گنجور

شمارهٔ ۳۸۰

ای که تا یار منی در پی آزار منی
کشم آزار ترا چون نکشم یار منی
سر ز سنگ ستم و تیغ جفایت نکشم
دلبر پر ستم و یار جفاکار منی
دل ز تیر تو تن از داغ تو ذوقی دارد
ذوق بخش دل زار و تن افگار منی
خبری نیست ز خود بی تو دل زار مرا
تو چرا بی خبر از حال دل زار منی
نیست شبها غم بیداری من بر تو نهان
لله الحمد تو در دیده بیدار منی
مرض عشق نشد بر تو مشخص ناصح
گرچه عمریست طبیب دل بیمار منی
چند در عشق زنی طعنه فضولی بر من
ز تو خشنود نیم منکر اطوار منی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که تا یار منی در پی آزار منی
کشم آزار ترا چون نکشم یار منی
هوش مصنوعی: ای کسی که تا همیشه همراه منی، اما در پی آزار و اذیت منی. من چطور می‌توانم به تو آزار برسانم وقتی که تو یار و دوست من هستی؟
سر ز سنگ ستم و تیغ جفایت نکشم
دلبر پر ستم و یار جفاکار منی
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستمی که به من می‌کنی، هرگز سرمو از این سنگ سرسخت و تیغ تند برنمی‌دارم، زیرا تو دلبر و یار ظالم من هستی.
دل ز تیر تو تن از داغ تو ذوقی دارد
ذوق بخش دل زار و تن افگار منی
هوش مصنوعی: دل من از تیر عشق تو زخمی است و جسمم از عذاب دوری تو در آتش می‌سوزد. با این حال، این درد و رنج برای من خوشایند است، زیرا تو باعث زندگی و محبت در دل مجروح من شده‌ای.
خبری نیست ز خود بی تو دل زار مرا
تو چرا بی خبر از حال دل زار منی
هوش مصنوعی: دل من بی تو در حال زاری است، اما تو هیچ خبری از حال و روز من نداری و بی‌تفاوتی. چرا به وضعیت ناراحت من توجه نمی‌کنی؟
نیست شبها غم بیداری من بر تو نهان
لله الحمد تو در دیده بیدار منی
هوش مصنوعی: در شب‌ها، نگرانی و غم بیداری من درباره تو بر کسی پوشیده نیست. از خدا سپاسگزارم که تو در نگاه بیدار من حضور داری.
مرض عشق نشد بر تو مشخص ناصح
گرچه عمریست طبیب دل بیمار منی
هوش مصنوعی: عشق تو را به بیماری نشناخته است، ای راهنمای من، هرچند که سال‌هاست که تو پزشک دل بیمار من هستی.
چند در عشق زنی طعنه فضولی بر من
ز تو خشنود نیم منکر اطوار منی
هوش مصنوعی: چند بار در عشق به من طعنه می‌زنی، در حالی که من از تو راضی نیستم و منکر رفتارهای خاص خودم نیستم.