شمارهٔ ۳۵
نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ما را
چه گوید چون بپرسد نیست چون نام و نشان ما را
فلک چنگیست خم ما ناتوانها تارهای او
رضای دوست مضرابی که دارد در فغان ما را
با فغان ظاهرم وز ضعف پنهان وه که سودایت
به بی نام و نشانی کرد رسوای جهان ما را
چه می پرسی ز احوال درون در آتش عشقت
سیه ماریست مغز سوخته در استخوان ما را
طبیبا در علاج درد دل ماهر شدی اما
چه حاصل زانکه گشتی از خطا در امتحان ما را
ز خاک آستانش روی ما مشکل که برگردد
اگر مانند اختر سر رسد بر آسمان ما را
فضولی هست نقد جان و تن نذر بتان ما را
که گرداند خدا شرمنده روی بتان ما را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.