گنجور

شمارهٔ ۸۸

سایه ات را متصل ذوق وصالت حاصل است
نیست دور از دولتی اما چه حاصل غافل است
حل مشکل نیست مشکل پیش او اما چه سود
مشکل خود پیش او اظهار کردن مشکل است
پا کشید از چشمه چشمم ز بیم فتنه خواب
کین گذرگه مردم خونریز را سرمنزل است
گر نماند رازم از غیر تو پنهان دور نیست
هست دل پیش تو و رازی که دارم در دل است
ساده افتادست لوح خوبی از نقش وفا
کام دل جستن ز محبوبان خیال باطل است
سر بگردون گر کشد از روی رفعت دور نیست
هر کرا چون سبزه در کوی بلا پا در گل است
آفت تکلیف را ره نیست در ملک جنون
کی رود بیرون ازین کشور فضولی عاقل است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سایه ات را متصل ذوق وصالت حاصل است
نیست دور از دولتی اما چه حاصل غافل است
هوش مصنوعی: سایه‌ات همیشه مرا خوشحال می‌کند و من از بودن تو بهره‌مند می‌شوم. هرچند که به نظر می‌رسد در نزدیکی‌ات هستم، اما در واقع از این راحتی و زیبایی بهره‌ای نمی‌برم، زیرا در این احساس غفلت کرده‌ام.
حل مشکل نیست مشکل پیش او اما چه سود
مشکل خود پیش او اظهار کردن مشکل است
هوش مصنوعی: پیش او، مشکل‌ها وجود دارد، ولی بیان کردن مشکلات خود در حضور او، خود معضلی بزرگ است.
پا کشید از چشمه چشمم ز بیم فتنه خواب
کین گذرگه مردم خونریز را سرمنزل است
هوش مصنوعی: از چشمانم از ترس فتنه، دور شدم. چون اینجا جایگاه مردمی است که خونریزی می‌کنند و خواب آرامی در این محیط ندارم.
گر نماند رازم از غیر تو پنهان دور نیست
هست دل پیش تو و رازی که دارم در دل است
هوش مصنوعی: اگر راز من از دیگران پنهان بماند، دور نیست که دل من نزد تو باشد و رازی که در دلم دارم، تنها برای توست.
ساده افتادست لوح خوبی از نقش وفا
کام دل جستن ز محبوبان خیال باطل است
هوش مصنوعی: این لوح ساده، نماد خوبی و وفاست، اما این آرزو که دل را از محبوبان به دست آوریم تنها یک خیال باطل است.
سر بگردون گر کشد از روی رفعت دور نیست
هر کرا چون سبزه در کوی بلا پا در گل است
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت کسی از روی بلندی‌ها بگردد، از آن دور نیست که همچون سبزه‌ای در کوی درد و مشکلات، پایش در گل گیر کند.
آفت تکلیف را ره نیست در ملک جنون
کی رود بیرون ازین کشور فضولی عاقل است
هوش مصنوعی: در کشوری که دیوانگی حاکم است، انجام وظایف و تکالیف معنایی ندارد؛ زیرا کسی که در این وضعیت به فکر انجام کارهای درست باشد، عاقل به حساب نمی‌آید.