمی یافت ملالی بدل او قطعا
هوش مصنوعی: او با آرامش و بیدغدغه به تمام خواستههایش رسید، اما در راه آن هیچ راهی نمییافت که او را به خستگی برساند.
تا بوقتی که ره تقوی او زد ابلیس
شد بصد مکر سوی معصیتش راه نما
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان در مسیر تقوی و پرهیزکاری است، ابلیس با ترفندهای زیادی سعی میکند او را به سمت گناه و معصیت هدایت کند.
دل آدم اثر حیله و تزویر نداشت
بی گمان در نظرش صدق نمود آن اغوا
هوش مصنوعی: دل انسان تحت تأثیر فریب و نیرنگ قرار نمیگیرد و به وضوح میبیند که آن وسوسه، حقیقتی است.
اقتضای کرمش داد مراد دشمن
شد باغوای لعین مرتکب امر خطا
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر بزرگواری و رحمتش، خواستهای که دشمنانش داشتند را برآورده کرد و موجب شد که آنها به خطا و اشتباه بیفتند.
خالقش کرد بدین جرم برون از جنت
ساخت او را ز سر قهر گرفتار بلا
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر این گناه او را از بهشت بیرون کرد و از روی خشمش، او را دچار مشکلات و مصیبتها ساخت.
اشک می ریخت بصد سوز نمی یافت مراد
ناله می کرد بصد درد نمی دید دوا
هوش مصنوعی: او با دلشکستگی اشک میریخت و دلی پر از سوز داشت، اما نتوانست به خواستهاش برسد. با تمام دردش ناله میکرد، ولی هیچ درمان و راه حلی برای آلامش پیدا نمیکرد.
تا بوقتی که گره توبه گشاد از کارش
خواست عذر گنه خویش ز درگاه خدا
هوش مصنوعی: تا زمانی که با توبهاش مشکلش حل نشود، از خداوند عذرخواهی میکند و از او میخواهد که گناهانش را ببخشد.
یافت سرمایه اکرام ز اول بهتر
گشت شایسته قدری ز نخستین اعلا
هوش مصنوعی: سرمایهی احترام و ارزش از ابتدا بیشتر و شایستهتر از ابتدا به نظر میرسد.
نیست این واقعه مخصوص همین بر آدم
هست تا روز ابد سر پدر در ابنا
هوش مصنوعی: این اتفاق تنها مختص انسان نیست و تا ابدیت، پدران در این دنیا به سر خواهند برد.
طفل کآمد بجهان هست ز آغاز وجود
تا بهنگام بلوغ از همه غم بی پروا
هوش مصنوعی: کودک به دنیا میآید و از همان ابتدا تا زمان جوانی از تمامی نگرانیها و غمها بیخبر و فارغ است.
کام او بی عمل اوست مهیا همه وقت
رزق او بی تعب اوست میسر همه جا
هوش مصنوعی: خواستهها و آرزوهای او بدون تلاش و عمل به دست میآید، زیرا در هر لحظه و در هر مکان، روزی و نعمتهای او بدون زحمت فراهم است.
ساکن جنت عدن است و چه جنت به ازین
که ز تکلیف ندارد دل او با رعنا
هوش مصنوعی: او در بهشت عدن سکونت دارد و چه بهشتی از این بهتر که دل او به خاطر زیبایی بینیاز از هرگونه وظیفه و تکلیف است.
می شود وقت بلوغش جهت محرومی
ذوق دنیا شجر منهی و ابلیس هوا
هوش مصنوعی: در زمان جوانی او، میل به لذتهای دنیوی به دلیل موانع و وسوسههای ناشی از شجر ممنوعه و ابلیس، محدود میشود.
گر ازین راز که گفتم نشد آگه دل او
نیست آدم حیوان است ازان هم ادنا
هوش مصنوعی: اگر از این راز که من گفتم آگاه نشد، دل او چون دل آدمی نیست و مثل دل حیوان است که از آن هم پستتر است.
مرد باید که در آن وقت بخود پردازد
آدم آنست در آن حال که داند خود را
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به خودشناسی میرسد و میداند که کیست، باید به خود بپردازد و آگاهانه زندگی کند.
چون بتحریک هوا رغبت دنیاش کنند
دور ازان عیش و طرب قابل بیداد و جفا
هوش مصنوعی: زمانی که با تحریک حوادث و شرایط، انسان را به دنیای مادی و لذتهای دنیا گرایش دهند، آن فرد از خوشیها و شادیهای واقعی دور میشود و قادر به تحمل ظلم و سختی نخواهد بود.
گر ازان رغبت باطل دل خود ساخت تهی
ز هوا رست شد از اهل صلاح و تقوا
هوش مصنوعی: اگر کسی به چیزهای بیفایده علاقهمند باشد و دلش را خالی از آرزوهای ناسالم کند، از گروه نیکوکاران و پارسایان جدا میشود.
لاجرم منزل او خلد برین خواهد شد
خلعتش سندس و خدام حریمش حورا
هوش مصنوعی: بنابراین، خانهاش به بهشت تبدیل خواهد شد، لباسش از حریر خواهد بود و خدمتکارانش از حورهای بهشتی خواهند بود.